#حســـیݩجانمـ♥️°
نیمهشبشد
شبخودشهم
مدتیخوابیده اسٺـ
مݩبهیادٺڪربلا
گریاݩ و بیدارم هنوز 🥀•°
#شبتوݩڪربلایی🌹🌙
سلام سحرتون بخیروبهشتی
خیلی خیلی دلم تنگ شده بودچکارکنم که مسئولیت سختی روقبول کردم دلم میخوادپیش #سردارقلبم روسفیدباشم
التماس دعاازهمتون وقت کنم وافتخارخادمی داشته باشم درخدمت هستم💐
May 11
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
گل نرگس نظری کن
که جهــــان بیتاب است
روز و شب چشم همه
منتظر ارباب است
مهدی فاطمه پس کی
به جهان می تابی
نــور زیبای تو یک
جلوهای از محراب است
❤️ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشگل گشا کیست؟
آیا ما انجام میدهیم؟
لطفا نشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو_استوری روزشمار نیمه شعبان
۷ روز مانده تا میلاد امام زمان علیه السلام
نحوه ی دعا.mp3
5.21M
بیائیم دراین روزها که همگی ازترس ابتلاء به بیماری کذایی، دچارپریشانی شده ازاعماق وجودمان ازخداوند متعال بخواهیم بما آرامش خاطر اعطاء نموده وهرچه زودترزمینه ظهور امام زمان (عج) را فراهم فرمایند
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
🌹🍃 او از مقطع راهنمایی فعالیت خود در بسیج و مسجد محل آغاز کرد و فعالیت چشمگیری در ایام سال و مناسبتهای خاص داشت و در اوقات فراغت در تمامی مجالس و برنامههای مسجد محل خود شرکت داشت و همیشه یکی از افراد ثابت مسجد بود.
🌹🍃 «اگر کسی در مراسمی که دعوتش میکردند مقید به رعایت موازین شرعی نبود حتی اگر از نزدیکترین افراد به او هم بودند در آن مراسم شرکت نمیکرد. روی باور و اعتقادش میایستاد. محض دل کسی به مجلس نمیرفت، قبل از رفتن سعی میکرد تا افراد را آگاه و مسائل را درست برای آنها بیان کند. اگر موفق میشد که مشکل رفع میشد اما اگر تلاشش نتیجه نمیداد عذرخواهی میکرد و در آن جلسه یا مجلس شرکت نمیکرد و هدیه را برایشان میفرستاد. با نرفتنش مخالفت خود را با اینگونه مجالس ابراز میکرد.
🌹🍃 بسیار متواضع بود و خودش را در حد شهادت نمیدید ولی همیشه میگفت اگر خداوند بندهای را خیلی دوست داشته باشد آن بنده را به بهترین شکل نزد خود میبرد، میگفت پیمانه هرکسی پر شود هر جا و در هر شرایطی باشد روحش پرواز میکند و چه عالی که به بهترین شکل برود. میگفت اگر روزی من رفتم ماموریت و برنگشتم یادتان باشد که هیچ وقت نگویید چرا رفت چون اگر بودم و نمیرفتم هم مرگم فرا میرسید و به دیار باقی میرفتم.
🌹🍃 برای احترام به بزرگترها احترام زیادی قائل بود. توجه خاصی به جلب رضایت والدین داشت و فرقی هم بین والدین خودش و همسرش نمیگذاشت. هر کاری از دستش برمیآمد انجام میداد و با میل و رغبت و شادی در کمال راحتی و با جان و دل به پدرها و مادرهایمان خدمت میکرد.
🌹🍃 معتقد بود وقتی در کنار خانوادهاش حضور دارد برای جبران اوقاتی که نبوده باید چند برابر همت به خرج دهد، برخی افراد به او میگفتند چرا انقدر در خانه کار میکنی و ایشان میگفت من نصف بیشتر سال را نیستم، باید وقتی هستم خیلی حضور پررنگ و مشخصی داشته باشم تا بلکه کمی از زحمات همسرم جبران شود. این همه دقت و توجه ریشه در اعتقاداتش داشت خیلی خداترس و مومن بود، رضایت الهی نیز برایش اصل مهم و فراموش نشدنی بود.»
•••
•❥ ما از تـو به غیر تـو نداریم تمنـّا
حلوا به کسے ده که محبت نچشیده...
#السلام_علے_الحسین 🌹
@sardareghalbam
#حـضرتــ_مــاہــ🌙
رهبـرم!
من دينم را از تو مے گيرم، من راهي را مي روم كه تو مــي روي و قدم بر جاي پاي تو مـي گذارم.🙃❤️
من به ولايت تـو افتخار مي ڪنم چرا كه ولايت تو را ولايت امام زمـان (عج ) مي دانم.😌💚
@sardareghalbam
#دلتـڹــڱـے ❣🍃
پس از رفتنتان 🕊
مـــن نـہ از رفتـن
ڪہ ازمانـدن مےترسم
مےترسـم، مـُرده بمــانم،
مُرده بميــــــرم... 😞💔🥀
@sardareghalbam
خدایا وحشت همه ی وجودم را فرا گرفته است.
من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن...
وصیت نامه ی حاج قاسم❤️
@sardareghalbam
#طنزجبهـہ
خاطره ای زیبا و خنده دار از جبهه و جنگ😃
نخونیش از دستت رفته!! 😄😉
👤بین ما یکی بود که چهرهی سیاهی داشت؛ اسمش عزیز بود.
توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب..
بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش..
🏩با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش.
پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛
اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود.
دوستم گفت: اینجا که نیست، بریم شاید اتاق بغلی باشه!
یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن! 😅
گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!! 🤭
یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده! 😶
پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!!
همگی گفتیم: نه! کجاست؟
پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟
همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟! 😳
رفتیم کنار تختش..
عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود !
👤با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ ☹️🙄
یهو همه زدیم زیر خنده 😅😁
گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد!
👤عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !!
بچه ها خندیدند. 😄
اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد:
👤 وقتی ترکش به پام خورد، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند.
توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت میکشمت. 😱
چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمیکنم. حالا من هر چه نعره میزدم و کمک میخواستم ، کسی نمیاومد.
اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم... 😕😭
بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم😁
دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند.😂
👤عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم:
یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ... 😂😂
رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات میفرستادند.
دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین.😅😅😅
دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید!
صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.😂 😂😂
پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه، برید بیرون
خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! میکشمت!!! 😱
👤عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه، جان مادرتون منو نجات بدین ...😂😂😂
😂😂😂😂
@sardareghalbam
عشــق را
خواهـی بسنجی
عهد و ایمـانش بسنج
آنکه پای دین خود جان میدهد
عاشـق تر اسـت .. :)
تو خود جان دادی جان من هم ستاندی اینک من چگونه بی تو و بی جان نفس میکشم😭💔💔
@sardareghalbam
#برای_سرداردلم❤️
تنها چیزی که مرا به #تو
نزدیک میکند
غوغای همین فاصلههاست.
فصلهاست که
مینویسم
خط به خط میخوانم
دیوانهوار صدایت میزنم
و
تو از همان دورِ دور
بمن نزدیک میشوی
دریغا!
از خیال!
#محمدصالح_هاشمیان
🌷🌹🌷🌹🌹🌷🌹
گفت : راستی جبهه چطور بود؟!
گفتم : تا منظورت چه باشد؟ 🙃
گفت : مثل حالا رقابت بود؟! 🤔
گفتم : آری 😉
گفت : در چی؟! 😳
گفتم : در خواندن نماز شب 😊
گفت : حسادت هم بود؟! 😳
گفتم : آری ☺
گفت : در چی؟! 😮
گفتم : در توفیق شهادت 😇
گفت : جِرزنی هم بود؟! 😳
گفتم : آری 🙂
گفت : برا چی؟! 😳
گفتم : برای شرکت در عملیات 😭
گفت : بخور بخور بود؟! 😏
گفتم : آری ☺
گفت : چی میخوردید؟! 😳
گفتم : تیر و ترکش 💥💥
گفت : پنهان کاری بود؟! 😳
گفتم : آری 🤫
گفت : در چی؟!!😳
گفتم : نصف شب واکس زدن کفش
بچه ها 👞👞
گفت : دعوا سر پست هم بود؟!
گفتم : آری 😊
گفت : چه پستی؟! 🤔
گفتم : پست نگهبانی سنگر کمین 💂
گفت : آوازم می خوندید؟! 🎙
گفتم : آری 😊
گفت : چه آوازی؟! 😳
گفتم :شبهای جمعه دعای کمیل 😟
گفت : اهل دود و دم هم بودید؟! 🌫
گفتم : آری 😒
گفت : صنعتی یا سنتی؟! 😳
گفتم : صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب☠💀☠
گفت : استخر هم می رفتید؟! 💦💧💦
گفتم : آری 🙂
گفت : کجا؟! 😲
گفتم : اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت : سونا خشک هم داشتید؟! 😳
گفتم : آری 😕
گفت : کجا؟! 😲
گفتم :تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ، طلائیه،....
گفت : ببخشید زیر ابرو هم بر میداشتید؟! 🙄
گفتم : آری 😊
گفت : کی براتون بر میداشت؟! 😳
گفتم : تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه 😪
گفت : پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟! 😜
گفتم : آری 😊
خندید و گفت : با چی؟! 😁
گفتم : هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔😪
سکوت کرد و چیزی نگفت...😑😑
🌹🌷🌹 ياد و خاطره شهدا و رزمندگان بی نام و بی ادعای دفاع مقدس گرامی باد....🌹🌷🌹
°⏳| #تلنگر |⌛️°
🌹✨شاه ڪلید رابطھ با خدا✨🌹
🔵 از مـا، عمل چندانے نخواستھ اند!
مهم تر از عمل ڪردن، \"عمل نڪــ😕ـــردن\"
است! تقـوا یعنے \"عمل گناھ را مرتڪب نشدن!
همه مےپرسند چھ ڪار ڪنیم؟ من مےگویم:
بگویید چھ ڪار نڪنیم؟
و پاسخ اینست: «گناھ نڪنید.»
#آیتـ_الله_بهجت(ره)
👌شاھ ڪلید اصلے رابطھ با خدا \" گناھ نڪردن \" است.
@sardareghalbam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه ساله ارباب😔......
شب جمعه ست هوایت نکنم میمیرم 😔💔😞
@sardareghalbam