eitaa logo
61 دنبال‌کننده
319 عکس
58 ویدیو
0 فایل
✍️ قلمی سزاوار مدح است که برای هدایت بنویسد، ضلالت را ذلیل کند، نادیدنی‌ها را در سطور، دیدنی کند و در برخورد و اصطکاک با محیط، صریرش به خروش آید. علی فراهانی @M_AliFarahani
مشاهده در ایتا
دانلود
و چون مؤمنان دسته‏هاى دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و فرستاده‏اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده‏اش راست گفتند»، و جز بر ايمان و فرمانبردارى آنان نيفزود. (احزاب/۲۲) ابلهان در گمانند که با تهدید، ما را عقاب می‌‌کنند و حال آنکه ما را مشتاق کرده‌اند. هرچه رسته‌های دشمنی شما را می‌بینیم، جز این نیست که بر ایمان ما افزوده‌اید. «ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً». تلاطم این روزهای شما نه از سر هیمنه‌تان باشد، که از انتهای کفر شماست، دیوانگی شما نه بخاطر آسودگی از وسعت شریکان جرمتان باشد، که از باریکی طنابی است که به آن آویزانید. برای خود بافته‌اید که خدا با شماست و مدعی هستید « نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ»؛ ماییم فرزندان و دوستان خدا!! با همین رشته‌های خیال است که برای خود دریایی از «رو» ساخته‌اید...! 🔷 نزدیک است که خدای سبحان، آن هستی بخش که اکراه دارد پادشاهی ذره غذایی از دهان مورچه‌ای بگیرد، مومنان مقاوم را از میانه دریای آرزوهای شما عبور دهد و شما نجسان را در همان دریایی که ساخته‌اید غرق‌ کند. بدا به حال آن‌ها که سیاهی چرک این منحوسان را دیدند و گفتند: « إِنَّا لَمُدْرَكُونَ» و خود را بدبخت دیدند و ندیدند ندای موسی زمان را که فرمود: «إِنَّ مَعي‏ رَبِّي سَيَهْدينِ»، خدا با ماست، پس ما حتما پیروزیم ان‌شاءالله. علی فراهانی https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11
🌐 و باید از میان شما [انسان‌ها] گروهی باشند که [مردم را] به سوی خیر دعوت نمایند، و به کار پسندیده وادارند، و از کار ناپسند و زشت بازدارند؛ و اینانند که یقیناً رستگارند. ( آل عمران/۱۰۴) 🔷 سر سلسله همه انسان‌های آزاده و خیرخواه، امام عصر ارواحنافداه است؛ کسی که با نائبان و یاران شیردلش، برای دعوت به خیر و مقابله با ظلم ایستادگی می‌کند؛ از یاران شیعه‌ و سنی‌ گرفته تا مسیحی‌؛ از حبیب‌ها و زُهیرها تا وهب‌ها. 🔶 حال این ما و شماییم؛ می‌توانیم در جمع امتی باشیم که با اقتدا به امامشان در مقابل این رژیم سفاک می‌ایستند و نان و خوشی خود را قسمت می‌کنند، و می‌توانیم خارج از این صف شویم و خرسند به کش آمدن خمیر پیتزاهایمان، ناله سر دهیم «که آخر ما را به یتیمان فلسطین و لبنان چه!!» 🌹و صد البته که فقط امام‌دارانند که رستگار می‌شوند.🌹 وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [سوره آل عمران : ۱۰۴] علی فراهانی ‌‌🤲اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🤲 https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11
🔹 منِ بابا 🌸 دخترک در دفتر نقاشی‌اش خانه‌ای شیروانی🏠 کشید. جزییات را از قلب خانه‌اش آغاز کرد؛ پنجره‌ای بزرگ با پرده‌ای آویز، گلدانی با گلی سرخ کنار آن، لامپ زرد کوچکی وسط خانه و در آخر، یک در کوچک. روی بام خانه، آنتنی بلند؛ همان که همیشه سلامتش موردتوجه بابا است، البته آن طرف بام هم دودکش دلخواه مامان را کشید. تقریبا تمام شد؛ عروسکش را برداشت و با ذوق و شوق برخاست تا به بابا نشان بدهد. ناگهان ایستاد؛ به نظرش هنوز نقاشی کامل نشده. به عروسکش گفت: «خیلی داری عجله می‌کنیا». نشست و این‌بار کوه‌ها را کشید؛ قله‌ها سفید و دامنه‌ها قهوه‌ای سوخته، در محاصره ابرهای تُپُل. نگاهی به عروسک کرد و نیشخندی زد و گفت: «ببین داری دوباره عجله می‌کنیا». پایین صفحه را رود کوچکی کشید. تلاش کرد تا با خط‌های معوج، جریان زنده رود را تصویر کند. فاصله خانه تا رود را تمام چمن‌زار با گل‌های قرمز کرد. رو به عروسک کرد و گفت: «فکر کنم تموم شد؛ دیگه می‌تونیم بریم». دخترک به گوشه اتاق رفت. دفتر نقاشی را به دست عروسک گذاشت و فورا موهای خودش را جمع کرد و کلاهی به سر کرد. به دیوار تکیه داد و لمیده نشست. کنترل تلویزیون را برداشت و چندباری پشت آن زد؛ یک دفعه نگاه به عروسکش کرد و صدایش را درشت کرد و گفت: « عه! فریده جان، بالاخره اومدی بابا، به‌به، چقدر منتظر بودم نقاشی‌ات رو ببینم، بده، بده دختر نازم، ببینم چی کشیدی». علی فراهانی https://eitaa.com/joinchat/1765408858C7a31089d11