eitaa logo
🌷سردارقلبم🌷
827 دنبال‌کننده
9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
58 فایل
🕊﷽ 🕊 🦋چشمـان خلیج فاࢪس بارانے شد 🕊حال خـزر از غمے پریشانے شد 🦋از ساعت ابتدایی پࢪ زدنش 🕊نقاش دل همه سـلیمانے شد تبادل @yadeshbekheyrkarbala 🗯کپی به شرط دعای شهادت🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محله شریعتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.آگاهانه تصمیم بگیر شایسته انتخاب کن.... رای ما آغازسازندگی ایران ماست.
🟡 زنگ زد به منزل ما و برای ساعت شش قرار گذاشت که دنبال من بیاید و به جایی برویم. 🟢درست رأس ساعت شش زنگ خانه ما را زد! رفتم دم در و دیدم آقا ابراهیم است. با تعجب گفت: چرا حاضر نیستی؟ 🔵گفتم: من فکر کردم شما هم مثل بقیه رفقا وقتی قرار می‌گذاری با تأخیر حاضر می‌شوی! عصبانی شد. و گفت: یعنی چی؟ انسان باید هر طور شده به قول و قرارش عمل کنه. نشنیدی خداوند می‌فرماید:👇 ✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ... ای کسانی که ایمان آورده اید؛ به پیمان‌ها ( و قرارها و قراردادهایی که می‌بندید) وفا کنید. (مائده/١) 📚‌‌‌خدای خوب ابراهیم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌷 🌷 تکبیره الاحرام محاصره شده بودیم. نیروهای پشتیبانی نمی‌تونستن کمک برسونن. همه تشنه و گرسنه بودیم. فرمانده گردان ما، شهید محمدرضا کارور هر چی تلاش کرد و خودش رو به آب و آتش زد تا بتونه لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهاش تهیه کنه، موفق نشد. در همین لحظه، شهید کارور رو دیدیم که با قدم‌های استوار به طرف تپه‌های «بازی دراز» میره؛ تیمم کرد و روی یکی از تپه‌ها ایستاد، تکبیره الاحرام رو با صدای بلند گفت و شروع کرد به نماز خوندن. مدتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تموم شد، دست‌هاش رو بالای سرش برد و چشم‌هاش رو بست. نمی‌دونم با چه حالی، با چه اخلاصی و چه جوری دعا کرد که در همون لحظه، صدای الله اکبر و فریاد شادی بچه‌ها به گوش رسید؛ باران، نم نم شروع به باریدن کرد...
باسلام هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم 🌷 پاسدار شهید محمود بانی 🌷 تولد ۱۰ فروردین ۱۳۴۶ دامغان 🌷 شهادت ۵ اسفند ۱۳۶۵ پد خندق جزیره مجنون 🌷 سن موقع شهادت ۱۹ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍ بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز ✅ ای مردم شما در میان دو دعوت نور و نار ( روشنائی و آتش) قرار گرفته‌اید، هر کدام را می‌توانید بپذیرید ✅ ولی راه سعادت در نور است، پیاده کردن فرامین و احکام قرآن است پیروی کردن از دستورات ائمه معصوم و ولایت فقیه است ✅ اگر گرد محور امامت و لایت جمع شویم و از تفرقه ها بپرهیزیم، خداوند آن‌وقت از ما حمایت می‌کند و دست خدا بالاترین دست‌هاست ( یداله فوق ایدیهم ) ✅ به یاد خدا باشید تا دل‌های‌تان آرام گیرد. با کارهای خود دشمن را عصبانی کنید تا او از عصبانیت بمیرد. شعار ما این است: «می‌جنگیم، می‌میریم اما سازش نمی‌پذیریم.» 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان می‌باشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله ♦️ نکته قابل توجه 👈 شهدای عزیزمان برای بقای اسلام و انقلاب اسلامی و عظمت و شکوه ایران جانشان را تقدیم کردند، من هم به پیروی و ادامه دادن راه شهدا، برای بقای اسلام و انقلاب اسلامی و عظمت و شکوه ایران . اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
❤️ مـا همـانیـم که از عشـق تـو غفلـت ڪردیـم بـا همه آدمیـان غیـر تـو خلـوت ڪردیـم... سـال هـا مے گـذرد، بـرگـردیـم و مشخص شده ماییم که ڪردیم 🌿 🌿 ✨یا صاحب الزمان مولای مهـ❤️ـربانم✨ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
راوی خاطره برادر شهید عملیات والفجر ۸بود که بر اثر بمباران شیمیایی دشمن تعدادی از رزمنده ها زیر آوار ماندند حسین علی بدون توجه به گازهای شیمیایی سریع به طرف بچه ها رفت من نیز به دنبالش رفتم به سختی بسیجی ها را بیرون آوردیم وقتی از محوطه خارج شدیم حالت تهوع و سرگیجه شدید به ما دست داد تمام صورت برادرم سوخته بود مارا به بیمارستان «بوعلی»تهران اعزام کردند مصدومیت حسین از ناحیه چشم بیشتر از دیگر اعضای بدنش بود اما باز می خندید درحالیکه نگرانش بودم و استقامت او دربرابر آزمایش های الهی غبطه میخوردم 🥀🥀 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
فاتح وقت اذان حالش دگرگون می شد و بی تابی می کرد، این بی تابی را می شد در حرکاتش مشاهده کرد، او وقتی به نماز می ایستاد طوری نماز می خواند که گویی کسی روبرویش ایستاده و او را می نگرد و انگار فاتح با او سخن می گفت و بعد از نماز آرامش و لبخند عجیبی بر چهره شهید نقش می بست و این آرامش را به دیگران نیز انتقال می داد. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌷شهید حاج قاسم سلیمانی : هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند وپیوسته این ذکر: «یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان احمد بود و بعد گریه می کرد اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
وقتے یہ جا گناہ زیاد انجام بشہ رحمت و برڪت خدا از اونجا میرہ🕊 شاید دلیل اینڪہ دنیا دیگہ جاے قشنگے واسہ زندگے نیست همین باشه!   اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
بہ‌‌رفیقش‌پشت‌تلفن‌گفت: ذکر"الهےبہ‌رقیــہ‌"بگومشکلت‌حل‌میشہ رفیقش‌یك‌تسبیح‌برداشت بہ‌ده‌تانرسیده دوستاش‌زنگ‌زدن‌وگفتن‌سفر کربلاش‌جورشده..!💔 -شھیدحسین‌معزغلامے . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
ای خدا! من باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا که دشمنان از این راه مرا طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که به بهانه علم به مردم فخر می‌فروشند ثابت کنم که خاک پای من نخواهند شد. باید همه آن تیره‌دلان مغرور متکبر را به زانو در آورم انگاه خود خاضع ترین فرد روی زمین باشم. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
▪️ : شهید‌‌عبدالحسین‌برونسی تولد⇦ ۱۳۲۱/۰۶/۰۳-تربت‌حیدریه شہادت⇦ ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ محل‌شہادت⇦ شرق دجله محل‌دفن⇦ بهشت‌رضای‌مشهد • • • قسمتی‌از‌وصیت‌نامه:👇🏻🌿 من با چشم باز این را پیموده‌ام و ثابت قدم مانده‌ام؛ امیدوارم این قدم‌هایی که در راه خدا برداشته‌ام، خداوند آنها را قبول درگاه خودش قرار دهد و ما را از آتش جهنم نجات دهد. فرزندانم، خوب به قرآن گوش کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان باشید. همیشه آیات قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
▪️ شهیدسجادعفتی تولد⇦ ۱۳۶۴/۴/۳۰رامسر شہادت⇦ ۱۳۹۴/۹/۲۹خانطومان_سوریه وضعیت‌تاهل⇦ متاهل‌بایک‌فرزند آدرس‌مزار⇦ گلزارشهدای‌شهریار • • • یکشنبه بود ۲۹ آذر ۹۴ بین منطقه خالدیه و خان طومان درگیری ما با النصره شدید شده بود تک تیراندازشون مشرف بود بهمون گرامون هم گرفته بودن داشتن با خمپاره میزدنمون. هرکی یه گوشه پناه گرفته بود. سجاد قبل از تیر خوردنش میگفت حاجی دعا کن شهید شم برگشتم بهش گفتم اگه قسمتمون باشه شهید میشیم ، به چند دقیقه هم نرسید که تیر بهش اصابت کرد ، بعد از تیر خوردنش بچه ها اومدن به کمکمون  که دیگه خیلی خون ازش رفته بود فقط برگشت به یکی از رفقا گفت ، بلندم کن رو زانوهام بشینم برگشتم بهش گفتم واسه چی خون زیادی ازت رفته که آقا سجاد گفت اربابم اومده میخوام بهش سلام بدم. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
حواستان باشد همه ما دیر یا زود می‌رویم ؛ آنچه می‌ماند عمل ماست . - حاج قاسم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌷 🌷 آقامحمد تأکید زیادی بر حجاب زنان و خانم‌های جامعه داشت و همیشه به خواهرانش می‌گفت: امام‌حسین (ع) تا لحظه‌ای که زنده بود، اجازه نداد لشکر دشمن به طرف خانواده‌اش برود؛ ما هم که پیرو امام‌حسین (ع) هستیم، باید تعصّب درباره حجاب و ناموس را از امام حسین علیه‌السلام بیاموزیم، دشمن از حجاب شما بیشتر می‌ترسد تا از توپ و تانک ما. یکی از دوستانش تعریف می‌کرد وقتی محمد در گشت‌های ارشاد و امربه‌معروف با خانم یا دختر بی‌حجابی برخورد می‌کرد، چهره‌اش از ناراحتی سرخ می‌شد؛ با وجود این، وظیفه‌ هدایتگری و ارشادی خود را فراموش نمی‌کرد و با استدلال‌های عقلی بهشون می‌فهماند که بی‌حجابی، آزادی نیست بلکه تهدیدی برای سلامت و زندگی خود آنان است، پسرم تا زنده بود، بر حجاب و عفاف خانم‌ها تأکید داشت و از این بابت نگران بود. 📎 به روایت مادر شهید اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌷 🌷 !! 🌷همیشه دنبال پوتین بچه‌ها بود. آن‌قدر واکس می‌زد که برق می‌افتاد. بعد پوتین را نشان طرف می‌داد و می‌گفت: خوب من پوتین شما را واکس زدم، حقی به گردن شما دارم، یا نه؟ طرف از همه‌جا بی‌خبر می‌گفت: بله. 🌷....تسبیحی از جیبش درمی‌آورد و می‌گفت: پس باید به نیت ۱۲۴هزار پیامبر ۱۲۴هزار صلوات بفرستی! طرف برق از سرش می‌پرید و می‌گذاشت دنبالش...! 🌷خاطره ای به یاد شهید معزز حسن اصغری : سرهنگ بختیاری منبع: سایت مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌷شهیدی که قاسم سلیمانی وصیت کرده بود کنار او دفن شود.... 🌴 همسایه همیشگی حاج قاسم عزیز 🔸خاطره ای کوتاه: به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند،نمی توانستند آن را بیرون بیاورند . شاید حدود۱۰ نفر از بچه هابا هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار من است ،زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید. گفتم: تو دعا خواندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون. شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را جلوه می کرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی به نظر می رسید، آن را حل می نمود، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت. 🔵 کارهایی که باعث شد شهید یوسف الهی، در سن کم به درجه عرفانی والا برسد. از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید دائما ذکر خدا می گفت قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود 🔹یوسف الهی، کادر واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله کرمان در دوران دفاع مقدس اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🕊 نگاهی گذرا بر زندگی شهید حُججی🕊 نام و نام خانوادگی: محسن حججی🌷 نام پدر : محمد رضا محل تولد : نجف آباد اصفهان تاریخ ولادت: ۱۳۷۰/۴/۲۱ تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۵/۱۸ محل شهادت: التنف - سوریه مدت عمر: ۲۶ سال محل مزار : گلزار شهدای شهر نجف آباد قطعه و ردیف و شماره مزار: ــــــــــ کتاب مربوط به این شهید: سربلند - زیر تیغ - محسن ما - سرمشق اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🕊 زندگینامه شهید محسن حججی شهید محسن حججی در سال ۱۳۷۰ در شهر نجف‌آباد اصفهان به دنیا آمد و از جمله رزمندگان دلاور مدافع حرم بود که در خاک سوریه به شهادت رسید. در ادامه با زندگی ایشان بیشتر آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید. محسن حججی دانش‌آموختهٔ مرکز آموزش علمی کاربردی علویجه در رشتهٔ تکنولوژی کنترل ورودی سال ۱۳۸۷ بود. حججی از جهادگران و اعضای فعال مؤسسه شهید احمد کاظمی بود که در عملیاتی مستشاری نزدیک مرز سوریه با عراق به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد و پس از دو روز به‌دست تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید. داعش چندی پس از انتشار فیلمی که ادعای به اسارت درآوردن محسن حججی را داشت، اعلام کرد که وی را به قتل رسانده است. شهيد حججي دهمین عضو از لشکر زرهی ۸ نجف اشرف است که طی جنگ در خاک سوریه به شهادت رسيده‌اند. این جهادگر فرهنگی از فعالان ترویج و تبلیغ کتاب بود و اقدامات جهادی را در اردوهای سازندگی برای خدمت به مناطق محروم انجام داده و از خادمین راهیان نور در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس بود. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تشیع جنازه شهدای کازرون بود شهید حمزه خسروی کنار قبر خالی نشسته و گریه می کرد رفتم به حمزه گفتم چه چیزی شده حمزه؟ روبه من کرد و گفت من هم یک روزی شهید میشوم و جسدم را درون همین قبری که اینجاست خاک میکنند. من به شوخی به او گفتم بادمجان بم افت نداره. این واقعه گذشت و حمزه شهید شد و همان طور که خودش گفته بود در همان قبر در گلزار شهدا به خاک سپرده شد. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌷 🌷 .... 🌷با شنیدن خبر تجمع نیروهای ضدانقلاب در روستا، خود را به محل رساندیم. پس از محاصره منتظر شروع درگیری شدیم. با تدبیر حاج حسین توپ ۷۵ را جهت انهدام محل تجمع دشمن آماده کردم. پس از دو بار شلیک، خانه بر سر آن‌ها خراب شد.... ناگهان تیری به طرف صورتم شلیک شد و مرا به زمین پرتاب کرد. پس از چند لحظه گیجی و سکوت، احساس کردم در حال جا به جا شدن هستم. 🌷....چشمم را باز کردم. حاج حسین روح الامین فرمانده‌ی عملیات را دیدم. مرا روی دوش خود گذاشته بود و در حال دویدن به طرف آمبولانس بود. خون صورتم به داخل یقه حاج حسین می‌رفت و او بی‌توجه مرا به سمت آمبولانس می‌برد. از او خجالت می‌کشیدم، اما ناگزیر باید این شرایط سخت را تحمل می‌کردیم. 🌹خاطره ای به یاد سردار شهید حاج سید حسین روح الامین 📚 کتاب "قاف عشق" اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
شما در قبال فرزندان و برادران و خواهران خود كه آشنائي با احكام و مسائل اسلامي ندارند مسئول هستيد بايد آنان را آشنا به فرامين الهي تا آنجايي كه توان داريد بنماييد, اينقدر بي تفاوت از مسائل نگذريد شما در آخرت بايد جوابگو باشيد, دستورات اسلام را عاميانه برايشان تشريح كنيد. 📎فرماندهٔ گردان ابوالفضل لشگر ۱۶ قدس گیلان اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌷 🌷 .... 🌷قرار بود یک پمپ بنزین بزرگ را که در پشت جبهه به تانک‌های عراقی سوخت می‌داد، بمباران کنیم. این هدف مهم نزدیک یا چسبیده به شهر العماره بود.... صبح زود توجیه انجام شد و طبق قرار با خلبان شماره دو کارهای قبل از پرواز را انجام داده و استارت زدیم. در همان اول کار شماره دو متوجه نقص فنی در هواپیما شد و به من اعلام کرد مشکل دارد. به او گفتم: «هواپیما را خاموش کند و برگردد گردان.» خودم به تنهایی بلند شدم و به سوی هدف پرواز کردم. از دور هدف مشخص شد و من برابر دستورالعمل‌های بمباران با زاویه در محل تعیین شده اقدام به اوج‌گیری و شیرجه کردم. 🌷همه چیز برای زدن هدف آماده بود و داشتم به سرعت و ارتفاع مناسب می‌رسیدم تا چهار پاد راکت (۷۶ تیر راکت) را شلیک کنم که متوجه شدم سمت شیرجه طوری است که ممکن است تعدادی از راکت‌ها به خانه‌های مسکونی اصابت کنند. در آن لحظه از فشردن دکمه شلیک راکت‌ها منصرف شده و بار دیگر از سمت مناسب آمدم و عملیات را با موفقیت انجام دادم، دود و آتش به هوا بلند شد. پدافندی که در حمله اول غافلگیر شده بود، حالا کاملاً آگاهانه به سمت من تیراندازی می‌کرد. ولی لطف الهی باعث شد سالم از مهلکه خارج شوم. 🌷در برگشت نزدیک هورالعظیم یک دستگاه تانک ایستاده بود و راننده‌اش روی آن نشسته بود. وقتی تانک را دیدم از رویش رد شده بودم. تصمیم گرفتم برگردم و آن را با مسلسل نابود کنم. وقتی برگشتم متوجه راننده شدم که به ریشش دست می‌کشید و خواهش می‌کرد که او را نزنم. احساس کردم خداوند هنوز روزی او را قطع نکرده است. به همین دلیل از زدنش منصرف شده به پایگاه دزفول برگشتم. همیشه آن حالت فرد عراقی را در ذهن دارم. اگر چه نمی‌دانم حالا زنده است یا نه. : آزاده و جانباز ۷۰ درصد سرافراز، سرلشگر خلبان غلامرضا یزد اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🕊 تحصیلات شهید⚘️ حسن طهرانی‌مقدم، در دو مقطع کاردانی و کارشناسی در رشته صنایع ریخته‌گری در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی مشغول به تحصیل بود و در مرحله نخست در سال ۱۳۶۹ مقطع کاردانی و در سال ۱۳۷۴ نیز کارشناسی را از این دانشگاه اخذ نمود. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🎙ﺍﺯ فردی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ دعا ﺑﻪ درگاه ﺧﺪﺍوند ، ﭼﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ⁉️ 💡ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ❗️ ﺍﻣﺎ ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ...💯 ❌ﺧﺸﻢ ❌ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ❌ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ❌ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ❌ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ❌ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ. ✅ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلمان ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ با ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻬﺎ ، خیال ﺁﺳﻮﺩﻩ تری داریم...♻️ #ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝ‌ߊ‌ܢߺ߭ܘ