📚موضوع مرتبط:
#شهید_محمد_علی_فنایی
#شهید_دفاع_مقدس
#عکس
#معرفی_شهید
#سالروزشهادت
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
#jihad
#martyr
|💔🌿••
گاهییڪ #نگاهحرام شھادت
رابرایڪسیڪهلیاقت #شھادت دارد
سالهاعقبمیاندازد…
چهبرسدبهڪسیڪههنوزلایقشهادٺ
بودنرانشاننداده…
|🕊.• #شھیدحاجحسینخرازۍ
•
•
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
وداع سخت...
👈وقتی یک جوان را غسل میدهیم که به خاطر کرونا جان داده است، خیلی سختی میکشیم!
#من_ماسک_میزنم
پ.ن: از اینکه با انتشار این ویدئو ناراحتتون میکنم، عذر میخوام ولی برای اینکه #کرونا رو جدی بگیریم چنین تلنگرهایی لازمه...
💔
#قرار_دلتنگی😔
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
[--نظربڪنبھدلے،ڪز
فراقخستھشدست💔🍃•]
『#اربابجانم』
•
•
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
📿صلوات خاصه امام رضا علیه السلام📿
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی🌸 الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ 🌸و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید🌸 صَلَوةَ🌸 کثیرَةً تامَة🌸ً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَة🌸ً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.🌸
🌸📿
هدایت شده از تبادلات لیستی بنری سنتری ۱۱۰ تبادل
ناب ترین ڪاناݪ هاے ایتا را دنبال کنید✅
➖➖➖🔷🔶🔹🔸🔷🔶➖➖➖
⭕️ڪنترل شـــهوت در پنج دقیقه
🍃 eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
🌼تنها مسیر آرامش (استاد شجاعی، پناهیان، عالی، رائفی پور، حورایی)
eitaa.com/joinchat/3278307328Cea4aca301a
🌼تلنگر مذهبی
eitaa.com/joinchat/1740898305C1b457154a7
🌼استخدام تیرماه ۹۹،سپاه،ارتش، حفاظت اطلاعات، نیروی انتظامی، جزئیات
eitaa.com/joinchat/3222732831C8c91699db1
🌼احـادیث۱۴معصـوم، تفسیـر آیاتقـرآن
eitaa.com/joinchat/2067857410C2adc10030d
🌼یوسف الشهدای حزب الله را میشناسید؟ شهید BMWسوار لبنانی
eitaa.com/joinchat/1431830531Cec81cd2f0e
🌼تکنیکهایی كه باعث میشه همسرتون ازدوست داشتن شما دست برنداره
eitaa.com/joinchat/3459514378Ca66f30224f
🌼اینجا یه پروفایلایی داریم که جای دیگه پیدا نمیکنی
eitaa.com/joinchat/2545156096C704456ac4f
🌼مـتـن هــایے از جنس طلا وداستانهای آموزنده
eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
🌼شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد(تنها میان داعش)
eitaa.com/joinchat/2189426702C7ef237ae25
🌼کانال بزرگ((نمازشب))
eitaa.com/joinchat/513212433Cb136b25832
🌼آموزش طب سنتی و مزاج شناسی (مبتدی تا تخصصی)
eitaa.com/joinchat/220463120C0e1ff398cb
🌼راهکار های زندگی مشترک که دانستنش برای آقایان از نون شب واجب تره
eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
🌼شهیـدے که مشخصات خـودش رو تو خـواب اعلام کـرد
eitaa.com/joinchat/1377632268Cc19bd91091
🌼قصه های قرانی
eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
🌼درمان افسردگی، استرس و اضطراب *یکـــــــــ فنجان آرامش نابــــــــــ
eitaa.com/joinchat/897908738C30a1928237
🌼حـس آرامـش نـاب بـا یـاد پـروردگار
eitaa.com/joinchat/1993277442Ce1e0ec17d2
🌼گنجـــــهاے معنـــــوے
eitaa.com/joinchat/3198681104C2fc8fb24a4
🌼شهیدی که با نویسنده ای تماس میگیرد تا خاطراتش را به کتاب کند
eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
🌼ذڪرهاےگرـღـگشا برای حاجات مهم وختم هفتگی خانه دارشدن
eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
🌼مرڪز مشاوره خانواده به سبڪ اسلامے
eitaa.com/joinchat/3784441859Cfa68065d23
🌼پیـامهـاے قـرآنـیِ تکان دهنده جـذاااب با زبـان سـاده
eitaa.com/joinchat/1262092289C1a30cab0ac
🌼انواع نمازها، استخاره، توبه، حاجت، ازدواج...
eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab
⭕️🔆روزی یک صفحه قرآن وگزیده ای از تفسیر آن را بخونید👌
💞eitaa.com/joinchat/2994601997C52c0bdbc8a
مبحث زیبای #ملاقات_با_خدا😍👆
➖➖➖ 🔷🔶🔹🔸🔷🔶 ➖➖➖
لیست ویژه21تیر؛ @Listi_Baneri_110
|° ♥️🍃🌻 °|
ڪل صباځـ أتنفسـ
بحبـ حســيـטּ...
هر صُبح بہ عشــقِ❥•°
حســیـטּ نَفس میڪشمـ🌷🌙
🦋| #صبحٺون_حسینۍ
🕌| #حسینجانم 🌿
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
نگاهش فاش میگوید: که از خنجر نمیترسد
که سرباز حرم از بذل جان و سر، نمیترسد
#زادروزشهید
#شادی_روحش_صلوات💛
♥️✨🌿
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
وصیتنامهشهیدحججےبهخواهران:
همیشهاینبیتشعررابهیادآورید :
آنزمانیکهحضرترقیه(س)خطاب
بهپدرشفرمودند:
غصهیِحجابِمنرانخوریباباجان...!
چادرمسوختهامابهسرمهستهنوز... :)
پ.ن:
۲۱تیـرسالروزشهادتشهیدحججیوروزعفافوحجاب🦋
#حجاب 🧕🏻
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
🌟 حجاب و عفاف در وصیت نامه شهید حججی:
از همه خواهران و از همه زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز #حجاب خود را تقویت کنید مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود، مبادا چادر را کنار بگذارید.
همیشه الگوی خود را حضرت زهرا سلام الله علیها و زنان اهل بیت پیامبر قرار دهید، همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله علیها خطاب به پدرش گفت:
"غصه حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز"
#هفته_عفاف_و_حجاب
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
...
#تولدتمبارڪرفیق!♥️
یہ سربند داده بود گفت:
شهید ڪہ شدم ببندیدش بہ سینہام
پیکرش کہ اومدسر نداشت😔
سر بند رو بستیم بہ سینہاش
رویِ سربند نوشتہ بود:
|انا زائر الحسین|😭💔
#شهیدمحسنحججی
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
مُدافِـعـــــانِ حَــــ ـــریـــم
... #تولدتمبارڪرفیق!♥️ یہ سربند داده بود گفت: شهید ڪہ شدم ببندیدش بہ سینہام پیکرش کہ اومدسر نداش
#شهیدمحسنحججے 🕊
ما اگہ بتونیم
تو شهر خودمون
خدامون و داشتہ باشیم
هنر ڪردیم (:
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
#حرفدل💔
قبلنا چهل شب که به محرم مونده بود
همه جا پر میشد که چله بگیریم...
یواش یواش بوی محرم میومد
لاتا دهن آب میکشیدن
همه قلاف میکردن
الان انگار نه انگار...
#چیسرخودمونآوردیم؟!
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
💔
#قرار_دلتنگی😔
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
بسم رب الشهدا والصدیقین
اولین ها همیشه در ذهن ماندگار میشوند و در قلب هم جا خوش می کنند.
اولین روز محرم شدن
اولین حرف عاشقانه
و اولین ....
آخرین ها هم همینطور هستند. آنها هم درست در کنج قلبت می مانند، نه این که گرد و خاک بگیرند. مینشینند یک گوشه و در پس روزهایی که خودت هستی و خودت، روزهایی که دلت پر می کشد برای او، خودشان را تکان میدهند و در ذهنت جولان میدهند و تو را به آن سال و این سوال میبرند.
جان جانانم
محسن عزیزم
اولین خواسته ات را خوب به یاد دارم در اولین لحظات محرم شدن مان. حرفت یک کلام بود؛ سعادت و شهادت.
قولش را از من گرفتی و تو هم این قول را دادی که پر پرواز همدیگر باشیم.
اولین جشن تولدت در زندگی مشترک مان؛ آنجا هم باز همان خواسته ات را تکرار کردی و آرزوی شهادت را برایم گفتی و بعد شمع را فوت کردی.
شمع ها سوختند، دل من هم همینطور.
باورمان این نبود و هنوز هم نیست، هیچ آرزویی در لحظه فوت کردن شمع به بهانه تولد برآورده نمیشود. اینها همه برای قشنگ تر شدن است بخاطر دل خودمان. حقیقت امر این است که خدا به دلها نگاه می کند؛ لحظه و ساعتش مهم نیست، مکانش هر کجا که میخواهد باشد. عاشق که باشی در طلب رسیدن همیشه منتظر هستی و بهانه اش را دلت جور میکند که بگویی عاشقم.
این اولینِ همیشگی برای ما هر سال تکرار شد و هر سال همین را فقط از خدا خواستی؛ شهادت.
آن روزها دست و دلم میلرزید وقتی می شنیدم به هر بهانه ای و با هر جمله و کلمه ای میگویی شهادت. اما بعدها که حکم نفس را پیدا کرد در زندگیمان من هم از تو یاد گرفتم، لیوان آب هم که از دست هم میگرفتیم به جای تشکر می گفتیم الهی شهید شوی.
دلت را سپرده بودی به دست شهدا و شده بودی یک دلداده. دل داده جامانده.
وقتی به مزار شهدا میرفتیم و از میان قبور آنها عبور می کردیم چشمت که به جوان های دهه هفتادی می افتاد... جوان های تیپ فاطمیون که کوچکتر از خودت بودند و روی خاک ها آرامیده بودند سال ها قبل تر، پایت همان جا می ماند. سهم نگاهت حسرت بود، حسرت به حال آنها و حسرت به حال خودت. میگفتی من، محسنِ متولد هفتاد اینجا و... . من یک سال، دو سال، سه سال بزرگتر از این جوان ها هستم و یک سال دیگر هم بزرگ شدم و این جوان ها یک سال پیش، دو سال پیش، سه سال پیش به دیدار محبوب رفتند.
تا کجاها رفته بودی همسر جان....
برای من بودن در کنار تو مهم بود و تو برایت رفتن. من هم به فکر شهادت بودم برایت ولی در سال های بعد...
اول و آخرش به دنبال رسیدن به احلی من العسل بودی...
محسن خوبم
محسن عزیزم
همیشه هم از اولین ها نباید گفت آخرین ها هم قسمتی از با هم بودنمان است.
مثل آخرین جشن تولدت در زندگیمان؛ دو روز قبل از اعزامت.
مدتها بود جای خالی انگشتری را روی دستتان احساس میکردی. نه یک انگشتر معمولی مثل بقیه انگشترها.
دلت میخواست نگین انگشترت در نجف باشد با نام یازهرا. ولایت امیرالمومنین و حب فاطمه؛ هر دو را با هم می خواستی.
بهترین هدیه هم برایت همین بود. انگشتری که در قلبش نام زهرا باشد.
من خوشحال بودم از انتخابم و خوشحال تر از من، تو بودی. به خواسته ات رسیده بودی و شیرینی این رضایت برایمان طعم همان عسل روز محرم شدن مان را داشت، شیرین و ماندگار.
آخرین شمعها را هم با همان رسم هر ساله ات فوت کردی و همان اولینِ همیشگی را باز گفتی؛ خدایا شهیدم کن.
این حرفت برایمان به یادگار ماند آن هم از آخرین تولدت.
شادی آن شبت با همیشه فرق داشت...
لبخند چهره ات با همیشه فرق داشت...
یادش بخیر، چقدر انگشت دستت را برانداز می کردی. اما خودمان هم میدانیم که انگشتر بهانه بود تو به فکر رفتن بودی و به لحظاتی فکر میکردی که قلب دشمن را با نام یا زهرا میشکنی و خط شکن دشمن میشوی که شدی.
به میهمان ها گفتی که انشاالله با همین انگشتر به سوریه بروم و انگشتر به دست شهید شوم.
می خواهم تا آخرین لحظه همه بدانند که من شیعه امیرالمومنین هستم و محب فاطمه.
و رفتی تا رسالتت را به جهانیان برسانی...
حبیب من
جانان من
می خواهم کمی زرنگی بکنم امسال. شمع های تولدت را خودم برایت فوت میکنم. دعایش از من و آمین اجابتش از تو. خدایا شهیدم کن...
پ.ن: سلام بر حسین به نیابت از محسن شهیدم هدیه ای باشد به شهید. فطرس ملک سلام ما را به ارباب برسان. السلام علیک یا اباعبدالله...
#اولینِ_همیشگی
#تولد_جانان
#همسر_شهیدم_تولدت_مبارک
#پر_پروازم
#خدایا_شهیدم_کن
#السلام_علی_الحسین
بسم رب الشهدا والصدیقین
اولین ها همیشه در ذهن ماندگار میشوند و در قلب هم جا خوش می کنند.
اولین روز محرم شدن
اولین حرف عاشقانه
و اولین ....
آخرین ها هم همینطور هستند. آنها هم درست در کنج قلبت می مانند، نه این که گرد و خاک بگیرند. مینشینند یک گوشه و در پس روزهایی که خودت هستی و خودت، روزهایی که دلت پر می کشد برای او، خودشان را تکان میدهند و در ذهنت جولان میدهند و تو را به آن سال و این سوال میبرند.
جان جانانم
محسن عزیزم
اولین خواسته ات را خوب به یاد دارم در اولین لحظات محرم شدن مان. حرفت یک کلام بود؛ سعادت و شهادت.
قولش را از من گرفتی و تو هم این قول را دادی که پر پرواز همدیگر باشیم.
اولین جشن تولدت در زندگی مشترک مان؛ آنجا هم باز همان خواسته ات را تکرار کردی و آرزوی شهادت را برایم گفتی و بعد شمع را فوت کردی.
شمع ها سوختند، دل من هم همینطور.
باورمان این نبود و هنوز هم نیست، هیچ آرزویی در لحظه فوت کردن شمع به بهانه تولد برآورده نمیشود. اینها همه برای قشنگ تر شدن است بخاطر دل خودمان. حقیقت امر این است که خدا به دلها نگاه می کند؛ لحظه و ساعتش مهم نیست، مکانش هر کجا که میخواهد باشد. عاشق که باشی در طلب رسیدن همیشه منتظر هستی و بهانه اش را دلت جور میکند که بگویی عاشقم.
این اولینِ همیشگی برای ما هر سال تکرار شد و هر سال همین را فقط از خدا خواستی؛ شهادت.
آن روزها دست و دلم میلرزید وقتی می شنیدم به هر بهانه ای و با هر جمله و کلمه ای میگویی شهادت. اما بعدها که حکم نفس را پیدا کرد در زندگیمان من هم از تو یاد گرفتم، لیوان آب هم که از دست هم میگرفتیم به جای تشکر می گفتیم الهی شهید شوی.
دلت را سپرده بودی به دست شهدا و شده بودی یک دلداده. دل داده جامانده.
وقتی به مزار شهدا میرفتیم و از میان قبور آنها عبور می کردیم چشمت که به جوان های دهه هفتادی می افتاد... جوان های تیپ فاطمیون که کوچکتر از خودت بودند و روی خاک ها آرامیده بودند سال ها قبل تر، پایت همان جا می ماند. سهم نگاهت حسرت بود، حسرت به حال آنها و حسرت به حال خودت. میگفتی من، محسنِ متولد هفتاد اینجا و... . من یک سال، دو سال، سه سال بزرگتر از این جوان ها هستم و یک سال دیگر هم بزرگ شدم و این جوان ها یک سال پیش، دو سال پیش، سه سال پیش به دیدار محبوب رفتند.
تا کجاها رفته بودی همسر جان....
برای من بودن در کنار تو مهم بود و تو برایت رفتن. من هم به فکر شهادت بودم برایت ولی در سال های بعد...
اول و آخرش به دنبال رسیدن به احلی من العسل بودی...
محسن خوبم
محسن عزیزم
همیشه هم از اولین ها نباید گفت آخرین ها هم قسمتی از با هم بودنمان است.
مثل آخرین جشن تولدت در زندگیمان؛ دو روز قبل از اعزامت.
مدتها بود جای خالی انگشتری را روی دستتان احساس میکردی. نه یک انگشتر معمولی مثل بقیه انگشترها.
دلت میخواست نگین انگشترت در نجف باشد با نام یازهرا. ولایت امیرالمومنین و حب فاطمه؛ هر دو را با هم می خواستی.
بهترین هدیه هم برایت همین بود. انگشتری که در قلبش نام زهرا باشد.
من خوشحال بودم از انتخابم و خوشحال تر از من، تو بودی. به خواسته ات رسیده بودی و شیرینی این رضایت برایمان طعم همان عسل روز محرم شدن مان را داشت، شیرین و ماندگار.
آخرین شمعها را هم با همان رسم هر ساله ات فوت کردی و همان اولینِ همیشگی را باز گفتی؛ خدایا شهیدم کن.
این حرفت برایمان به یادگار ماند آن هم از آخرین تولدت.
شادی آن شبت با همیشه فرق داشت...
لبخند چهره ات با همیشه فرق داشت...
یادش بخیر، چقدر انگشت دستت را برانداز می کردی. اما خودمان هم میدانیم که انگشتر بهانه بود تو به فکر رفتن بودی و به لحظاتی فکر میکردی که قلب دشمن را با نام یا زهرا میشکنی و خط شکن دشمن میشوی که شدی.
به میهمان ها گفتی که انشاالله با همین انگشتر به سوریه بروم و انگشتر به دست شهید شوم.
می خواهم تا آخرین لحظه همه بدانند که من شیعه امیرالمومنین هستم و محب فاطمه.
و رفتی تا رسالتت را به جهانیان برسانی...
حبیب من
جانان من
می خواهم کمی زرنگی بکنم امسال. شمع های تولدت را خودم برایت فوت میکنم. دعایش از من و آمین اجابتش از تو. خدایا شهیدم کن...
پ.ن: سلام بر حسین به نیابت از محسن شهیدم هدیه ای باشد به شهید. فطرس ملک سلام ما را به ارباب برسان. السلام علیک یا اباعبدالله...
#اولینِ_همیشگی
#تولد_جانان
#همسر_شهیدم_تولدت_مبارک
#پر_پروازم
#خدایا_شهیدم_کن
#السلام_علی_الحسین
بسم رب الشهدا والصدیقین
اولین ها همیشه در ذهن ماندگار میشوند و در قلب هم جا خوش می کنند.
اولین روز محرم شدن
اولین حرف عاشقانه
و اولین ....
آخرین ها هم همینطور هستند. آنها هم درست در کنج قلبت می مانند، نه این که گرد و خاک بگیرند. مینشینند یک گوشه و در پس روزهایی که خودت هستی و خودت، روزهایی که دلت پر می کشد برای او، خودشان را تکان میدهند و در ذهنت جولان میدهند و تو را به آن سال و این سوال میبرند.
جان جانانم
محسن عزیزم
اولین خواسته ات را خوب به یاد دارم در اولین لحظات محرم شدن مان. حرفت یک کلام بود؛ سعادت و شهادت.
قولش را از من گرفتی و تو هم این قول را دادی که پر پرواز همدیگر باشیم.
اولین جشن تولدت در زندگی مشترک مان؛ آنجا هم باز همان خواسته ات را تکرار کردی و آرزوی شهادت را برایم گفتی و بعد شمع را فوت کردی.
شمع ها سوختند، دل من هم همینطور.
باورمان این نبود و هنوز هم نیست، هیچ آرزویی در لحظه فوت کردن شمع به بهانه تولد برآورده نمیشود. اینها همه برای قشنگ تر شدن است بخاطر دل خودمان. حقیقت امر این است که خدا به دلها نگاه می کند؛ لحظه و ساعتش مهم نیست، مکانش هر کجا که میخواهد باشد. عاشق که باشی در طلب رسیدن همیشه منتظر هستی و بهانه اش را دلت جور میکند که بگویی عاشقم.
این اولینِ همیشگی برای ما هر سال تکرار شد و هر سال همین را فقط از خدا خواستی؛ شهادت.
آن روزها دست و دلم میلرزید وقتی می شنیدم به هر بهانه ای و با هر جمله و کلمه ای میگویی شهادت. اما بعدها که حکم نفس را پیدا کرد در زندگیمان من هم از تو یاد گرفتم، لیوان آب هم که از دست هم میگرفتیم به جای تشکر می گفتیم الهی شهید شوی.
دلت را سپرده بودی به دست شهدا و شده بودی یک دلداده. دل داده جامانده.
وقتی به مزار شهدا میرفتیم و از میان قبور آنها عبور می کردیم چشمت که به جوان های دهه هفتادی می افتاد... جوان های تیپ فاطمیون که کوچکتر از خودت بودند و روی خاک ها آرامیده بودند سال ها قبل تر، پایت همان جا می ماند. سهم نگاهت حسرت بود، حسرت به حال آنها و حسرت به حال خودت. میگفتی من، محسنِ متولد هفتاد اینجا و... . من یک سال، دو سال، سه سال بزرگتر از این جوان ها هستم و یک سال دیگر هم بزرگ شدم و این جوان ها یک سال پیش، دو سال پیش، سه سال پیش به دیدار محبوب رفتند.
تا کجاها رفته بودی همسر جان....
برای من بودن در کنار تو مهم بود و تو برایت رفتن. من هم به فکر شهادت بودم برایت ولی در سال های بعد...
اول و آخرش به دنبال رسیدن به احلی من العسل بودی...
محسن خوبم
محسن عزیزم
همیشه هم از اولین ها نباید گفت آخرین ها هم قسمتی از با هم بودنمان است.
مثل آخرین جشن تولدت در زندگیمان؛ دو روز قبل از اعزامت.
مدتها بود جای خالی انگشتری را روی دستتان احساس میکردی. نه یک انگشتر معمولی مثل بقیه انگشترها.
دلت میخواست نگین انگشترت در نجف باشد با نام یازهرا. ولایت امیرالمومنین و حب فاطمه؛ هر دو را با هم می خواستی.
بهترین هدیه هم برایت همین بود. انگشتری که در قلبش نام زهرا باشد.
من خوشحال بودم از انتخابم و خوشحال تر از من، تو بودی. به خواسته ات رسیده بودی و شیرینی این رضایت برایمان طعم همان عسل روز محرم شدن مان را داشت، شیرین و ماندگار.
آخرین شمعها را هم با همان رسم هر ساله ات فوت کردی و همان اولینِ همیشگی را باز گفتی؛ خدایا شهیدم کن.
این حرفت برایمان به یادگار ماند آن هم از آخرین تولدت.
شادی آن شبت با همیشه فرق داشت...
لبخند چهره ات با همیشه فرق داشت...
یادش بخیر، چقدر انگشت دستت را برانداز می کردی. اما خودمان هم میدانیم که انگشتر بهانه بود تو به فکر رفتن بودی و به لحظاتی فکر میکردی که قلب دشمن را با نام یا زهرا میشکنی و خط شکن دشمن میشوی که شدی.
به میهمان ها گفتی که انشاالله با همین انگشتر به سوریه بروم و انگشتر به دست شهید شوم.
می خواهم تا آخرین لحظه همه بدانند که من شیعه امیرالمومنین هستم و محب فاطمه.
و رفتی تا رسالتت را به جهانیان برسانی...
حبیب من
جانان من
می خواهم کمی زرنگی بکنم امسال. شمع های تولدت را خودم برایت فوت میکنم. دعایش از من و آمین اجابتش از تو. خدایا شهیدم کن...
پ.ن: سلام بر حسین به نیابت از محسن شهیدم هدیه ای باشد به شهید. فطرس ملک سلام ما را به ارباب برسان. السلام علیک یا اباعبدالله...
#اولینِ_همیشگی
#تولد_جانان
#همسر_شهیدم_تولدت_مبارک
#پر_پروازم
#خدایا_شهیدم_کن
#السلام_علی_الحسین
مُدافِـعـــــانِ حَــــ ـــریـــم
بسم رب الشهدا والصدیقین اولین ها همیشه در ذهن ماندگار میشوند و در قلب هم جا خوش می کنند. اولین رو
پیامی ازطرف همسرشهیدحججی👆✨
ان شاءالله تمامی زندگی هاوآرزوهاو...
اینگونه شهیدانه باشد...🌹🍃
این روزا که خر شرک هم داره درباره قرارداد ایران و چین تحلیل میکنه ، مسئولین جمهوری اسلامی سکوت مطلق کردن تا رسانه های معاند بهره برداری سیاسی خودشون رو کنن و اعتماد مردم رو جلب کنن و با ذهنیت مردم بازی کنن و بعد یه اظهار نظر پر از ضعف و ناامیدی کنن.
آقای مسئول چرا با ترس از شفافیت میخوای پنالتی بدی به جریان رقیب؟
علی راست خدیو
#تلخند
•••
اینعرصهزمانراخدابرایتڪامل
منوتوگستردهاست…
تاحالاازخودتپرسیدیڪهداری
چطورازعمرتاستفادهمیڪنی؟!
بیایم #شھید گونهزندگیڪنیم(:
|🕊.• #شھیدمرتضےآوینے
•
•
═════°✦ ❃ ✦°═════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
#چهلروزتامحرم🏴
از امشبی به بعد به عشق محرمت
چله گرفتهام که گنه کم کنم #حسین
#چهلروزتاجنون
#چلهنوکری
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim