دیده بگشا وببین زینبت آمد مادر
زینب خسته و جان بر لبت آمد مادر
از سفر قافلهي نور دو عینت برگشت
زینبت با خبر داغ حسینت برگشت
یاد داری کـه از این شهر کـه خواهر میرفت
تک و تنها کـه نه با چند برادر میرفت
یاد داری کـه عزیز تـو چـه احساسی داشت
وقت رفتن بـه برش قاسم و عباسی داشت
یاد داری کـه چگونه مـن از این جا رفتم؟
با حسین و علی اکبر لیلا رفتم
بین این قافله مادر ، علی اصغر بود
شش برادر بـه خدا دور و بر خواهر بود
ولی اکنون چـه ز گلزار مدینه مانده؟
چند تا بانوی دلخون و حزینه مانده
مردها هیچ ، ز زن ها هم اگر میپرسی
فقط این زینب و لیلا و سکینه مانده
نوهات گوشۀ ویرانۀ غربت جا ماند
سر خاک پسرت نیز عروست جا ماند
باوفا ماند کـه در کرب وبلا گریه کند
یک دل سیر برای شهدا گریه کند
ولی اکنون منم و شرح فراق و دردم
دیگر از جان و جهان بعد حسین دلسردم
آه مادر چـه قدر حرف برایت دارم
بنگر با چـه قدر خاطره بر می گردم
جای سوغات سفر ، موی سفید و دل خون
با تن نیلی و این قد کمان آوردم
ساقۀ این گل یاس تـو زمانی خم شد
کـه ز سر سایهي آن سرو روانم کم شد...
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#حضرت_عشق
@sardareghalbam
آن ڪسے ڪه همہاش گریہے عاشورا بود
آب مےدید بہ یاد جگر سقا بود
چشمایش همہ شب هیأٺ واویلا داشٺ
تا نفس داشٺ فقط گریہ ڪن بابا بود
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#حضرت_علی_بن_حسین
@sardareghalbam
🖤بخشی از خطبه امام سجاد(ع) وقتی به مدینه وارد شدند:
على بن الحسين (ع) درون خيمه بود، با دستمالى كه اشك خود را مىگرفت بيرون آمد و پشت سرش خادمى كرسى به دست داشت، آن را بر زمين گذاشت و آن حضرت بر آن نشست و اشك مهلتش نمىداد و آواز مردم به گريه بلند شد و زنان شيون برداشتند و مردم از هر سو عرض تسليت مىگفتند و جنجال سختى در آن سرزمين برخاسته بود.
با دست، اشارۀ خموشى داد، سوز نالهها فرو نشست و فرمود:
«الحمد للّه رب العالمين مالك يوم الدين بارئ الخلائق اجمعين، بخدائى كه تا فراز آسمان بلند دور است و تا حدّ راز شنوى نزديك، او را ستايش گوئيم بر عظائم امور و فجايع دهور، بر دردناكى مصائب و تلخچشى گزندها و سوك بزرگ مصيبتهاى عظيم و دل گداز و اندوهبار جگرخراش و ريشهكن.
اى مردم، به راستى خداى مستحقّ حمد، ما را به مصائب بزرگى آزمود و رخنۀ عميقى در اسلام پديد شد، ابا عبد اللّه الحسين و خاندانش كشته شدند و زنان و كودكانش اسير گرديدند و سرش را بالاى سنان به شهرها گردانيدند و اين رزيّهاى است كه آن را مانندى نيست.
اى مردم، كدام از مردان شما بعد از كشتنش شاد گردند و كدام دل براى او نطپد، چه چشمى از اشك دريغ كند و از سيل روان خود جلو گيرد؟
هفت آسمان برافراشته در قتلش گريستند،
دريا با امواج خود و آسمانها با اركان خود، و زمين با اطراف خود و اشجار و شاخههاى آن و ماهيها و لجّۀ درياها و فرشتگان مقرّب و همۀ اهل آسمانها در گريۀ بر او همآوازند.
اى مردم، چه دلى است كه براى قتل او شكاف نخورد؟ و چه درونى است كه بر او نسوزد؟ و چه گوشى است كه اين رخنه را كه در اسلام پديد شده بشنود و كر نشود؟
اى مردم، ما رانده و آواره شديم، بركنار و دور از امصار بسر برديم گويا ما فرزندان ترك و كابليم بدون آنكه جرمى و كار زشتى از ما سر زده باشد و رخنهاى در اسلام افكنده باشيم در دوران پدران نخست خود چنين بىرحمى نشنيديم، اين جز كارى مصنوعى نيست،
بخدا اگر پيغمبر بجاى آنكه سفارش ما را كرد به آنها سپرده بود كه باما بجنگند، بيش از آنچه با ما كردند، ممكن نبود، انا للّه و انا اليه راجعون، چه مصيبت بزرگ و دردناك و فجيع و غمنده و دلخراش و تلخى بود آنچه ديديم و كشيديم، به حساب خدا مىگذاريم كه عزيز است و انتقامجو»...
📗 نفس المهموم، صفحه 598
شیخ عباس قمی
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#حضرت_علی_بن_حسین
@sardareghalbam
#حضـرٺ_فاطمہ (س) فرمودند :
یا امیـــرالمؤمنیـــن!
دو دسـٺ بریده پسـرم #عبـــاس (ع) برای شفاعـٺ ما ڪافیـسٺ! 💔
📚 معالى السبطین: 1/452
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#حضرت_قمر
@sardareghalbam
🖤مادر شهید🖤
خیلی باهوش بود، همیشه دانشآموز ممتازی بود و فوقلیسانس را هم در رشته حقوق دانشگاه تهران قبول شده بود. بابک یکی از دانشجوهای فعال دانشگاه تهران هم بود. اما همه اینها را رها کرد و عاشقانه قدم در این راه گذاشت.
ذاتش جوری بود که میخواست در همه
ابعاد رشد داشته باشد و تک بعدی نباشد.
کمکم گرایش پیدا کرد و رفت سمت بسیج محله، غروب که میشد نمازش را میرفت آنجا میخواند، با بچهها فعالیت میکرد، این فعالیتها کمکم بالا گرفت و بالاخره رشد پیدا کرد و بابک بزرگتر میشد. سن سربازی که فرا رسید، بالاخره آن دورههای بسیج فعال و اینها را همه را گذرانده بود، مدارک همه آنها را هم داشت، و وقتی که برای سربازی به سپاه رفت، آنجا نگاه و استعدادش بیشتر شکوفا و علاقهاش بیشتر شد.
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#شهید_بابک_نوری_هریس
#رفیق_شهیدم
@sardareghalbam
پلاڪراازگردنشدرآورد
- ازکجاتو رابشناسند...
+ آنکہبایدبشناسد،میشناسد !
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#شهدای_گمنام
@sardareghalbam
🖤یَـقیناً کُلُه خَـیر🖤
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#فاطمه_سلیمانی
#زینب_سلیمانی
#محمد_رضا_سلیمانی
@sardareghalbam
هیچکس باور ندارد
این خبرها را حسین(ع)
اربعین تعطیل نیست...
آقا خودت تکذیب کن😔
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#حضرت_عشق
@sardareghalbam
🏴بخشی از زيبایی های وقايع کربلا ...!
✿ زيباترین خواهش یک زن ↯
همراه کردن زهير با امام حسین (ع) توسط همسرش
✿ زيباترين بازگشت ↯
توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (ع)
✿ زيباترين وفاداری ↯
آب نخوردن حضرت اباالفضل (ع) در شط فرات
✿ زيباترين جنگ ↯
نبرد حضرت علی اکبر (ع) با دشمن
✿ زيباترين واکنش ↯
پرتاب کردن سر وهب توسط مادرش به طرف دشمن
✿ زيباترين پاسخ ↯
احلیٰ مِن الْعَسَل جناب قاسم ابن الحسن(ع)
✿ زيباترين هديه ↯
تقديم عون و محمد به امام حسين (ع) توسط مادرشان حضرت زينب (س)
✿ زيباترين نماز ↯
نماز ظهر عاشورا در زير باران تير
✿ زيباترين جان نثاری ↯
حائل قرار دادن دست ها، توسط عبدالله ابن الحسن (ع) و دفاع از عمو
✿ زيباترين سخنرانی ↯
سخنرانی امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) در کاخ ظلم
🔻از همه زيبايى ها زيباتر، جمله «ما رأيتُ إلّٰا جميلاً» که حضرت زينب (س) حيدر وار بيان کرد. وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید: خب, چه دیدی؟ و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#حضرت_عشق
@sardareghalbam
▪️وداع با ماه #محرم
خداحافظ ای گریه های محرم!
خداحافظ ای مجلسای پرازغم!
خداحافظ ای شوروحال وبکا!
خداحافظ ای پرچمای سیاه!
خداحافظ ای ماه پرشوروشین!
خداحافظ ای خیمه های حسین!
خداحافظ ای سرزمین بلا!
خداحافظ ای نینوا ،کربلا!
خداحافظ ای یاس ام البنین!
خداحافظ ای مشک روی زمین!
خداحافظ ای فروغ خیمه گاه!
خداحافظ ای گودی قتلگاه!
خداحافظ ای دیده های پرآب!
خداحافظ ای شیرخوار رباب!
▪السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
▪ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#حضرت_عشق
@sardareghalbam
🖤مراسم اربعین حاج قاسم🖤
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#نرجس_سلیمانی
#حسین_سلیمانی
#فاطمه_سلیمانی
#محمد_رضا_سلیمانی
#زینب_سلیمانی
@sardareghalbam
دست نوشته حاج قاسم
برای دخترشون نرجس خانم🖤
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#حاج_قاسم
#نرجس_سلیمانی
@sardareghalbam
🖤پدرشہید🖤
[در معراج شهدا من و بقیه خانواده صورت زیبایش را دیدیم. بابکِ من علاوه بر اینکه چهره زیبایی داشت سیرت زیبایی هم داشت و این زیبایی بعد از شهادتش واقعا در صورتش موج می زد. باور کنید با اینکه جانی در بدنش نبود، اما اصلا رنگ صورتش عوض نشده بود، صورتش جوری آرام بود که انگار خوابیده باشد.
روزی که می خواست برود، من داشتم تلویزیون نگاه می کردم که بابک آمد خانه رفت اتاقش و بعد با یک کوله پشتی رفت بیرون و چند دقیقه بعد بی کوله پشتی برگشت. بعد هم به مادرش گفت که با اعزامم موافقت شده. او هم از روی احساسات مادرانه خیلی گریه کرد شاید که بابک منصرف بشود اما بابک تصمیمش را گرفته بود، گفت من حضرت زینب (س) را خواب دیدم دیگر نمی توانم اینجا بمانم باید بروم سوریه. این قضیه رفتنم هم مال امروز و دیروز نیست ، من چند ماه است که تصمیمم را گرفته ام. حتی شنیدم که به او گفته اند که چطور می خواهی مادرت را تنها بگذاری و بروی،بابک هم گفته مادر همه ما آنجا در سوریه است، من بروم سوریه که بی مادر نمی مانم، می روم پیش مادر اصلی مان حضرت زینب (س)]
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#شهید_بابک_نوری_هریس
#رفیق_شهیدم
@sardareghalbam
🌸بسماللـہالرحمـنالرحیــم🌸
" إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ "
هديه از طرف شهید ابراهیم هادی به آقا امام زمان...♥✨
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#شهید_ابراهیم_هادی
#رفیق_شهیدم
@sardareghalbam
🖤مادرشہید🖤
شاید برخی که ظاهر شهید نوری را از عکسهایش ببینند نسبت به اعتقادات ایشان سؤالهایی داشته باشند، چون ما عادت کردهایم جوان مذهبی را در شکل و شمایل خاصی متصور شویم، پاسخ شما چیست؟
بابک جوان امروزی بود اما غیرت دینی داشت. همین غیرت دینی بود که او را به زینبیه و کربلاے امام حسینی رساند. از آن دست جوانانهای امروزی که غیرت دینیدارند. میگفت: خانم حضرت زینب(س) من را طلبیده، باید بروم، تاب ماندن ندارم. بله، بابکم تیپ امروزی داشت. پسرم همیشه میخندید، خوشتیپ بود و زیبا. بابک پر از شادی بود و پر از شور زندگی اما فرزندم به خاطر اعتقاداتش و برای پیوستن به خدا از همه اینها گذشت و عاشقانه پر کشید. بابک فرزند نسل سوم و چهارم این انقلاب بود. دلبستگیهای زیادی به زندگی داشت، امروزی بود و تمامی اینها را به خاطر دفاع از حریم آلالله و مادرش خانم زینب(س) رها کرد.
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#شهید_بابک_نوری_هریس
#رفیق_شهیدم
@sardareghalbam
برادر شهید:
خانواده شهید جعفر نیا روحشون شاد اومدن خونمون وهم زمان وداع با شهید
اومدن سپاه رشت اومدن و گفتن که همسرم چند شب پیش اومده بودن به خوابم و گفتن یکی از دوستان من داره میاد وشهید شده...
حتما به خانوادش برو سر بزن وبگو جاش راحته نگران نباشید!..
حتی به من چهرشو نشون داد ولی من اون زمان آقا بابک رو نمیشناختم گفتن بعد شهادتش که عکساشون پخش شد
ما متوجه شدیم اون شهید ،شهید بابکه!.
#کَنیزِ_حَضرتِ_رُبٰاب
#شهید_بابک_نوری_هریس
#رفیق_شهیدم
|..🖤..|
@sardareghalbam