《 مسجد صنعتگران 》
. ا ﷽ ا 🏷 #سفرنامه | #اربعین | #پیادهروی 🚩 #گزارش_بیستم | «من البحر إلی النّحر» ✍ محسن رمضان تا
.ا ﷽ ا
🏷 #سفرنامه | #اربعین | #پیادهروی
🚩 #گزارش_بیستویکم | «من البحر إلی النّحر»
✍ محسن رمضان تاش
🗓 ۷ صفر ۱۴۴۶
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
سلام علیکم
...یکی از دوستانِ مسئولِ موکب، ما را به خانهای در همان حوالی برد و تا عصر برای استراحت و نماز و نهار آنجا ماندیم.
معلوم بود این خانه از خانههایی است که فراوان پذیرایِ زائران میشود
تقریبا در تمامی طول این مسیر و در محلّههای مختلف، خانههایی هستند که مردم محلّی می دانند صاحبان آنها از اینکه زائری به آنجا برود خوشحال می شوند لذا مثلا اگر یک کارگری غروب از سر کار بر می گردد و در راه زائرانی را ببیند، اگر برای خودش مقدور باشد که آنها را به منزل خودش میبرد وگرنه آن زائران را به این خانه ها میآورد.
فضای استراحت، حمّام، شستن لباسها، غذا و اینترنت برای زائران مهیّا است و معمولاً از زائر میپرسند که آیا نیازی دارد و وسیلهای میخواهد و اگر خودشان در زائر نیازی ببینند مثل اینکه جورابش پاره شده و... برایش تهیّه می کنند.
سال گذشته و در شهر ناصریه دوستانِ همراه ما یک ماشین اصلاح لازم داشتند و به صاحبخانه گفتند که این حوالی بازار کجاست؟
میزبان پرسید که چه چیز میخواهید تا به شما بگویم که کجا میتوانید آن را تهیّه کنید و همراهان ما گفتند که ماشین اصلاح می خواهیم بعد میزبان گفت که حالا به شما میگویم و فوری یکنفر را خبر کردند و یک ماشین اصلاح برای دوستان ما خریدند و آوردند و هر چقدر هم اصرار شد که پولش را بگیرند قبول نکردند (بنده نسبت به این موضوع که لباسهایم را برای شستن به صاحبخانه بدهم چندان راحت نیستم و تلاش میکنم همیشه لباسهایم را اگر نیاز به شستن داشت خودم بشویم ولی بارها شد که صاحبخانه از این کار یا ناراحت شد یا لباسهای شسته شده را از روی طناب جمع کرد و مجدّد خودش شُست زیرا این کار را برای خود افتخار میدانند و میگویند غساله لباس زائر برای ما تبرّک است)
آقای علی مُلّائی همان سال اوّل گذر بنده از این مسیر و بدون اینکه بگویم یا حتّی اشارهای کنم یک سیم کارت دائمی عراقی برای بنده گرفت که هنوز هم استفاده میکنم و بسیار کارایی داشته است زیرا در جریان پیادهروی زیارت اربعین تقریبا زمین و زمان با تمام وجود و با سخاوت بسیار به جریان زیارت کمک میکنند به جز برخی رانندگان که کرایه بیشتری از حالت عادّی می گیرند که البته در نقطه مقابلِ آنها رانندگان زیادی هم هستند که بهای عادلانه دریافت میکنند یا هیچ پولی از زائر نمی گیرند و شرکتهای خدمات تلفن همراه که شمشیر را از رو بستهاند و مانند زالو خونِ زائران را می مکند (چه ایرانی و چه عراقی)
در خانهی استراحتِ روزِ دوم ما کبوتر راعبی و کبوترهای دیگر نگهداری میکردند
روایتی از امام صادق علیه السّلام نقل شده که مضمون آن این است که در خانههای خود کبوتر راعبی نگهدارید زیرا آن قاتلان حسین بن علیّ بن ابی طالب علیهمالسّلام را لعنت می کند و خداوند قاتلان حسین را لعنت کند
«اتّخذوا الحمام الرّاعبیّة فی بیوتکم فإنّها تلعن قتلة الحسین بن علیّ بن ابی طالب و لعن اللّه قاتله»
برخی میگویند که کبوتر راعبی کبوتری است که در پاهای خود پَر داشته باشد (پا پَر) و برای آن رنگ خاصّی هم قائل شدهاند و برخی دیگر همین کبوترهای حرم را منوط به اینکه دور گردن آن سبز رنگ باشد را راعبی میدانند که به نظر میرسد اگر انسان هر دو را داشته باشد خوب است ضمن اینکه درباره داشتن کبوتر سفید یا هر کبوتر دیگری جداگانه روایاتی داریم...
حدود ۲ ساعت مانده به غروب آفتاب صاحبخانه ما را به مقابل موکبِ کنار دروازه خروجی فاو رساند و با او خداحافظی کردیم و رهسپار کربلاء شدیم...
📌 ان شاءالله ادامه دارد...
👈 درباره مسیر پیادهروی «من البحر إلی النّحر»
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─
توسل به امام زمان(عج) - حجت الاسلام واحدیان .mp3
4.45M
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
《بِسمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحمَـٰنِ ٱلرَّحِیم》
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ أَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الإِْنْسِ مِنَ الأَْوَّلِينَ وَ اﻵْخِرِينَ
🤲 #توسل به ساحت مقدس امام #زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نذر سلامتی و ظهور حضرت
🎙حجت الاسلام #واحدیان
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─
سحرگاه ۸ صفر ۱۴۴۶.mp3
38.96M
ا ﷽ ا
🏷 #فیلم | #عزاداری | #محرم
🔰 قرائت جمعی زیارت عاشورای کامل با نوای ادب آموزان عزیز:
🔸دانیال دوستکام
🔸محمد حسن حاجی زاده
🔸موحد مزاری
🔸علی مزاری
🚩 زیارت عاشورا در سیره علما :
یکی از علمای نجف حدود یک صد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغ های عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است فرمود:نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت وبیان احکام! فرمود: نه گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.
منبع : داستان های شگفت، حکایت
🗓 ۸ صفر / ۲۳ مرداد ۱۴۰۳
📸 برادر دهقان
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─
ا ﷽ ا
🔰 #سئوالات این هفته ( جلسه ۱۳۹ ) حلقه های #معراج برادران و #پدران
🔺لطفا به دقت سئوالات را بررسی نموده و با آمادگی کامل در حلقه های معراج پنجشنبه حضور بهم رسانید.
🔻صوت پاسخ به سئوالات توسط استاد #صرافیان، که در جلسه دیروز معراج برگزار شده بزودی منتشر میشود.
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─
《 مسجد صنعتگران 》
.ا ﷽ ا 🏷 #سفرنامه | #اربعین | #پیادهروی 🚩 #گزارش_بیستویکم | «من البحر إلی النّحر» ✍ محسن رمضان
.
ا ﷽ ا
🏷 #سفرنامه | #اربعین | #پیادهروی
🚩 #گزارش_بیستودوم | «من البحر إلی النّحر»
✍ محسن رمضان تاش
🗓 ۸ صفر ۱۴۴۶
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
سلام علیکم
...لطف پروردگار رحمان، پیادهروی بعدازظهر را شروع کردیم و از سیطره (ایست و بازرسی) شهر فاو گذشتیم و کمی جلوتر وارد مسیر جدیدی که برای پیادهروی زائران در نظر گرفته بودند - و آقای سیّدمحمّد مسئول هماهنگی برای آماده سازی این مسیر بود- شدیم.
جادّه اصلی فاو به بصره تا حدود ۴۵ کیلومترِ اوّل، جادّهای است که فقط یک محور برای رفت و یک محور هم برای برگشت دارد و وسط آن جداکننده هم ندارد و ماشینهای باری مخصوصِ حمل شن و سنگ و خاک (شِن کِش،کُمپرسی) بسیار زیادی هم از آن میگذرند. این خودروها چون اکثر جادّههای نیمهجنوب و جنوب غربی عراق مسطّح هستند و شیب چندانی ندارند یک مخزنِ بار اضافه هم پشت خود وصل میکنند و در حقیقت با دو مخزن حرکت میکنند
زائران باید در شانه خاکی جادّه حرکت کنند (اینجا در ایّام شلوغی هم مسیر جداگانه به زائر اختصاص نمی دهند)
وقتی یک خودروی باری با دو مخزن و با سرعت بیش از ۱۰۰ کیلومتر از کنار شما می گذرد و از آنسو و در جهت مخالف باد نسبتا شدیدی هم معمولا می وزد گویا شما را یک دور میچرخانند و این کار خیلی اتّفاق میافتد.
امسال به این شرائطِ جادّه،عملیات راهسازی هم اضافه شد لذا برای ایمنی زائران از فاو تا شهر السّیبه یک جادّه جایگزین که بیشتر طول مسیر آن از کرانه اروند رود میگذشت در نظر گرفتند و با خاک و شِنریزی نقاطی که نیاز به اصلاح داشت را بهتر کردند.
آماده سازی این جادّه از جهات مختلفی برای آقای سیّدمحمّد تنش داشت...
برخی از محلّیها که قبلا در کنار جادّهی اصلی مواکب و تأسیساتی بنا کرده بودند حالا باید از آنها دست میکشیدند و اگر میخواستند خدماتی به زائران بدهند، امکانات خود را به مسیر جدید میآورند و این کار سادهای نبود.
بعضی هم میگفتند که این راهِ جدید از کنار مناطقِ جنگی (مناطق عملیاتی دفاع مقدّس) می گذرد و هنوز در کنارِ راه، جنگ افزارهای خنثی نشده زیادی هست که ممکن است برای زائرانی که دقّت نکنند و از مسیر خارج شوند یا بخواهند ماجراجویی کنند خطرساز بشود و برخی هم می گفتند که خدمات به اندازه کافی در این مسیر نیست و پاسخ به این نگاهها کار دشواری بود که به هر حال آقای سیّدمحمّد آن را انجام داد.
وارد مسیر جدید شدیم، جادّه به طور متوسّط حدود ۱۰۰ متر با اروند رود فاصله داشت و ما به آبادیهای ایرانِ عزیز نزدیکتر بودیم تا به آبادیهای عراق...
برای ما که شرح دفاع مقدّس و حوادث شگرف آن را در کتابها خوانده یا از راویان عزیز شنیده یا در در برنامههای مستند دیده بودیم، جادّه واقعاً حال و هوای عجیبی داشت چه رسد به اینکه از رزمندگان دفاع مقدّس یا خانوادههای شهداء به این مسیر می آمدند.
نکته جالب این است که در آنسوی رودخانه و ساحل ایران، یادمانهایی ساخته اند و برخی نقاط هم تغییراتی ایجاد شده امّا در این سویِ ساحل، بسیاری نقاط بدون تغییر، از آخرین گلولهای که شلیک شد، باقی مانده بود و فقط طبیعت، غباری از گذر سالها بر آن پاشیده بود که همان هم حال و هوایی مضاعف به آن فضا میداد.
خیلی از سنگرهای بتونی کنار اروند که رزمندگان ما شرح مواجهه با آنها را در خاطرات خود آوردهاند هنوز برپا بود
همان که دریچههای آن را تقریبا همسطح آب ساخته بودند و تیربارهایی از این دریچهها به سمت غوّاصان دلاور ما رگبار گلوله میباراند...
در کنار اروند هر سیصد یا چهارصد متر هم یک برجک نگهبانی در سمت عراق بود و سربازان ارتش در کنار آن مستقر بودند.
برنامه ما از ابتدای روز این بود که قبل از اذان مغرب به روستای البحار برسیم لکن حالا دقایقی از غروب آفتاب گذشته بود و هنوز با روستای البحار فاصله زیادی داشتیم لذا با آقای سیّدمحمّد تماس گرفتیم و موقعیت خودمان را به او گفتیم...
📌 ان شاءالله ادامه دارد...
👈 درباره مسیر پیادهروی «من البحر إلی النّحر»
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─
جلسه ۱۳۹ معراج.mp3
58.48M
ا ﷽ ا
🔰 جلسه ۱۳۹ #معراج برادران
💠 استاد #صرافیان
🗓 ۸ صفر / ۲۳ مرداد ۱۴۰۳
─══❅❁❅══─
🔸#قرآن: نماز سدّ راه شیطان برای مکدّر کردن دلهای مکدّر کردن دلهای مومنین باهم
📍آیه ۹۱ مائده
💢 [ 00:00:00 ]
🔸#نهجالبلاغه: "از کوچک و بزرگ" عمل و "آشکار و پنهانش" بازخواست میشویم
📍نامه ۲۷ #نهج_البلاغه
💢 [ 00:29:51 ]
🔸#صحیفه: مرا ممنون خودت کن با هر چه صلاح دنیا و آخرت من است
📍فراز ۹ دعای ۲۵ #صحیفه سجادیه
💢 [ 00:47:40 ]
🔸#مفاتیح: دو ذکر برای دفع دو نوع شیاطین
📍صفحه ۱۴۵۰ مفاتیح_الجنان
💢 [ 01:01:50 ]
🔸#احکام: استحباب صلوات هرگاه:
یکی از نامهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بگوید، بنویسد، یاد کند، ببیند و بشنود
📍مساله ۱۱۲۵ #رساله عملیه
💢 [ 01:35:35 ]
─══❅❁❅══─
🚩 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ أَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الإِْنْسِ مِنَ الأَْوَّلِينَ وَ اﻵْخِرِينَ
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─
توسل به امام زمان(عج) - حجت الاسلام واحدیان .mp3
2.07M
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
《بِسمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحمَـٰنِ ٱلرَّحِیم》
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ أَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الإِْنْسِ مِنَ الأَْوَّلِينَ وَ اﻵْخِرِينَ
🤲 #توسل به ساحت مقدس امام #زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نذر سلامتی و ظهور حضرت
🎙حجت الاسلام #واحدیان
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─
سحرگاه ۹ صفر ۱۴۴۶.mp3
16.13M
《 مسجد صنعتگران 》
. ا ﷽ ا 🏷 #سفرنامه | #اربعین | #پیادهروی 🚩 #گزارش_بیستودوم | «من البحر إلی النّحر» ✍ محسن رمضا
.
ا ﷽ ا
🏷 #سفرنامه | #اربعین | #پیادهروی
🚩 #گزارش_بیستوسوم | «من البحر إلی النّحر»
✍ محسن رمضان تاش
🗓 ۹ صفر ۱۴۴۶
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
سلام علیکم
...دقایقی قبل از اذان مغرب با سفارش آقای سیّدمحمّد یکی از برادران عراقی با خودرو اش در مسیر جایگزین فاو تا شهر السّیبه به دنبال ما آمد و برای نماز، شام و استراحتِ شب ما را به خانهای در شهر فاو برد
خانمی که سالهای میانسالی را پشت سر گذاشته بود، خیلی باوقار و مردانه به ما خوش آمد گفت...
معلوم بود از خانمهایی است که یک تنه یک زندگی را پیش می برد.
بعد از دقایقی، جوانی که متوجّه نشدم برادرزاده آن خانم یا پسرش بود در مُضیف کنار بنده آمد و یک آقای زائر دیگر هم به ما پیوست.
در دو شب گذشته که مهمان ابو مصطفی و آقای علی مُلّائی بودیم، چون امکانش میسّر بود، خانوادگی کنار هم بودیم ولی این شب را جداگانه گذراندیم.
بعد از نماز صبح روز سوم (چهارشنبه سوم مردادماه و هجدهم محرّم الحرام) راهی مسیر پیادهروی شدم
چون روز گذشته بچهها تا نزدیک اذان راه رفته بودند و خیلی هم خسته شده بودند و از طرف دیگر مسیرِ جدید اگرچه زیبایی های بسیار داشت ولی خارج از جادّه اصلی بود و با البحار هم حدود ۲۰ کیلومتر فاصله داشت و با همدیگر نمی توانستیم قبل از ظهر به آنجا برسیم و خانم صاحبخانه هم به بچه ها محبّت زیادی داشت و آنجا راحت بودند قرار شد که همانجا بمانند تا قبل از ظهر، خودرویی برایشان بفرستیم و آنها به خانه آقای سیّدمحمّد بیایند و بنده هم پیاده خود را برسانم.
معمولا میزبان با خودرو، زائران را به نقطه دیروز می رساند تا پیادهروی را ادامه دهند لکن دیدم گویا خودرویی در این خانه ندارند و تا دوستی که خودرو دارد بیاید شاید بیشتر از نیم ساعت طول بکشد لذا خودم راهی مسیر شدم و مقداری از راهی که دیروز رفتم بودم را طی کردم تا به نقطه دیروز رسیدم و از آن گذشتم
در راه یکی دو گزارش برای آقای #دلبریانِ عزیز که رزمنده و جانباز و راوی دفاع مقدّس هستند گرفتم و فرستادم...
عجیب بود، این راه قبلا از رأس البیشه تا شهری بعد از بصره به نامِ «القرنه» که تقریبا رو به روی منطقه جزیره مجنون است، تمامِ آن از کنار مناطق عملیاتی می گذشت و وقتی روی نقشه،مسیر پیمایش را بررسی می کردید می دیدید که آنسو و در خاک ایران عزیز مثلا منطقه عملیاتی کربلای ۴ (جزیره امّ الرّصاص) است ولی حالا و در مسیر جدید، دیگر در میان و وسطِ مناطق جنگی رفته بودیم
ما به حرمت و اعتبار زائر امام حسین علیه السّلام بودن در این راه میرفتیم و خودم دیدم که سربازان ارتش عراق دو جوان عراقی را که برای ماهیگیری به حدود ۲۰۰ متری جادّه آمده بودند (زیرا در امتداد یک رودخانه ی کوچک نزدیک اروند بود) از جادّه دور کردند
آقای سیّدمحمّد و دوستانش ترتیبی داده بودند که در فواصل مختلف یک یخچال مستعمل یا مخزن بگذارند و در آن قالب یخ و آب و نوشیدنی بگذارند و خودروهایی هم در مسیر هماهنگ بودند که علاوه بر اینها میوه و... به زائران برسانند و اگر زائری خسته شده او را سوار بر خودرو کنند
حدود ساعت ۱۰ بود و شاید کمتر از ۵ کیلومتر به خانه آقای سیّدمحمّد مانده بود که بنده هم سوار یکی از همین خودروها شدم و خودم را به البحار رساندم و به خانه آقای سیّدمحمّد رفتم و بچه ها دقایقی بعد آمدند
چون مقدار پیمایش ما در این سه روز، کمتر از برنامه بود، بعدازظهر مقداری زودتر از روزهای گذشته و در حالی که هنوز هوا گرم بود به مسیر برگشتم لذا باز هم تنها رفتم و بچه ها را همراه نبردم.
آقای سیّدمحمّد که گویا خودش هم قصد سرکشی از مسیر را داشت بنده را به نقطه قبل از ظهر رساند و با او خداحافظی کردم و دوباره در طریق یا حسین خود را در میان زائران جا کردم..
پروردگار رحمان می داند که دیدار دوباره ما با آقای سیّدمحمّد چه زمانی و کجا خواهد بود ولی چون به تناوب در خطّ مقدّم جبهه مقاومت حاضر می شود، ای کاش همراه دیگر مجاهدان بر سر اسرائیل غاصب بریزند و با آزادی مسجد الأقصیٰ دیدار بعدی ما در قبلگاه اوّل مسلمین باشد.
پروردگارا در دنیا و آخرت ما را از آقای سیّدمحمّد و دوستان شهیدش جدا مکن
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
📌 ان شاءالله ادامه دارد...
👈 درباره مسیر پیادهروی «من البحر إلی النّحر»
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─