eitaa logo
کانال سید علاءالدین
67 دنبال‌کننده
78 عکس
11 ویدیو
15 فایل
اطلاع‌رسانی در امور روستای امام‌زاده علاءالدین و انجام هماهنگی‌های محلی برای پیشبرد اهداف متعالی اهالی محترم و معزز و...
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام برای بررسی «مسائل روز ملت ایران و امت اسلام»، لطفا به «کرسی آزاداندیشی» ما بپیوندید: در کانال سیاسی سیدمحمدحسینی(منتظر) با عنوان «معارف و احکام حم»: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff در گروه گفتگوی عمومی با عنوان «چلچراغ معارف و احکام»؛ https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe و‌ برای اطلاع از مسائل ویژه روستای امامزاده علاءالدین به کانال «سید علاءالدین»: https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۴۱): عطف به پیام شماره ۳۸ یکی از اهالی تذکر داد که؛ زمین مدرسه متعلق به دو دانگ موقوفه امامزاده بوده و ربطی به پدر شما نداشته است! البته ایشان برای این ادعای خود، هنوز هیچ مدرک و شاهدی ارائه نداده است ولیکن باعث شد بنده به نحوه تقسیم‌بندی قدیمی و اولیه شش‌دانگ روستا دقیق‌تر فکر کنم. لذا به این تصور رسیدم که احتمالأ؛ ۱) دو دانگ امامزاده عمدتاً در شمال بقعه مبارکه بوده است. ۲) ضلع جنوب‌غربی بقعه، عمدتاً به سادات حسینی افتاده است. ۳) ضلع جنوب‌شرقی بقعه، عمدتاً به سادات موسوی افتاده است. البته نمی‌دانم طی قرعه‌کشی کلی، چنین تقسیمی رقم خورده یا دلیل دیگری داشته است ولیکن بعداً تعویضات و جابجائی‌هائی هم بین سه بخش مذکور اتفاق افتاده است. البته هر کدام از دو تیره حسینی و موسوی، خودشان دو شاخه بوده‌اند و مجموعا چهار شاخه: ۱- شاخه سید حسن‌بابا حسینی (معمار بقعه مبارکه)؛ صاحب یک‌دانگ از چهاردانگ سادات ۲- شاخه سید زین‌العابدین حسینی؛ صاحب یک‌دانگ از چهاردانگ سادات (که ظاهراً پسری نداشته و ۱۰۰/۰۰۰ متر اراضی او به «سیدافضل» می‌رسد که ظاهراً خواهرزاده او بوده) ۳- سید علی‌حسین موسوی؛ صاحب یک‌دانگ از چهاردانگ سادات ۴- سید ابول موسوی؛ صاحب یک‌دانگ از چهاردانگ سادات بنده از موسوی‌ها هیچگونه شجره‌نامه‌ای تاکنون ندیده‌ام و پیشنهاد می‌کنم اگر کسی در اختیار دارد لطفا به اشتراک بگذارد. در تقسیم‌بندی شش‌دانگ امامزاده، قاعدتاً عوارض طبیعی، ملاک و معیار تقسیمات بوده است فلذا ممکنست، تقسیم متراژها کاملا مساوی نبوده باشد. از جمله عوارض طبیعی و قدیمی روستا، دره‌های آن بوده است و چنانچه خود بقعه مبارکه را نقطه کانونی تقسیمات تلقی کنیم، در اظلاع شرقی و غربی آن حداقل دو دره بزرگ قابل توجه بوده‌اند که می‌توانند در مرزبندی شش‌دانگ، نقشی داشته باشند. از آنجا که طبق «صورتجلسه حل اختلافات» (وقفنامه اصلی!) حدود کلی خود روستا متناسب با عوارض طبیعی آن، تعیین شده است و هر زمینی که آب باران آن بسوی بقعه مبارکه، جاری بوده در محدوده شش‌دانگ روستا (معروف به مزرعه امامزاده) حساب می‌شده است، چرا در تقسیمات جزئی‌تر از این عوارض استفاده نشود؟ فلذا بنده تصور می‌کنم؛ در محدوده بافت مسکونی فعلی روستا، دره شرقی (دارای چشمه جنوب‌شرقی قدیمی؛ ذیل میانچال) و هر زمینی که آب باران آن بسوی این دره، جاری بوده به سادات موسوی و دره غربی (دارای چشمه شمال‌غربی روستا؛ موسوم به مرادبلاغی) و‌ هر زمینی که آب باران آن بسوی این دره، جاری بوده به سادات حسینی تعلق گرفته است. البته از لحاظ کیفیت، عادلانه نبوده است. زیرا دره شرقی، حاصلخیزتر از دره سنگلاخی غربی روستا بوده است ولیکن شاید قرعه‌کشی، چنین سرنوشتی را برای آنها رقم زده است! داودی‌ها هم دو تیره بوده‌اند که یکی از آن‌ها، خانه‌های خود را در طرف موسوی‌ها ساخته‌اند و دیگری در طرف حسینی‌ها همچنانکه حسن‌آبادی‌ها هم دو تیره بوده‌اند که ایضاً در طرف حسینی‌ها، خانه‌سازی کرده‌اند. البته اینها جایگزین داودی‌هایی شده‌اند که قبل از دهه ۱۳۲۰ از این روستا رفته بودند. الغرض؛ بحث «زمین مدرسه» را باید ببینیم در کدام قسمت از تقسیمات مذکور، قرار گرفته است؟! کاملا مشخصه که در حوزه ارضی حسینی‌ها واقع شده ولیکن مرز این حوزه با دو دانگ امامزاده کدام است؟ چنانچه به عارضه طبیعی توجه کنیم، روشنه که جوی آب ذیل مرادبلاغی می‌توانسته مرز مناسبی باشد. فلذا زمین‌های مسکونی سادات حسینی در ضلع شمالی محدود به جوی آبی می‌شود که از چندمتری ضلع جنوبی امامزاده عبور کرده است. برخی از مستأجرین در لبه همین مرز طبیعی اقدام به احداث دیواری یک متری کرده بودند که در بالای آن، سیم‌خاردار هم نصب کرده بودند. بنابراین غسالخانه (مرده‌شورخانه) در قسمت حسینی‌ها بوده است که در ضلع جنوبی دیوارخاردار واقع شده و در جلوی آن هم مرحوم سیدعیسی چندین درخت سنجد و بادام کاشته بود. بعضی‌ها ادعا می‌کنند که مرز حسینی‌ها و موقوفه امامزاده، آن جوی آب و دیوار خاردار نبوده بلکه راه مال‌رو در حدفاصل چشمه و بقعه بوده است! اثبات این ادعا بنظرم چندان آسان نیست! زیرا عارضه طبیعی مثل دره و ارخ (جوی آب) بمراتب طبیعی‌تر از راه مال‌رو و ماشین‌رو است. و اگر راه مال‌رو بین مرادبلاغی و امامزاده، مرز بوده، چرا دیوار خاردار بجای لبه أرخ در لبه راه احداث نشده است؟! در هر حال (مرز زمینهای موقوفه و ملک حسینی‌ها) چه أرخ باشد و‌ چه راه مال‌رو، در هر دو حال، زمین مدرسه، در قسمت حسینی‌ها است. مگر آنکه ادعا کنیم، زمین مدرسه، بصورت یک جزیره متعلق به امامزاده بوده است! چنین ادعای عجیبی، نیازمند أمّاره‌ای قابل قبول عقلاء است که اگر مدعیان نتوانند ارائه بدهند، بهتر است این ادعای خود را پس بگیرند. ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱
شجره‌نامه‌ شاخه‌ای از فرزندان سید اشرف (یکی از پسران آقا«سیدحسن‌بابا»؛ معمار بقعه مبارکه امامزاده علاءالدین)؛ تیره مرحوم «آقاسیدکاظم»
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۴۲): ... با همه این احوال، چنین اختلافاتی را در افراز دقیق و مهندسی کل شش‌دانگ، بهتر می‌توان مورد بررسی فنی قرار داد. حال صرف‌نظر از دعوای مرز ۲ دانگ و ۴ دانگ، دعوای خود سادات حسینی در اراضی پیرامون مدرسه است که بنده (با توجه به همه ادعاها) توصیه می‌کنم، اراضی و املاک متعلق به مرحوم «سیدمحمدعلی» دقیقاً افراز شده و مجدداً تقسیم‌بندی گردد تا خدای‌ناکرده هیچگونه کدورتی بین عموزاده‌ها در میان نباشد. این رقبه بنظرم، در محدوده‌ای قابل بازیابی است که؛ ۱) شرق آن، دالانی باشد که منازل مرحوم سیدصفدربابا و مرحوم محمودخالاقلو را از هم جدا می‌کرد. ۲) غرب آن، دره‌ای که از کناره مرادبلاغی می‌گذرد. ۳) جنوب آن، دیوار مسجد ۴) شمال آن، جای بررسی دارد، که أرخ و دیوار خاردار باشد یا راه خاکی مال‌رو؟ (همان مرزی که بعضی‌ها در سالهای اخیر، به اشکال مختلفی تلاش کرده‌اند آن‌ها را محو نمایند!) و اما یک خبر جالب و جدید: شجره‌نامه‌ای اخیراً بدستم رسید که به اشتراک گذاشتم. این شجره‌نامه متعلق به فرزندان و نوادگان «سید اشرف» است. ضمن تشکر از «آ.سیدحمید پسندیده»، ذکر نکاتی راجع به مرحوم «سید اشرف» را به اشتراک می‌گذارم تا اگر کسی، اطلاعات دقیق‌تری سراغ دارد، به اشتراک بگذارد یا برای بنده ارسال نماید. «سید اشرف حسینی» یکی از فرزندان مرحوم «آقاسید محمدحسن» (مشهور به سیدحسن‌بابا) بوده است ولیکن سیدحسن‌بابا، تدبیری پیشه می‌کند تا او و فرزندانش، از این روستا کوچ‌ کنند. آن‌ها آنقدر قوی و زرنگ و باصطلاح قُل‌چماق بوده‌اند که می‌توانسته‌اند در جاهای دیگری هم گلیم خود را در کار و زندگی از آب بکشند! (بنظر می‌رسد، سیدحسن‌بابا، ضعیف‌ها را پیش خود نگه داشته و قوی‌ها را وادار به مهاجرت کرده است!) فلذا اکثریت فرزندان سید اشرف راهی مناطق دیگری شده‌اند و احتمالا اقلیتی از آن‌ها در اینجا باقی مانده‌اند که بمحض شناسائی، معرفی آنها را هم باشتراک خواهم گذاشت. شاخه‌ای از فرزندان سیداشرف، راهی بندر انزلی می‌شوند و از آنجا بعضا به بنادر جنوبی ایران می‌روند. بنابراین شاخه‌هایی از نوادگان سید اشرف را می‌توان در بندر انزلی و بندر عباس و بندر بوشهر و بندر ماهشهر سراغ گرفت. دیشب با وساطت یکی از نوادگان سید اشرف (ساکن تهرانسر) با یکی دیگر از نوادگان او در بندر انزلی، تلفنی صحبت کردم. لهجه غلیظ شمالی داشت. گفت: همین‌قدر شنیده‌ام که اجداد من در خرقان بوده‌اند! فامیلش، «خزاعی» بود! نمی‌دانست چرا پدرانش اسم خانوادگی خود را از حسینی به خزاعی تغییر داده‌اند؟! قرار شد، دیداری حضوری هم داشته باشیم و شجره‌نامه آنها را هم ببینیم. گفتند: آن‌ها که به بنادر جنوبی ایران کوچ کرده‌اند، به لهجه غلیظ جنوبی و شاخه‌ای از آن‌ها به زبان عربی، تکلم می‌کنند. شنیده‌ام؛ مرحومین مغفورین؛ سیدزین‌العابدین، سیدباقر، سیداوسط و سیدعلی و همچنین دائی‌های بنده (سیدابوالقاسم، سیدجعفر، سیدحمداله و سیدمحمد و بالطبع؛ والده و خاله بنده) از نوادگان همین سیداشرف بوده‌اند. اگر کسی اطلاعات دقیق‌تر و صحیح‌تری دارد، لطفاً به اشتراک بگذارد. ...ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱ کانال «سید علاءالدین»: https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9 گروه کرسی آزاداندیشی؛ «چلچراغ معارف و احکام»؛ ویژه گفتگو پیرامون «مسائل روز ملت ایران و امت اسلام»: https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
تشرف جبرئیل خدمت حضرت زهرا (1).mp3
3.87M
ماجرای تشرف مکرر جناب جبرئیل به خدمت حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) در بیان امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) لطفاً جهت کسب اطلاعات بیشتر، به مقالات «ثقلین فاطمی» (تحریر سیدمحمدحسینی منتظر) مراجعه فرمایید. و برای بررسی «مسائل روز ملت ایران و امت اسلام»، لطفا به «کرسی آزاداندیشی» ما بپیوندید: در کانال سیاسی سیدمحمدحسینی(منتظر) با عنوان «معارف و احکام حم»: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff در گروه گفتگوی عمومی با عنوان «چلچراغ معارف و احکام»؛ https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe و‌ برای اطلاع از مسائل ویژه روستای امامزاده علاءالدین به کانال «سید علاءالدین»: https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9
فرستنده این شجره‌نامه، جناب آقای «سیدحمید پسندیده» (از نوادگان مرحوم سید کاظم فرزند مرحوم سید اشرف حسینی) هستند. ضمناً عطف به فراز پایانی پیام شماره ۴۲ بنده؛ تذکر داده شد: مرحومین مغفورین؛ سیدزین‌العابدین، سیدباقر، سیداوسط و سیدعلی بطریقه مرحوم «سیدنقی» و همچنین دائی‌های بنده (سیدابوالقاسم، سیدجعفر، سیدحمداله و سیدمحمد و بالطبع؛ والده و خاله بنده) بطریقه مرحوم «سیدمحمود» از نوادگان «سید احمد» بوده‌اند نه مرحوم «سید اشرف»! از بابت این اشتباه عذرخواهی می‌کنم، اگرچه نوشته بودم که «شنیده‌ام»! که البته آن شنیده، اشتباه بود و لازمست اصلاح شود. 🙏
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۴۳): تعدادی از اهالی که در خصوص حفاری‌های غیرقانونی در بقعه مبارکه امامزاده و حواشی آن، اطلاعاتی داشتند و بعضاً هم با اسم و رسم به بنده منتقل کردند، طی تماس‌هائی اظهار می‌کنند که چرا بنده از این قضیه به سادگی عبور کرده و آنرا نادیده گرفتم!؟ در جواب این عزیزان باید عرض کنم که؛ اولا) بنده در پیام شماره ۱۲ از گزارشات مسلسل خود (ارسال به گروههای مجازی روستا در مورخه دوشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۱) به «حفاری بقعه مبارکه» بعنوان یک «واقعه شوم» اشاره کردم و به طرح سؤالات و ابهاماتی پرداختم که بعد از گذشت دو ماه، هنوز هیچکس هیچگونه جوابی نداده است! ثانیاً) حفاری‌های مذکور، حداقل سه مورد بوده است که عاملین آنها هم کاملا مشخصه که چه کسانی بوده‌اند ولیکن پیگیری آنها در اولویت بنده نبوده و نیست ولو اینکه یکی از آن‌ها این گزارشات مسلسل مرا با بی‌پروائی تمام، «مزخرفات» نامید! بله! متاسفانه تعدادی از اهالی عامل اصلی حفاری در بقعه و نیز برخی خانه‌های پیرامونی بقعه بوده‌اند و تعدادی از اهالی هم ظاهراً از آن‌ها باج‌گیری کرده‌اند و لذا از آنها حمایت کرده و می‌کنند! و خصومت آن‌ها با بنده هم، غیرقابل انتظار نبود و نیست. خود اهالی هم کم و بیش اطلاع دارند که چه کسانی از کارگری کف بازار ناگهان جهش مالی پیدا کرده و بقول معروف یک‌شبه پولدار شدند؟! بنده در صورت لزوم، همه آن‌ها را می‌توانم به استنطاق بکشانم ولیکن واقعیت قضیه آنست که احساس می‌کنم، چندان ربطی به بنده ندارد! حتی به بعضی‌ها هم گفتم؛ نوش جانشان! زیرا اگر آن‌ها به این عتیقه‌ها دست نمی‌یافتند معلوم نیست در آینده چه کسان دیگری سراغ آن‌ها می‌رفتند! و ای‌بسا هیچکسی بدنبال آن‌ها نمی‌رفت و کماکان زیر خاک می‌ماند حال چند نفری به خود جرأت داده و چند جا را حفاری کرده‌اند و پیامد آن پولدار شده‌اند و پیگیری این قضایا بر عهده سازمان میراث فرهنگی است که بنده به آن‌ها هم (همچون اداره اوقاف) چندان خوش‌بین نیستم! یعنی اگر قرار باشد این گنج‌ها نصیب جمعی از اهالی روستای ما گردد یا نصیب مدیران دولتی، قاعدتاً بنده ترجیح می‌دهم که اهالی روستا اولویت دارند. لذا بنده آن‌ها را تحت تعقیب قرار نخواهم داد و هیچگونه باج‌گیری هم از آن‌ها نخواهم داشت. مگر آنکه باندبازی راه انداخته و منافع اهالی را به خطر بیاندازند و روشنگری‌های من و دیگران را «مزخرفات» قلمداد کنند که آنگاه باید خود را آماده زندگی در پشت میله‌ها بکنند. علت دیگر مسامحه بنده با اینها اینست که آن‌ها لاقل بخشی از آن ثروت بادآورده را در این روستا سرمایه‌گذاری می‌کنند که بنظرم برای اهالی روستا نیز مغتنم است. یعنی در یک کفه ترازو فرض می‌کنیم که هیچکسی هیچگونه حفاری نکرده و به هیچ گنجی دست نیافته و بالتبع در این روستا هم هیچگونه سرمایه‌گذاری نکرده است و لذا اهالی هم به زندگی سخت خود ادامه می‌دهند و در کفه دیگر آن، عده‌ای گنج‌ها را بیرون کشیده و بخشی از آنرا در همین روستا هزینه کرده‌اند و بعضی از تنگناهای مالی برخی از اهالی را رفع و رجوع کرده‌اند. بنظر شما ما باید به کدام کفه این ترازو نگاه کنیم؟! بنده الحمدلله نه حسودم و نه بخیل و نه باج‌گیر و حتی اگر آن‌ها یک ریال از آن پول را در این روستا هزینه نمی‌کردند، باز هم کاری به کارشان نداشتم و ندارم مگر آنکه بخواهند پایشان را از گلیم‌شان درازتر کنند. تصور من اینست که حتی اگر آن‌ها را گرفتار قانون بکنم، چه چیزی بجز «آبروریزی برای روستای ما» نصیب من و سایر اهالی می‌گردد؟! هیچ. کسی گمان نکند که بنده هم (مثل برخی دیگر) لابد باجی گرفته‌ام که می‌خواهم بر این مسئله، سرپوش بگذارم! هرگز! ولیکن حفظ آبروی روستا و اهالی محترم آنرا مهمتر از سرقت زیرخاکی‌های آن می‌دانم و به همه کسانی هم که در این‌خصوص اطلاعاتی به بنده داده و اصرار دارند که این قبیحه را تحت پیگرد قرار بدهم، توصیه می‌کنم؛ همانطور که مرحوم حاج‌یوسف‌آقا این قضیه را مورد اغماض قرار داد، شما هم بی‌خیال آن بشوید! قصدم تشویق حرام‌خواری هم نیست. زیرا در حرام بودن آن تا حدودی شک دارم!! لذا اجازه می‌دهم در این دنیا بگریزند ولو اینکه نسبت به شخص بنده مرتکب توهین و جسارت هم شدند که البته کاملا بیهوده بود و احتمالا از ترس آنکه مبادا در این سلسله پیامها به آنها هم گیر بدهم سعی کردند مرا تحقیر کنند! آقاجان! گنج‌ها را یافتید و پولدار و خوشبخت شدید؟! نوش‌جان شما و اولاد شما ولیکن اگر بخاطر توهمات خود بخواهید در برابر روشنگری‌ها و تلاشهای خادمین روستا جوسازی بکنید و... معادله عوض خواهد شد و آنگاه رابطه فامیلی ما هم به درد شما نخواهد خورد. آنگاه خواهید دید که بنده خوش‌اخلاقی‌های اخوی خود را ندارم که پرونده ۱۵ میلیاردی را بخاطر وساطت این و‌ آن، فدای ۱۵ میلیون بکنم! ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی (منتظر) آذر ۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۴۴): ... مضافاً که دهیار وقت طی فراز پایانی نامه ۵ صفحه‌ای مورخه ۱۳۹۵/۷/۵ خود (که به تأیید چهار تن از سادات موسوی و حسینی هم رسانیده است و قبلا هر ۵ صفحه آنرا به اشتراک گذاشتم) به اداره اوقاف، مسئله حفاری جنوب‌شرقی بقعه را رسماً گزارش کرده است و احتمالا از بقیه حفاری‌ها (از جمله خانه حاج‌یوسف‌ٱقا) بی‌خبر بوده است! آیا اداره اوقاف بوئین‌زهرا، هیچ ترتیب‌اثری به آن گزارش داد؟! من چیزی نشنیده‌ام! در همان بند ۱۰ نامه مذکور، دهیار وقت اشاره کرده است که؛ حفاری مذکور را به مسئولین محلی (بخشداری آوج و نیز میراث فرهنگی) گزارش داده است. پیامد گزارش ایشان، از طرف آن ادارات دولتی، بازرسی که برای تحقیق به روستا آمد و کشف کرد که «کار افراد آشنای محلی بوده» آیا اداره آگاهی را در جریان قرار دادند و خواستند که مجرمین را تحت تعقیب و شناسائی قرار بدهند؟! هرگز! حداقل بنده تاکنون چیزی نشنیده‌ام! اگر کسی اطلاعات دقیق‌تری دارد، ارائه بدهد. بنابراین قرار نیست ما کاسه داغ‌تر از آش باشیم! البته بنده اگر بخواهم دنبال این پرونده بیافتم، مسئولین وقت هر سه اداره مذکور (بخشداری، میراث فرهنگی و اوقاف) را بعلت «ترک فعل» به استنطاق خواهم کشید ولیکن این کار واقعا در اولویت بنده نیست. در هر حال اگر این قضیه برای شما مهم است، پیشنهاد می‌کنم آنرا از طریق «امین اوقاف» دنبال کنید و بیش از این مرا درگیر اهالی خیلی متفکر این روستا نکنید! البته امین موقوفه مکلف است این پرونده را تا حصول به اطلاعات کامل قضیه، رها نکند و کلیه مراحل تحقیقاتی خود را به اهالی روستا نیز اطلاع‌رسانی نماید (که البته بسیار بعید است، از چنین اراده‌ای برخوردار باشد. زیرا در حالی که ریاست قانونی شورای روستا را از چنگ او ربوده‌اند، او چگونه قادر است حقوق امامزاده را استیفاء نماید؟!) بنظر بنده تنها کاری که لازمست انجام شود، مطالبه نصب دوربین‌های مداربسته‌ای است که با بودجه شورا خریداری شده و معلوم نیست در کجا خاک می‌خورند؟! این دوربین‌ها باید در اطراف بقعه مبارکه، نصب شوند تا کسی جرأت نکند با حفاری‌های بعدی، به عمارت امامزاده، آسیب جدی وارد کرده و باعث تخریب آن شود. در عین‌حال به گمانم ۲۰۰/۰۰۰ متر زمین موقوفه امامزاده باید آنقدر درآمد داشته باشد که با آن بتوان، کل بقعه را بگونه‌ای سنسورینگ و مانیتورینگ کرد که ۲۴ ساعته توسط کلیه اهالی در هر جای کشور که باشند، قابل رصد باشد و متاسفانه ادارات اوقاف و میراث فرهنگی و... و نیز نمایندگان آنها در این روستا از چنین اراده‌ای برخوردار نیستند! ضمناً بیش از این هم به باج‌گیرهای خود باج ندهید! زیرا اگر می‌ترسید که آن‌ها شما را لو بدهند، بنده ناچار خواهم شد خود آن‌ها را هم رسوا بکنم که پلیدتر هستند! زیرا باج دادن بیش از حد شما بعضا به زیان کل اهالی است! و مشکل اصلی من هم همین باج دادن بی‌حساب شماست که اوضاع بدی را برای روستا رقم زده است و ادامه دارد! وگرنه بجای ۸ کامیون اگر ۸۰ دستگاه کامیون هم می‌خریدید، برای بنده پشیزی اهمیت نداشت و ندارد! (البته ۸ کامیون فقط از محل درآمد حفاری خانه جنبی امامزاده بوده نه از بقیه حفاری‌ها!) سربسته گفتم اما اگر بعضی‌ها به خود نیایند، ناچاراً بگونه دیگری، نوازش خواهند شد. با حفاری‌ها، غلطی کرده‌اید بجای خود، حالا چرا برای باج دادن، مرتکب غلط دیگری شده و اهالی روستا را دچار زیان و خسارت می‌کنید؟! و بهترین کار آنست که خود را کنار بکشید وگرنه به سختی منکوب خواهید شد. «العاقل تکفیه الاشارة، الجاهل تخفیه المناره» ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱ برای بررسی «مسائل روز ملت ایران و امت اسلام»، لطفا به «کرسی آزاداندیشی» ما بپیوندید: در کانال سیاسی سیدمحمدحسینی(منتظر) با عنوان «معارف و احکام حم»: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff در گروه گفتگوی عمومی با عنوان «چلچراغ معارف و احکام»؛ https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe و‌ برای اطلاع از مسائل ویژه روستای امامزاده علاءالدین به کانال «سید علاءالدین»: https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9
سلام به شبکه اجتماعی پیام‌رسان ایتا خوش آمدید. کانال اطلاع‌رسانی ویژه روستای امامزاده علاءالدین واقع در حوزه فرمانداری آوج قزوین: https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9 گروه «سید علاءالدین» (ویژه گفتگوها و هم‌اندیشی پیرامون مسائل راهبردی روستای امامزاده علاءالدین): https://eitaa.com/joinchat/3763470541Cd25cef0ad4 ارادتمند: سیدمحمدحسینی(منتظر)
ایران فینالیست کشتی جام‌جهانی ۲۰۲۲ آمریکا شد 🔹تیم ملی کشتی آزاد ایران در رقابت‌های جام جهانی ۲۰۲۲ در آمریکا، مقابل تیم منتخب جهان با نتیجه ۶ بر ۴ به پیروزی رسید و  حریف آمریکا در فینال شد. @jaarchi
سلام بر اهالی محترم امامزاده علاءالدین طبق اعلامیه امین اوقاف و عضو شورای روستا؛ بنا به دستور فردی بنام «آقامحسن» (و حسن‌آبادی‌های عضو شورا)، «گروه اطلاع‌رسانی امامزاده علاءالدین، در ایتا» منحل شد! آیا کسی می‌داند که این آقا محسن در روستا کیست؟ و چه سمتی دارد که نظرش برای اعضای شورای روستا واجب‌الاطاعه است؟! مدیران گروه مذکور، کلیه پیامهای اطلاع‌رسانی بنده را حذف کردند تا بهتر بتوانند اهالی را رنگ کنند و لکه ننگ دیگری برای خود رقم زدند و گویا تصور می‌کنند که ننگ با رنگ پاک می‌شود! من آخرش نفهمیدم؛ اعضای این شورا، نمایندگان اهالی روستای ما هستند یا نوچه‌های نانکلی اوقاف و یا نوچه‌های آقامحسنی که ظاهرا سلطان روستاست؟! البته در این روستا «آقامحسن» زیاد داریم ولیکن آیا وی، همانی نیست که پیامهای مرا «مزخرفات» قلمداد کرد؟! لطفا از ایشان بپرسید؛ اگر ریگی به کفش ندارد، چرا از پیامهای بنده به وحشت افتاد؟! آیا وحشت وی بخاطر اشاره بنده به مسئله «حفاری امامزاده» نبود؟! آیا نسبت به حفاری امامزاده، حساسیت نشان دادن، مزخرفات است؟! چرا؟! من که گفتم دنبال این پرونده نیستم! چرا وحشت؟! چرا فرار؟! کانال اطلاع‌رسانی ویژه روستای امامزاده علاءالدین: https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9