ولی امیرالمومنین فرمودن ؛
مبادا ناسپاسی ِمردم ،
تو را از خوبی کردن باز دارد .
- نهجالبلاغه ، حکمت۲۴ .
تو در جنگلهای ورزقان ، در نقطه صفر مرزی چه کار میکنی مرد ؟
صندلی نهاد ریاست جمهوری خار داشت که پشت آن ننشستی تا این شب عیدی ، پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی ؟
میخواستی مثلا بگویی مردمی هستی ؟
خب سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله میشدی و چند نفر آدم را پیدا میکردی و از بینشان ردی میشدی و صدای شاتر دوربینها و تمام .
به جهنم که پیرمرد روستای دیزج ملک از زمان رضاخان تا الان ، یک فرماندار را از هم نزدیک ندیده .
به جهنم که روستای کهنهلو به ورزقان یک جاده درست و حسابی ندارد .
به جهنم که روستای کیغول یه درمانگاه ندارد و همین ماه پیش یک زن جوان ، قبل از اینکه به زایشگاه شهرستان برسد ، بچهاش سقط شد.
اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار میرفتی سید !
بعد رفتی سراغ نقطهای که کل مملکت بسیج شدهاند برای پیدا کردنت ؟
انصافت را شکر .
میگویند آنجا باران گرفته ، زیر باران دعا مستجاب است .
دعا کن برای خودت ، دعا کن برای ما ،
پیرمرد روستای کهنهلو را که یادت نرفته ؟
همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده ..
دعا کن سید !
شب عید است ..
راستی ؛
وسط این نگرانیها ، به ی چیزی توجه کردی ؟
حال الانت رو دیدی ؟؟
نگران ، مضطرب ، منتظر
چندساعته منتظر خبریم ..
فدای غربت مهدی فاطمه .
دیدم این مشهد چرا هی بیقراری میکند
جای باران، سیل در این شهر جاری میکند
دیر فهمیدم که او اندر فراق خادمش
عزم خود را جزم دارد گریه زاری میکند.