eitaa logo
سرآشپـ🍔ـز نمـونـه👩‍🍳🇵🇸
60.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
68.2هزار ویدیو
171 فایل
آموزش انواع غذاهای دلچسب و لذیذ +عکس+کلیپ+متن 👩‍🍳 برای #صبحانه 😍 برای #نهار😍 برای #عصرانه😍 برای #شام😍 ‌👩‍🍳 آموزش انواع کیک و شیرینی ، و دسر خوشمزه+کلیپ ‌کپی❌ ‌ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیایش صبحگاهی خدایا🙏 در اولین روز هفته بهترینها را نصیب دوستانم کن تا تقدیرشان آنگونه که تو می‌پسندی مهیا شود خدایا🙏 با دستان مهربانت مشکلات ما را حل و گره کار فرو بسته مارا بگشا و شروع هفته ای پُر برکت را به همه دوستانم عطا فرما آمیـن🙏
🌸ســلام به شنبه 💖8 آذر ماه خوش آمدید 🌸اول هفته تون 💖سـرشـاراز 🌸موقعیتهای عـالی 💖امیدوارم هفته تون 🌸پرازفرصتهای نو 💖موفقیتهای پـی درپـی 🌸وعشق وبرکت 💖درتمام مراحل زندگیتون باشه
👌 ✍یکی از اصحاب و دوستان امام حسن عسکری(ع) به نام ابوهاشم جعفری حکایت کرد: روزی امام(ع) سوار مرکب سواری خود شد و به سمت صحرا و بیابان حرکت کرد و من نیز همراه حضرت سوار شدم و به راه افتادم و حضرت جلوی من حرکت می کرد... چون مقداری راه رفتیم ناگهان به فکرم رسید که بدهی سنگینی دارم و بدون آنکه سخنی بگویم، در ذهن و فکر خود مشغول چاره‌اندیشی بودم... در همین بین امام(ع) متوجه من شد و فرمود: ناراحت نباش، خداوند متعال آن را اداء خواهد کرد و سپس خم شد و با عصایی که در دست داشت، روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! پیاده شو و آن را بردار و ضمناً مواظب باش که این جریان را برای کسی بازگو نکنی... وقتی پیاده شدم، دیدم قطعه‌ای طلا داخل خاک‌ها افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین نهادم و سوار شدم و به همراه امام(ع) به راه خود ادامه دادم، باز مقدار مختصری که رفتیم، با خود گفتم: اگر این قطعه طلا به اندازه بدهی من باشد که خوب است، ولی من تهیدست هستم و توان تامین مخارج زندگی خود و خانواده‌ام را ندارم، مخصوصاً که فصل زمستان است و اهل منزل آذوقه و لباس مناسب ندارند... در همین لحظه بدون آنکه حرفی زده باشم، امام(ع) مجدداً نگاهی به من کرد و خم شد و با عصای خود روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! آن را بردار و این اسرار را به کسی نگو... پس چون پیاده شدم، دیدم قطعه‌ای نقره روی زمین افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین کنار آن قطعه طلا گذاشتم و سپس سوار شدم و به راه خود ادامه دادیم... پس از اینکه مقداری دیگر راه رفتیم، به سوی منزل بازگشتیم و امام عسکری(ع) به منزل خود تشریف برد و من نیز رهسپار منزل خویش شدم. بعد از چند روزی طلا را به بازار برده و قیمت کردم، به مقدار بدهی‌هایم بود -نه کم و نه زیاد- و آن قطعه نقره را نیز فروختم و نیازمندی‌های منزل و خانواده‌ام را تهیه و تأمین کردم. 📚چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری(ع)، عبدالله صالحی •♡ @profile_313 ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ هر موجودی به هر نسبت که با خدا ارتباط دارد به همان اندازه روشنایی کسب می‌کند... 📗سوره نور، آیه ۳۵ •♡ @profile_313 ♡•
╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل •♡ @profile_313 ♡• ღೋ ═════╗
╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل •♡ @profile_313 ♡• ღೋ ═════╗
╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل •♡ @profile_313 ♡• ღೋ ═════╗
╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل •♡ @profile_313 ♡• ღೋ ═════╗
╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل •♡ @profile_313 ♡• ღೋ ═════╗