خیلی وقت بود که اینجور خیره به یک عکس نشده بودم...نگاه کن چقدرساده به همه پیچیدگی های دنیانگاه میکنند...کمتر عکسی از یک مادر درکنار پسرش پیدا میشود که نه شاد باشد نه غمگین،نه بخنددو نه گریه کند،همینطور محض رضای خدا فقط زل بزند به دوربین...انگار که فرستادن یک پسربچه چهارده ساله به خط مقدم برایش مثل به مدرسه فرستادن های ساعت هفت صبح ما بوده،انگار دارد با خودش میگویدکه لقمه نان و پنیرش را هم درکوله اش گذاشتم،میرود و چند ساعت دیگر می آید،منم تاآن موقع به کارهایم میرسم!...همینقدرهمه چیز برایش ساده است...ساده مثل همین ژستی که یک بچه با لباس نظامی گرفته تا جز آدم بزرگ ها حسابش کنند،به خیال خودش اگربه دوربین نگاه نکند بیشتر جدی اش میگیرند...غافل از این است که او را بابت چهره مادرش جدی گرفته اند،وقتی به مادر نگاه میکنند میگویند حتما همه چیز سرجایش بوده که اینقدر روزمرگی در نگاه بدرقه کننده اش موج میزند...انگار شهیدشدن بخشی از عادات روزمره این مادر و پسر است-انگار که نه-واقعا شهید شدن بخشی از عادات این مادر فرزند است...آنها با همین نگاه ساده شان پیچیده ترین جنگ را ختم کردند...
#مدافعان_حریم
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
‹💚🌱›چراخـٰانمهاشـھیدنمیشن!؟
-چونبہشھـٰادتاحتیـٰاجندارند،آنآقـٰایون
هستندکہبـٰایدشھیدبشنتـٰابہسعادتبرسند!
خانمهایڪتحملبکننددرخانہ،
اجریڪشھیدرابہآنهـٰامیدهند . .
دیگہنمیخوادکارزیادۍکنند
خانمهـٰاواقعاامکاناتمعنوۍشـٰانبالآست،
فقطبـٰایدبدانندکهڪجابایدچہکارکنند...!🌿"
#استادپناهیان
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
گـفـتند:
چـیـزی از او بـه جـای نـمـانـده،
جـز
راه نـا تـمـام🕊
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
از بروبیاها معلوم بود در هواپیما خبری است. بغل دستیام گفت:"چه خبره؟ اوضاع هواپیما عادی نیست!"
گفتم:" آره، یه بنده خدا، یه آدم خوب اینجاست. برا سلامتیش صلوات بفرست."
_حاجی! بگو کیه،من میخوام برم سوریه میخوام ببینم میتونه سفارشم رو بکنه؟
آرام در گوشش گفتم:"حاج قاسم سلیمانی اون جلو نشسته."
دست و پایش را گم کرد. بدو رفت سراغش. حاجی از روی صندلی بلند شد. بغلش کرد و بوسیدش. مفصل با هم صحبت کردند.
_حرفات رو به حاجی گفتی؟
_آره، اسم و شمارهام رو یه جا یادداشت کرد. قرار شد بهم خبر بده. بهش گفتم: حاجی، کاش یه نامه بدی... نگاه مهربونی کرد و گفت: برادر، سوریه رفتن نامه نمیخواد؛ ناله میخواد....
حق با حاجی بود؛ هرکه ناله زد، راه جهاد را زودتر برایش باز کردند...
🖤
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
#خاطرهای_ناب_از_حاج_قاسم
زدیم بغل. وقت نماز بود.
گفتم: «حاجی قبول باشه.»
گفت: «خدا قبول کنه انشاءاللّه.»
نگاهم کرد. گفت: «ابراهیم!»
نگاهش کردم.
ــ نمازی خوندم که در طول عمرم توی جبهه هم نخوندم.
ــ حاجآقا شما همه نمازهاتون قبوله.
قصهاش فرق میکرد. رفته بود کاخ کرملین. قرار داشت با پوتین. تا رئیسجمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامهاش را گفت. صدایش پیچید توی سالن. بعد هم ایستاد به نماز. همه نگاهش میکردند. میگفت در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده.
پایان نماز پیشانیاش را گذاشت روی مهر. به خدای خودش گفت: «خدایا این بود کرامت تو، یه روزی توی کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه میکشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی اومدم اینجا نماز خوندم.»
✍راوی: ابراهیم شهریاری
منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه
یاران، صفحه ۱۰۹
#شب_زیارتی #حاج_قاسم
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
#شب_نوشت🌠
.
شهید سلیمانی را در #عراق
شهید صدرزاده را در #سوریه
شهید احمدی روشن را در #تهران
و #شهید_فخری_زاده را در #ابسرد زدند
فرقی نمیکند کجا...
در میدان تکلیف که باشی بالاخره #شهادت♥️
به سراغت می اید
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
خاطره ای از شهید جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان
خرماگرفته بود دستش
به تک تک بچه ها تعارف میکرد.
گفتم:مرسی
گفت:چی گفتی؟
گفتم:مرسی
ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسی؛
بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه.
شبیه شهدا باشم😉
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه عجیبی که #مهدی_باکری هنگام شهادت دید اززبان حاج قاسم👌🏻
#مدافعان_حریم
#امام_زمان
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim