#سلام_امام_زمانم💞
یا رب چه شود
زان گل نرگس خبر آید
آن یار سفر
کردهٔ ما از سفر آید
شام سیه
غیبت کبری به سر آید
امید همه
منتظران منتظر آید
🍃تعجیل در فرج مولا صلوات🍃
اللهمعجللولیکالفرج
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
#سلام_امام_زمانم💞 یا رب چه شود زان گل نرگس خبر آید آن یار سفر کردهٔ ما از سفر آید شام سیه غیبت
حالمان حال خوشے نیست بیا اے جانا
زندگے بے تو دگر سخت و نفس گیر شده
http://sayberi174.persianblog.ir/4_5873082411062921412.mp3
زمان:
حجم:
2.67M
تکسوار
بیا _ ای تکسوار جاده نور
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
رفتی و
دل رُبودی
یک شهر مبتلا را
تا کی کنیم بی تو ،
صبری که نیست ما را ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی🌷
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
✍سردار شهید قاسم سلیمانی: امروز که وضعیت فرهنگی را میبینیم میفھمم؛
🔹چرا رهبـری با علامت
(چفیه روے دوش) به ما تذکر
مےدهند این چفیـه "عَلَــــم" است...
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
و همه خواهند دانست که ما،
در دل ســرخ این #خــاک!
داغ #عشـق را فهمیدیم ...
و پر و بال را از،
#کربلای شهادت!
سیراب خواهیم کرد ...
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
قسمت شصت و سوم🌱 «تنها میان داعش» عدنان امشب کاری جز کشتن من و حیدر نداشت که پیام داده بود :»گفتم
قسمت شصت و چهارم🌱
«تنها میان داعش»
از قداره کشی های عدنان میفهمیدم داعش چقدر به اشغال آمرلی امیدوار
شده و آتشبازی این شبها تفریحشان شده بود. خمپاره
آخر، حیاط خانه را در هم کوبید طوری که حس کردم
زمین زیر پایم لرزید و همزمان خانه در تاریکی مطلق فرو
رفت. هول انفجاری که دوباره خانه را زیر و رو کرده بود،
گریه را در گلویم خفه کرد و تنها آرزو میکردم این
خمپاره ها فرشته مرگم باشند، اما نه! من به حیدر قول داده
بودم هر اتفاقی افتاد مقاوم باشم و نمیدانستم این
مقاومت به عذاب حیدر ختم میشود که حالا مرگ تنها
رؤیایم شده بود. زنعمو با صدای بلند اسمم را تکرار میکرد و مرا در تاریکی نمیدید، عمو با نور موبایلش وارد
اتاق شد، خیال میکردند دوباره کابووس دیده ام و نمی دانستند اینبار در بیداری شاهد شهادت عشقم هستم. زن
عمو شانه هایم را در آغوشش گرفته بود تا آرامم کند، عمو
دوباره میخواست ما را کنج آشپزخانه جمع کند و جنازه
من از روی بستر تکان نمیخورد. وحشت همین حمله و
تاریکی محض خانه، فرصت خوبی به دلم داده بود تا
مقابل چشم همه از داغ حیدرم ذره ذره بسوزم و دم نزنم.
چطور میتوانستم دم بزنم وقتی میدیدم در همین مدت
عمو و زنعمو چقدر شکسته شده و امشب دیگر قلب عمو
نمیکشید که دستش را روی سینه گرفته و با همان حال
میخواست مراقب ما باشد. حلیه یوسف را در آغوشش
محکم گرفته بود تا کمتر بیتابی کند و زهرا وحشت زده
پرسید :»برق چرا رفته؟« عمو نور موبایلش را در حیاط
انداخت و پس از چند لحظه پاسخ داد :»موتور برق رو زدن«
『سردِارانبـےادعــٰا』
سومین روز کاری بعد از اعلام برنامه دولت برای حل مشکل بورس رشد ۲۵ هزار واحدی شاخص بورس
چهارمین روز کاری بعد از اعلام برنامه دولت برای حل مشکل بورس
رشد ۱۰ هزار واحدی شاخص بورس
1.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش دختر بچه مسیحی به شنیدن صدای اذان
دختر : این خوبه . این خوبه . بابا چی میگن ؟
پدر : مردم را صدا میکنن برای عبادت
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛