eitaa logo
سربازان سیدعلی‌خامنه‌ای🇮🇷
280 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
72 فایل
تبادلات‌لیستی‌خورشیدولایت♻️ eitaa.com/joinchat/1256063350C2638468667 پویش صلوات♻️ https://eitaa.com/joinchat/1648099642Ce44146f4cf کانال سربازان سیدعلی‌♻️ eitaa.com/joinchat/2239103046Cd559387bf0 گروه 👇 https://eitaa.com/joinchat/3808429138C5d6ff799c4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☆∞🦋∞☆ 🎬 🎤 〖 ماه رمضان ما امام زمانے نیستـــــ!! 〗 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای شهــید دعا کن ، که ما از خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد و از قافله ی مهـدی فاطمه جا نمانیم ... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
Roze-Panahian-MadaramkhadijeKojast-64k(1).mp3
2.55M
☆∞🦋∞☆ مادرم خدیجه ڪجاستـــــ؟ استاد 🎙 ویژه وفاتـــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊 @RMartyrs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت شده است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام هنگام افطار این دعا را زمزمه می‌کردند:  «بِسْمِ اللّهِ اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»  خدایا براى تو روزه  گرفتیم و با روزى تو افطار می‌کنیم پس از ما بپذیر که به راستى تو شنوا و دانایى. 🤲
🕯گرفتہ حال دلم در هواے مادرِ زهرا ▪️دو دیده‌ام شده باران براے مادر زهرا 🕯هرآنچہ دختر پاڪ و هرآنچہ مادر خوب اسٺ ▪️فداےمادر زینب فداےمادر زهرا (س)🥀 . 🕯🥀🏴
کربلایی جواد مقدم_مسجدجمکران-وفات حضرت خدیجه-زمینه - رفتی تنها موندم ، بین غم ها موندم-1562132623.mp3
12.46M
واویلا ای مادر حضرت زهرا سلام الله علیها 💔 رفتی تنها موندم ، بین غم ها موندم ... 🎤 سلام الله علیها تسلیت باد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سربازان سیدعلی‌خامنه‌ای🇮🇷
در كتاب «نقش زبان در سرنوشت انسان ها» كه يكي از فضلاي قم نوشته و چاپ جامع مدرسين مي‌باشد نزديك به يك
يكي از مؤمنين تهران دو تا از دفترچه خاطراتش را براي حقير فرستاده بود، حدود چهارصد موضوع، مطلب، قصص و حكايات مختلفي در آن نوشته بود كه من اين‌ها را يا از خوباني شنيده‌ام يا خودم با چشمم ديده ام. يكي از موضوعاتش اين بود: در خيابان ري شخصي بود به نام آقاي محمد حسن؛ كه انسان آلوده دامني بود؛ از آن آدم‌هايي كه در قديم باج مي‌گرفتند و … روزي به مرد محترمي مراجعه كرده بود، به او گفته بود مثلا بايد صد تومان به من بدهي، آن مرد محترم فرموده بود: من پول مفت ندارم به كسي بدهم برو كار كن جوان! گفته بود: نمي دهي؟ گفته بود: نه، گفت: بلايي سرت مي‌آورم، گفت: هر كار مي‌خواهي بكني بكن، اين داستان در زماني اتفاق افتاده بود كه از نظر سياسي بعضي گروه‌ها را مي‌گرفتند و زندان مي‌كردند و خيلي هايشان را هم مي‌كشتند. اين جوان آلوده مي‌آيد پيش يك پاسبان و به او مي‌گويد: مگر تو مأمور نيستي فلان حزب سياسي را بگيري؟ جواب مي‌دهد: بله، مي‌گويد: اين فلاني هم جزء فلان حزب سياسي است. به محض اينكه اين يك كلمه را در مورد آن شخص گفت: او را گرفتند و بردند، مي‌نويسند اين بنده خدا را بي گناه اعدام كردند و عكسش را در روزنامه انداختند. حالا اين شخص پير شده است (همان جوان آلوده) بود پيش اين دوست ما آمده، گريه مي‌كرد كه فلاني! مي‌دانم كه خدا مرا نمي آمرزد، بارم خيلي سنگين است من يك كلمه حرف زدم، فقط يك كلمه، امّا اين كلمه حرف من، سر يك مسلمان مؤمن آبرومندي را به دار برد، يك كلمه. يك قدري در حرف زدن مان دقت كنيم.