eitaa logo
🌷سردارقلبم🌷
840 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
55 فایل
🕊﷽ 🕊 🦋چشمـان خلیج فاࢪس بارانے شد 🕊حال خـزر از غمے پریشانے شد 🦋از ساعت ابتدایی پࢪ زدنش 🕊نقاش دل همه سـلیمانے شد تبادل @yadeshbekheyrkarbala 🗯کپی به شرط دعای شهادت🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️شهید محسن حججی: از بازار رد می شدیم. خانم بی حجابی را دید، سرش را پایین انداخت و گفت: « خواهرم جلوی امام رضا(ع) حجابت رو رعایت کن! » با آرنج زدم به پهلویش: « ما رو می گیرن تا حد مرگ می‌زنن! » کوتاه بیا نبود، می‌گفت:  « آدم باید امر به معروف و نهی از منکرش سر جاش باشه؛ خون ما که رنگی تر از خون امام حسین(ع) نیست » 📚 سربلند، روایت زندگی شهید مدافع حرم محسن حججی به قلم محمدعلی جعفری، ص ۲۰۸ 🕊 #
پلاک خانه آن یار مهربان چند است پدر! بیا و نگه کن کدام فرزند است وصیتی که کمی سوخته به جیبش بود نوشته: عرض سلام ای پدر! دلم بند است
چه زیباست .. خاطرات مردانی که پروای نام ندارند و در کهف گمنامی خویش مأوا گرفته اند به یاد شهدای گمنام … آنان که در زمین گمنامند و در آسمانها مشهورند...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیت ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺎﺝ اﺣﻤﺪ ﮐﺎﻇﻤﯽ: ﻣﻦ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﻮﻥ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺒﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. 🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیت ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺎﺝ اﺣﻤﺪ ﮐﺎﻇﻤﯽ: ﻣﻦ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﻮﻥ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺒﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. 🕊
وصیت ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺎﺝ اﺣﻤﺪ ﮐﺎﻇﻤﯽ: ﻣﻦ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﻮﻥ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺒﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. 🕊
وصیت ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺎﺝ اﺣﻤﺪ ﮐﺎﻇﻤﯽ: ﻣﻦ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﻮﻥ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺒﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. 🕊
اَسلامُ‌عَلیک‌یا‌بقیة‌اللّٰه اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌱 شکرخدا‌یادت‌نره....
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحانی شهید سید مجتبی صالحی خوانساری🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۲۳ محل ولادت: خوانسار تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۱/۳۰ محل شهادت: جوانرود کردستان مزار: قم_گلزار شهدای علی بن جعفر ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━
🔰مختصری از زندگینامه روحانی شهید سید مجتبی صالحی خوانساری 💐🍃شهید در سال۱۳۲۳ در شهرستان خوانسار به دنیا آمد. پدرش سیدرضا و مادرش کبرا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح۴) پرداخت.  امام جماعت بود. سال ۱۳۴۶ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و چهار دختر شد. شهيد صالحي قبل از انقلاب اسلامي از سال 1342 همراه با امام راحل عليه رژيم ستم شاهي به مبارزه برخواسته و بارها تحت تعقيب و بازداشت قرار گرفت. ايشان بعد از انقلاب اسلامي نيز با آغاز جنگ تحميلي، مشتاقانه براي دفاع از جبهه اسلام و دفاع از ميهن خود، در برابر كفر به سرزمين جهاد و شهادت شتافت. و در تاريخ ۱۳۶۲/۱۱/۳۰ به دست عوامل ضد انقلاب در جوانرود كردستان به شهادت رسيد و پيكر پاك و مطهر ايشان در گلزار شهداي علي ابن جعفر (ع) قم و در قطعه‌ چهارم رديف 5 به خاك سپرده شد. روحش شاد و یادشان گرامی ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━
🌺🍃ماجرای کرامت شهید سید مجتبی صالحی خوانساری بعد از شهادت🍃🌺 《امضای سرخ♥️》 ✅ بعد از شهادت آقا مجتبی، مراسم های متعددی از سوی ارگان ها و گروه های مختلف به منظور بزرگداشت ایشان برگزار شد. قرار بود در خوانسار هم مراسمی به همین منظور از سوی فرماندار آنجا برگزار شود. به همین خاطر ما را هم به این مراسم دعوت کرده بودند. دخترهای کوچکم به خاطر درس و مدرسه شان نتوانستند همراه ما به خوانسار بیایند و در قم ماندند. ❣آن روز برای دخترهای من روز عجیبی بوده است. خودشان می گویند در آن روز همه اش احساس می کردند کسی آنها را دنبال می کند. حتی وقتی به گلزار شهدا و نانوایی رفته بودند این احساس را داشتند. دخترم زهرا کلاس اول راهنمایی بود. وقتی به مدرسه می رود، مدیرشان برنامه امتحانات ثلث دوم را بین دانش آموزان پخش می کند و از بچه ها می خواهد که والدینشان آن را ملاحظه و امضا کنند. دخترانم هم با ناراحتی به خانه بر می گردند. ✨بچه ها را به خواهرم سپرده بودم، به همین خاطر شب هم پیش آنها مانده بود. آن شب زهرا پدرش را در خواب می بیند. از او می پرسد بابا غذا خوردی؟ پدرش می گوید نه بابا، غذا نخوردم. 🌸زهرا می گوید خوب من می روم برای شما غذا بیاورم. پدر می گوید نیازی نیست. برو آن برگه ات را بیاور. دخترم می گوید کدام برگه؟ پدرش می گوید همان برنامه ای که امروز مدیر مدرسه به شما داد. زهرا می رود برنامه امتحانی اش را بیاورد، اما هرچه دنبال خودکار آبی می گردد پیدا نمی کند. او می دانست که پدرش هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، به همین دلیل می گردد تا بالاخره خودکار آبی را پیدا می کند و به پدرش می دهد. ☘بعد می رود به آشپزخانه تا برای پدرش غذا حاضر کند. وقتی برمی گردد پدرش را در اتاق پیدا نمی کند، نگران به سمت حیاط می دود و می بیند در حال رسیدگی به باغچه است. 🌱 آقا مجتبی عاشق گل و گیاه بود. زهرا دوباره به آشپزخانه برمی گردد و وقتی غذای پدرش را برایش می برد، می بیند او دیگر در حیاط نیست. 🌤 این بار هراسان و گریان به دنبال او می دود اما هرچه می گردد، پیدایش نمی کند. همین موقع از خواب می پرد. خاله اش برایش آب می برد و آرامش می کند. زهرا دوباره می خوابد. 💐صبح که از خواب بیدار می شود توجهی به خواب شب گذشته اش نمی کند. موقع رفتن به مدرسه که با عجله وسایلش را آماده می کند، ناگهان چشمش به برنامه امتحانی اش می افتد که با خودکار قرمز امضا شده، برگه را به خواهرش نشان می دهد. خواب دیشب برایش تداعی می شود. با تعجب ماجرا را برای خواهرش تعریف می کند و تاکید می کند که به کسی نگوید. 💥شهید صالحی در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود «اینجانب نظارت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود. 🔸آیت الله خزعلی از دوستان شهید بودند. ایشان از ما خواستند تا مدتی، موضوع را پیش کسی مطرح نکنیم. علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید کردند و نامه به رویت حضرت امام(ره) هم رسید. اداره آگاهی تهران هم پس از بررسی، اعلام کرد امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهری که با آن امضا شده، شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای ناله‌اش موجب لو رفتن مَعبر شود: ✍🏻برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط ‌شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم. وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم 🌷شهیدحمیدی‌اصیل هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه‌ای از معبر افتاده است. اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که *دهان شهید پر از گِل شده بود.* بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای ناله‌اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود. چقدر فرق است بین کسی که دهانش را از گِل پر میکنه تا به دشمن گرا نده، با کسی که دهانش را باید گل گرفت تا دشمن صدایش را نشنود. 🌷 شهید سعید حمیدی‌اصیل 🕊
♦️شهیدی که بعد از شهادتش کارنامه فرزندش را امضا کرد 🕊🕊🕊🕊 ☀️یکی از دوستان آقا مجتبی یک مرتبه ایشان را در خواب می بینند و متوجه مقام بالایشان می شوند. از شهید صالحی می پرسند شما چگونه به این مقام رسیدی؟ ایشان سه مرتبه فرموده بودند: «اخلاص» 🌿🌺🌿 مرحوم فلسفی از بنده خواسته بودند اگر شهید را در خواب دیدم از ایشان در مورد آینده جنگ بپرسم. وقتی شهید صالحی را در خواب دیدم پرسیدم  اما از پاسخ دادن امتناع کردند. 🌸🍃به ایشان گفتم: «از نامه زهرا بگو». پرسیدند: «شما هم شک داری؟!» گفتم: «نه والله، من شک نکردم ولی به مردم چه بگویم؟» ✨ فرمودند: «کسانی که شک کردند در حال شک باشند تا روز قیامت. نامه زهرا را من امضا کردم.» هم اکنون نسخه اصلی این نامه در موزه شهدای تهران نگهداری می شود. 🔹راوی همسر شهید ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━
اَسلامُ‌عَلیک‌یا‌بقیة‌اللّٰه اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌱 شکرخدا‌یادت‌نره....
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهت! نگاهت چه رنج عظیمی ‌ست... وقتی به یادم می‌آورد... که چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفته‌ام ... شهید محمود مراداسکندری🌷
توانایی مشاهده کردن بدون قضاوت بالاترین سطح هوشیاری و خرد است. سلام خوبان صبحتون بتوانایی مشاهده کردن بدون قضاوت بالاترین سطح هوشیاری و
پرﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺩﺍﺭم ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﭼﺸﻢ صورت ﻣﺎ ﺭﺍ به ﺯﻳﺒﺎﻳﻲ ﻫﺎﻳﺖ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻱ ﭼﺸﻢ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻨﺪﮔﻴﺖ ﺑﺎﺯ کن. سلام خوبان صبحتون بخیر😊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا