۲ دی ۱۳۹۸
۲ دی ۱۳۹۸
۲ دی ۱۳۹۸
این روزا..
اگر ڪھ دیدید
حالمون خوش نیست؛
بے قراریم!
همش تو فڪریم..💔
چیزے نیست!
اینا طبیعیھ
آخھ
ما
ڪربلامون
دیر شدھ
دیرھ دیرم نھ هـا
ڪم شده...😔
راستش
این وسـطا
بعضیـامون هستن!
.
تا حالا ڪربلا نرفتن..
اصلا ما هیچ!
بھ حالِ ڪربلا نرفتھ ها
دعا ڪنین..🤲🏻
#حرم_لازمم..🕌
#التماسدعایحالخوب...📿
@Sarall🌸🍃
۲ دی ۱۳۹۸
۲ دی ۱۳۹۸
۲ دی ۱۳۹۸
۲ دی ۱۳۹۸
#عاشقانہ_شہدا 🌹
یـہ روز داشتیم با ماشیـݧ🚗 تـو خیابوݧ میرفتیـم
سر یـہ چراغ قرمز...🚦
پیرمـرد گل فروشـے با یـہ کالسکه ایستاده بود...
منوچـہر داشت از برنامـہ ها
و کارایـے کـہ داشتیم میگفت...
ولـے مـݧ حواسـم بـہ پیرمرده بود...
منوچـہر وقتی دید
حواسم به حرفاش نیست...🙃
نگاهـمو دنبال کرد و فکر کرده بود دارم به گلا نگاه میکنم...💐🌷
توے افکار🤔 خـودم بودم کـہ
احسـاس کـردم پاهام داره خیس می شه...!!!😶
نـگاه کردم دیـدم منوچـہر داره گلا رو دسته دسته میریزه رو پاهام...💐
همـہ گلاے پیرمردو یه جا خریده بود...!!😍
بغل ماشین ما،
یـہ خانوم و آقا تو ماشیݧ بودن… خانومـہ خیلـے بد حجاب بود…😒
بـہ شوهرش گفت:
"خاااااک بر سرت…!!!😅
ایـݧ حزب اللهیا رو ببیݧ همه چیزشوݧ درستـہ"😎😉
یـہ شاخـہ🌹 برداشت وپرسیـد:
"اجازه هسـت؟"
گفتـم:آره😊
داد به اون آقاهـہ و گفت:
"اینو بدید به اون خواهرموݧ..!"
اولیـݧ کاری کہ اون خانومہ👩🏼 کرد
ایـݧ بود که رژ لبشو پـاک کرد و روسریشو کشـید جلو!!!😇
بـہ اندازه دو،سـہ چراغ همـہ داشتـݧ ما رو نگاه میکردن!!!🙄💚
#شهید_سید_منوچهر_مدق🌺
@Sarall
۳ دی ۱۳۹۸
#تلنگرانه
پنج چیز است که نمی توان آنها را باز گرداند:
۱. سنــــــــــگـــــ ........ پس از پرتاب شدن
۲. حـــــرفــــــــــ ........... پس از گفتن
۳. موقعیت ...... پس از پایان یافتن
۴. زمــــــــــان ............. پس از گذشتن
۵. دل ...................پس از شکستن
🔴هرگز بہ کسی حسادت نکن بخاطرنعمتی که خدا به او داده ...
زیرا تو نمیدانی خداوند چه چیزی را از او گرفته است ...
و غمگین مباش وقتی خداوند چیزی را از تو گرفت ...
زیرا تو نمی دانی خداوند چه چیزی را عوض آن به تو خواهد داد .
@Sarall
۳ دی ۱۳۹۸
۳ دی ۱۳۹۸
❤️اسمتونو جمع کنید ببینید چه شعری ساخته میشه!❤️
الف..........ای مهربان یارم
ب............باعشق تو میمانم
پ............پای خسته ای دارم
ت............تا هستی منم هستم
ث............ثابت میکنم هستم
ج.............جان من فدای تو
چ.............چند وقتی بمان بامن
ح.............حال از من نمیپرسی
خ.............خوابم با تو شیرینه
د.............در جانم زدی رخنه
ذ.............ذره ذره آبم کن
ر.............رسوای جهانم کن
ز.............زلف خود پریشان کن
ژ.............ژنده جامه ای پوشم
س...........سر برشانه ام بگذار
ش...........شوق من دو چندان کن
ص...........صبح من تو روشن کن
ض...........ضربان دلم بشنو
ط............طاهرگشتهام با تو
ظ............ظهر عاشقی بنگر
ع............عاشق شو تو هم چون من
غ ...........غم غربت دلم بشکست
ف...........فریاد دلم بشنو
ق............قربان دو چشمانت
ک............کردی همچو فرهادم
گ............گم گشته دو دستانم
ل.............لای موج موهایت
م.............مروارید چشمانت
ن.............نور دیده من شو
و.............وصف جمله خوبیهات
ه.............هر دم بر زبان جاریست
ی............یادی از دل ماکن
@Sarall
۳ دی ۱۳۹۸