هدایت شده از هرسیلیا در فراق هاگوارتز.
خود کریسمس که به معدم، مشکلم اینجاست که الان تو هاگوارتز جشنه و من دارم اینجا سقف رو نگاه میکنم
هدایت شده از هرسیلیا در فراق هاگوارتز.
من واقعا الان باید مشغول شطرنج بازی با دوستم کنار شومینه سالن عمومی میبودم و با خوراکی هایی که از سر میز کش رفتیم بساط میکردیم و هر بچه سال اولی که رد میشد رو اذیت میکردیم و بهش میخندیدیم و کتاب میخوندیم و واسه تفریحات فردامون برنامه میریختیم و از مزه نوشیدنی هایی که اجازه نداریم بخوریم لذت میبردیم و واسه رفتن به هاگزمید خیال پردازی میکردیم و همونجا خوابمون میبرد و وقتی بیدار میشدیم کادو هامون رو باز میکردیم و بافتمون رو میپوشیدیم و از تماشای برفی که داره کوچولو کوچولو میباره نهایت لذت رو میبردیم و میرفتیم سرسرا تا یه صبحونه گرم بزنیم و بریم که تا ناموسمون رو خیس برف کنیم