eitaa logo
سربازان سیدعلی‌خامنه‌ای🇮🇷
280 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
72 فایل
تبادلات‌لیستی‌خورشیدولایت♻️ eitaa.com/joinchat/1256063350C2638468667 پویش صلوات♻️ https://eitaa.com/joinchat/1648099642Ce44146f4cf کانال سربازان سیدعلی‌♻️ eitaa.com/joinchat/2239103046Cd559387bf0 گروه 👇 https://eitaa.com/joinchat/3808429138C5d6ff799c4
مشاهده در ایتا
دانلود
[••🌿••] روزت‌مبارڪ🌸 پاسدار‌دل‌ھا...♥ 🌹🌹🌹🌹🌹 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊🥀🌷🥀🕊🌹 گفت عاشقی را چگونه یاد گرفته ای؟ گفتم از آن که را حتی به قیمتِ از دست دادن ، خریدار بود . خدایا بحق ما رو یک لحظه هم به حال خودمون توی این دنیا رها نکن . دنیا شده را جام ندهند . 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹🕊🥀🌷🥀🕊 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
🌸شوخی شهید همت با شهید باکری در سالهای دفاع مقدس چای مرهم خستگی جسمی رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها رزمندگان لشکر عاشورا انس و الفت بیشتری با چای داشتند . روزی در محضر آقا مهدی باکری و شهید حاج ابراهیم همت (فرمانده لشکر 27 حضرت محمد رسول الله « ص » ) بودیم که در آن صحبت از کنترل مناطق عملیاتی بود. حاج همت به آقا مهدی گفت : نگهبانان لشکر شما برای نیروهای سایر لشکرها سخت می گیرند و اجازه نمی دهند راحت عبور و مرور کنند مگر ترکی بلد باشند. آقای مهدی در پاسخ گفت : شما یقین دارید که آنها نگهبانان لشکر ما هستند حاج همت گفت : من نه تنها نگهبانان لشکر شما را می شناسم حتی حد خط لشکر عاشورا را هم می شناسم . آقا مهدی با تعجب پرسید چطور چگونه می شناسید؟ حاج همت گفت : شناختن حد و حدود لشکر شما کاری ندارد اصلاً مشکلی نیست هر خطی که از آن دود به هوا بلند شده باشد آن خط لشکر عاشوراست چون همیشه کتری های چای لشکر شما روی آتش می جوشد. همگی خندیدیم ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
امام روح الله : شما پاسداران بحق اسلامید ، شما مثل جوان های صدر اسلام هستید شما اسلام را نجات دادید باید از این به بعد هم پاسداری کنید که این انقلاب به ثمر واقعی اش برسد. روز مبارک ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
حسرت‌نداٰشتن‌خیلےازچیزهاٰ بودن‌درحصاٰر‌گناهاٰن‌خُود‌است مثل‌ِ:← شھادٺ... !💔 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
•°‌‌‌<"🎻🌿">°• این‌من‌نَھ‌‌منم‌تنهاآیَـد‌زِبسیـج‌آوا؛ رَهبـَرنشـوۍتنهـا‌،من‌‌یـارِتـُومیگـردم...(: 🔗♥️ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
| ❤️ 🔻 راستی عبادت چیست؟! احساسی که در آن تمام ذرات وجود به ارتعاش در آید ، جسم می‌ سوزد ‌، قلب می ‌جوشد ، اشک فرو می ‌ریزد ، روح به پرواز در می آید و جز خدا نمی ‌بیند و جز خدا نمی خواهد... 🌷 🕊🥀 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اباالفضل ایمانم😍✌️ جانانم😍😇 اباالفضل سنه من قربانم😎😍 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
🔴پاسدار مدافع حرم مجتبی برسنجی از اهالی سوادکوه و مهدی بختیاری از اهالی اسلامشهر در بادیه الشام بر اثر انفجار مین به شهادت رسیدند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
🌸فرمانده دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت، حق نداره رانندگے کنه😓! یه شب داشتم مےاومدم كه یکے کنار جاده، دست تکان داد نگه داشتم سوار كه شد، گاز دادم و راه افتادم من با سرعت مےروندم و با هم حرف می‌زديم! گفت: مےگن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید! راست می‌گن؟!🤔 گفتم: فرمانده گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتے فرمانده باحالمون...😄 مسیرمون تا نزدیکے واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلے تحویلش مےگيرن! پرسيدم: کے هستی تو مگه؟!🤔 گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😐😂 فرمانده مهدی‌ باکری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
🌸 راز یک معامله ی شیرین تو جبهه قسمت تعمیرگاه کار میکردم چون هوای جنوب خیلی گرم بود صبح زود تاظهر کار میکردیم ظهر هم میرفتیم استراحت. یه روز ظهر تو هوای گرم یه بسیجی جوانی اومد گفت:اخوی خداخیرت بده ماعملیات داریم ماشین مارو درست کن برم. گفتم مردحسابی الان ظهره خسته م برو فردا صبح بیا باارامش گفت:اخوی ما عملیات داریم از عملیات میمونیم. منم صدامو تند کردم گفتم برادر من از صبح دارم کار میکنم خسته یم نمیتونم خودم یه ماهه لباس دارم هنوز وقت نکرده م بشورم. گفت:بیا یه کاری کنیم من لباسای شمارو بشورم شماهم ماشین منو درست کن. منم برا رو کم کنی رفتم هر چی لباس بود مال بچه هارو هم برداشتم گذاشتم جلو تانکر گفتم بیابشور ایشون هم ارام بادقت لباسارو میشست منم برا اینکه لباسارو تموم کنه کار تعمیررو لفت دادم بعد تموم شدن لباسا اومد. گفت:اخوی ماشین ما درست شد؟ ماشین رو تحویل دادم داشت از محوطه خارج میشد که با مسؤولمون برخورد کرد بعد پیاده شد وروبوسی کردن وهم دیگه رو بغل کردن. اومدم داخل سنگر به بچه ها گفتم:این اقا از فامیلای حاجی هست حاجی بفهمه پوستمونو میکنه حاجی اومد داخل سفره رو انداختیم داشتیم غذا میخوردیم حاجی فهمید که داریم یه چیزی رو پنهان میکنیم پرسید:چی شده؟ گفتم:حاجی اونی که الان اومده فامیلتون بودن؟ حاجی گفت:چطور نشناختین؟ ایشون مهدی باکری فرمانده لشکر بودن ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs