نفس باد صبا ازحرمت می آید
اول صبح من و حسرت بین الحرمین
خم شوم تا بہ کمر رو بہ سوی ڪرببلا
السلام ای پسر فاطمہ اَرباب حُسیْن
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✈️سرود خاطره انگیز و زیبای "خلبانان قهرمانان"
با صدای جمشید نجفی
تقدیم به ارواح طیبه تمامی خلبانان شهید بالاخص خلبانان تازه به شهادت رسیده در تبریز:
🛫خلبان شهید صادق فلاحی🌹🌿
و
🛫خلبان شهید علیرضا حنیفه زاد🌹🌿
دوشنبه ۱۴۰۰/۱۲/۲
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
مےشـود عالـم پُـر از آوازه آقـایـےاٺ
يوسفان را محو خواهے ڪرد با زیبایےاٺ
مےشود تسلیم محض ذوالفقارٺ شرق و غرب
سجده خواهد ڪرد پاے هیبت زهرایےاٺ
#العجلایماهزهرا
『سردِارانبـےادعــٰا』
مےشـود عالـم پُـر از آوازه آقـایـےاٺ يوسفان را محو خواهے ڪرد با زیبایےاٺ مےشود تسلیم محض ذوالفقارٺ
دلــــش را راضۍ از ما ڪن خدایـــا
ظهورش را تو امضا ڪن خدایـــا...😔
اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب
🕊 شهدا
زیر باران گناه و غفلت گرفتار شده ایم... به شما پناه آورده ایم ....
چرا که میدانیم زیر چتر شهدا در امان می مانیم...
گام های ما در راه شماست
دست ما را بگیرید...
•🕊⃟🌸
🇮🇷|𝒔𝒂𝒓𝒅𝒂𝒓𝒂𝒏𝒃𝒊𝒆𝒅𝒅𝒆𝒂
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گریه های دخترخلبان شهیدصادق فلاحی
روح پدرش شاد
خدایامارو شرمنده اشک فرزندان شهداء وخودشهداء نکن😔
🕊🕊🕊🕊
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
15.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*📹سخنان شیرین و دلاورانه خلبان اف5 که روز گذشته بر اثر سقوط هواپیما جنگی در تبریز به شهادت رسید.شادی روح شهید سرهنگ صادق فلاحی وسروان شهید علیرضا حنیفه زاد صلوات🌷
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
قسمت هشتاد و چهارم🌱 «تنها میان داعش» که با آخرین نفسم زمزمه کردم :»من اهل آمرلی هستم.« و هنوز کل
قسمت هشتاد و پنجم🌱
«تنها میان داعش»
از شرم در خودم فرو رفته و میدیدم همه با
تعجب به این زن تنها نگاه میکنند که حتی جرأت نمیکردم سرم را بالا بیاورم. از پشت شیشه ماشین تابش
خورشید آتشم میزد و این جشن آزادی بدون حیدر و
عباس و عمو، بیشتر جگرم را میسوزاند که باران اشکم
جاری شد و صدایی در سکوتم نشست :»نرجس!« سرم
به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه
میدیدم حتی نفسم بند آمد. آفتاب نگاه عاشقش به
چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه میلرزید. یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست
دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد. چانه ام را به نرمی
بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که نگران حالم نفسش به تپش افتاد :»نرجس! تو اینجا چی-
کار میکنی؟« باورم نمیشد این نگاه حیدر است که
آغوش گرمش را برای گریه هایم باز کرده، دوباره لحن
مهربانش را میشنوم و حرارت سرانگشت عاشقش را روی
صورتم حس میکنم. با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را
بوسه میزدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران
حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود. چانه ام روی
دستش میلرزید و میدیداز این معجزه جانم به لب رسیده
که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و عاشقانه به
فدایم رفت :»بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت
اومده؟« و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت
بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمیخواستم
اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه میزدم
+منو تو گوشیت چی سیو کردی؟!
_سیو کردم" Nepenthe "
+ این ینی چی؟!
_ برگرفته از یه افسانه یونانی، به معنی چیزی یا کسی که باعث میشه درد و غصتو فراموش کنی.
اخه تو واسه من همینی :)
🎀⃟𝓚𝓸𝓵𝓫𝓮𝓱𝓝𝓲𝓵𝓸𝓯𝓪𝓻𝔂
12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبر چه سنگین است😢
خبرپراز درد است😢
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
15.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من و شما چقدر پای حرف امام ایستادهایم؟
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
مافرزندانڪسانیهستیم
ڪہمرگ
راهآنھـارانمیشناسد
چراڪہآنھـابہوسیلهۍمرگ
درمسیرخداصعودڪردهاند( :🕶✌️🏻!'
#شهادت
#چریکی
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛