صلی الله علیک یا صاحب الزمان:
✅10- قاسم بن الحسن (ع )
پدرش ، امام حسن مجتبى (ع ) و مادرش (رمله ) مى باشد.
صورتش چون پاره ماه مى درخشيد.
بدليل كمى سن قاسم ، امام حسين (ع ) ابتدا اجازه ميدان رفتن را به او نداد، ولى قاسم پيوسته تقاضاى خود را تكرار كرد تا اجازه گرفت .
پس از كارزار با دشمن ، بر اثر ضربت شمشير نقش بر زمين گشت و عمويش حسين (ع ) را صدا زد.
حضرت خود را بر بالين قاسم رساند و فرمود: چقدر بر عموى سخت است كه او را بخوانى و از دست او كارى بر نيايد.
سن او 13 سال بود.🌹
@antii_shayeat
ماجرای پیکر شهید بهنام محمدی که پس از ۳۱ سال سالم بود🌹🌹🌹🌹
فرمانده پادگان دژ خرمشهر در دوران دفاع مقدس، ماجرای نبش قبر شهید «بهنام محمدی» را تشریح کرد.
سرهنگ جانباز «علی قمری» فرمانده پادگان دژ خرمشهر در دوران دفاع مقدس، با اشاره به لبیک بسیاری از جوانان و نوجوانان به ندای امام خمینی(ره) و حضور در جبهههای حق علیه باطل، به تشریح فعالیتهای نوجوان شهید «بهنام محمدی» در جریان دفاع از خرمشهر و همچنین چگونگی تفحص پیکر این شهید والامقام پرداخت.
"روایت گرسرهنگ قمری در این زمینه را در ادامه میخوانید.
بهنام محمدی نوجوان 13 ساله زبر و زرنگی بود که به او تعلیمات لازم را جهت کسب اطلاعات از دشمن داده بودم، و بهعنوان اطلاعاتچی در خدمتم بود. یک روز به بهنام گفتم «برو پیش عراقیها و بگو صدام کِی به خرمشهر میآید؟ مادرم یک گوسفند نذر کرده که هر وقت صدام آمد زیر پایش قربانی کند؛ آنوقت آنها دیگر با تو کاری نخواهند داشت. بعد به آنها بگو که تعداد زیادی تانک از فلان مسیر در حال حرکتند و دارند به سمت شما میآیند»؛ میخواستم با استفاده از این ترفند جلوی پیشروی دشمن گرفته شود، تا نیروی کمکی برسد؛ که البته جلوی پیمن گرفته شد، اما نیروی کمکی هیچ وقت نرسید.
همچنین در برخی اوقات که درگیر جنگ و دفاع بودیم، بهنام محمدی را میدیدم که دوان دوان جلو آمده و اطلاعاتی از آرایش نظامی دشمن به ما میداد، یا مثلا میگفت «تیمسار! به جان مادرم از فلان کوچه پنج تانک دارند به طرف ما میآیند»؛ که من فورا آرپی جی زن ها را به آن محور میفرستادم. خدا رحمتش کند.
* شجاعت بهنام در تعویض پرچمها
یک روز بهنام وقتی که پرچم عراق را بالای یکی از ساختمانهای بلند خرمشهر میبیند، بهطور نامحسوسی خود را به ساختمان رسانده و به دور از چشم بعثیها پرچم ایران را جایگزین پرچم عراق میکند؛ واقعا دیدن پرچم ایران بر فراز آن قسمت اشغال شده خرمشهر روحیه مضاعفی را در بچهها ایجاد کرده بود، و جالبتر اینکه عراقیها تا 18 آبان متوجه این موضوع نشده بودند.
بهنام بعد از تعویض پرچم نزد ما آمده بود؛ دست او هنگام تعویض پرچم به دلیل ضخامت طناب، و سرعتی که در پایین کشیدن پرچم عراق و بالا بردن پرچم کشورمان داشت، مجروح شده بود. به گروهبان مقدم گفتم باند بیاورد و دست بهنام را پانسمان کند، مقدم باند را از کولهاش بیرون آورد، اما بهنام اجازه پانسمان دستش را نمیداد و با دویدن به دور من، مقدم را به دنبال خود میکشاند؛ به بهنام گفتم «چرا نمیایستی؟! میخواهد پانسمانت کند تا زخمت چرک نکند»؛ بهنام رو کرد به من و گفت «باند را بگذارید برای سربازانی که مادر ندارند و تیر میخورند.»
هرچه سعی کردیم این نوجوان 13 ساله اجازه نداد دستش را ببندیم؛ او یک مشت خاک روی دستش ریخت و رفت.
* چگونگی شهادت نوجوان دلاور
حدود ساعت 9 صبح روز 24 مهر، بهنام در «بازار نقدی» مورد اصابت ترکش «خمسه خمسه» قرار گرفت، و در پیادهرو به زمین افتاد؛ سپس تانک از روی زانوانش عبور کرد، که در اثر آن پایش از زانو به پایین قطع شد، و ایشان به این ترتیب به شهادت رسید.
** ماجرای نبش قبر شهید بهنام محمدی/ جسدی که بعد از 31 سال سالم بود
مادر شهید محمدی میگفت که بهنام هر شب به خوابش میآید و میگوید «من از دوستانم جا ماندم، مرا به مسجد سلیمان ببرید»؛ به اصرار مادر شهید، ایشان را سال 90 نبش قبر کردند. با اجازه علما قرار بر این شد که پیکر ایشان از محل دفن به مسجد سلیمان انتقال پیدا کند.
آیتالله جمی امام جمعه و جناب سروان دهقان با من تماس گرفتند و گفتند شما هم برای مراسم بیایید. بلیط هواپیما گرفتم و برای نبش قبرش رفتیم، من و حاج آقا کعبی جلو رفتیم مادرش سمت راست من و پدرش روبروی من قرار داشتند خاک را برداشتند و رسیدند به نزدیکی سنگی که روی جنازه ایشان بود؛ من رفتم جلو و گفتم «بیل را کنار بگذارید، چون استخوانهای این بچه قطعا در این مدت پوسیده، و اگر تکهای از این سنگ روی آنها بیافتد استخوانها از بین میرود. بگذارید من با دست خاک را کنار بزنم و استخوانهایش را سالم برداریم».
آرام آرام با دستانمان خاک را کنار زدیم و به سنگ رسیدیم، وقتی که سنگ اول را برداشتیم، با پیکر سالم شهید مواجه شدیم، من که در همان لحظه از حال رفتم، مادرش هم غش کرد؛ باور کردنی نبود، انگار که این بچه یک دقیقه پیش خوابیده است؛ بعد از 31 سال هنوز زانویش خون میچکید.
مادر شهید محمدی، پیکر نوجوان شهیدش را ساعات زیادی در آغوش خود گرفته بود، و حاضر نبود او را از خود جدا کند؛ او میگفت «مردم! این بچه بوی گلاب میدهد؛ چرا میخواهید از من جدایش کنید؟ مگر نمیبینید که تمامی اعضایش سالم است؟ پس چرا میخواهید او را دفن کنید؟ مگر شما از دست بچه من سیر شدهاید»؛ واقعا صحنهی عجیبی بود.
من سال گذشته مادر بهنام را دیدم؛ به من گفت «جناب سرهنگ! عجب اشتباهی کردم؛ این بچه قبل از
اینکه جایش را عوض کنیم هرشب به خوابم میآمد و با من حرف میزد، و میگفت "جایم را عوض کنید، من از دوستانم دور افتادم"، اما از وقتی که جایش را تغییر دادیم، دیگر مثل قبل به خوابم نمیآید»؛ من به ایشان گفتم «آیا شما ناراحتی که او خوشحال است»؛ گفت «خوشحالم از اینکه که او خوشحال است، اما ناراحتم که چرا هر شب نمیبینمش». ما چنین عزیزانی را داشتیم، که همه باید قدر این افراد را بدانیم."
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@antii_shayeat
امروز می خوام ازیک شهید 14 ساله براتون بگم هر که خواند التماس دعا
@antii_shayeat
خاطره ای از شهید عباس دولّو
عباس دولو کوچکترین فرزند خانواده بود. او در سنین کودکی دچار مریضی از ناحیه سر شده بود. مادر برای درمان این درد در ضمن مراجعه به دکتر و مداوای او فرزند را نذر آقا امام رضا علیه السلام کرد و فرمود: مولا جان اگر فرزند من شفا بگیرد او را سه سال متوالی به پابوس شما می آورم . عباس که در آن زمان پنج سال داشت به لطف آقا امام رضاعلیه السلام سلامتی کامل را به دست آورد و مادر هم به عهد خود وفا نموده و او را به زیارت برد.در بین راه که به زیارت می رفتند عباس صدا زد مادر من با امام رضا علیه السلام عهد کردم پانصد تومان در حرم بیاندازم . مادر که او را طفلی می دانست گفت من موجودی ام کم است و همان عهد خودم را وفا می کنم و به حرکت ادامه دادند . در بین راه به قدرت خداوند حالش منقلب شده و از هوش می رود. در داخل اتوبوس همه ناراحت و نگران که در این بیابان با نبودن درمانگاه چه کنند . مادر که از سادات و فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها است با همان حال پریشان و چشمهای پر از اشک از آقا امام رضا علیه السلام خواهش می کند که فرزندش رابه او برگرداند و همان عهد کودکش را انجام دهد. فرزند وقتی که بهوش می آید می گوید مادر من سه مشتی شده ام و دیگر مریض نمی شوم. این واقعه می گذرد تا زمانی که جنگ ایران و عراق شروع شد. او دانش آموز بود، اما مشتاق رفتن به جبهه های جنگ ولی به خاطر کم بودن سن موفق نمی شد.
او در همان سن کم و با وجود نرسیدن به سن تکلیف نماز اول وقت را در مسجد فراموش نمی کرد و مکبر نماز در مسجد بود و در دعاهای توسل و عاشورا مداحی می کرد و از لحاط اخلاقی فردی خوشرو و موفق بود. در تابستان سال ۱۳۶۲ به پادگان امام حسین علیه السلام رفته و دوره آموزشی را دید تا عازم جبهه شود، اما با نارضایتی مادر مواجه شد و از طرفی هم چون سن او کم بود به او اجازه رفتن به جبهه را نمی دادند، اما او در شناسنامه خود دست برده و سال ۱۳۴۸ را به سال ۱۳۴۵ تغییر داد و برای اینکه رضایت مادر را هم کسب کند سه روز روزه نذر کند تا مادر راضی شود .روز اول و دوم را روزه گرفت که مادر اجازه رفتن به جبهه را به فرزندش داد، اما به شرطی که او را با برادرش علی اکبر برود بدین صورت این دو برادر با هم عازم جبهه های جنگ شدند و اما وقتی که به منطقه رسیدند برادر کوچکتر به خاطر این که آزاد باشد و برادر بزرگتر او را از رفتن به خط مقدم منع نکند فوراً به گردان دیگر رفته و در آنجا خود را در قسمت خنثی کنندگان مین معرفی کرد.
این بسیجی نوجوان در عملیات خیبر مفقود شد و پیکر پاک و مطهرش را بعد از یازده سال به وطن باز گرداندند
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅
@antii_shayaet
📅 #حديث_روز
🌸 امام صادق (ع):
ثَلاثَةٌ تُعقِبُ النَّدامَةَ: المُباهاةُ، و المُفاخَرَةُ، و المُعازَّةُ
سه چيز پشيمانى در پى دارد:
▪️به خود باليدن،
▪️فخر فروشى،
▪️و چيره جويى بر ديگران.
📚تحف العقول، ص ۳۲۰
@antii_shayeat
🔴 عباس آخوندی مقصر اصلی بحران مسکن در کشور کجاست؟
▪️این روزها که اجاره بها و قیمت مسکن سر به فلک کشیده و بخش زیادی از مردم تحت فشار شدید هستند ،یک سوال اساسی در افکار عمومی مطرح است عامل اصلی این بحران یعنی عباس آخوندی وزیر سابق مسکن کجاست؟
▪️وزیری که با بداخلاقی های پرحاشیه اش نساختن حتی یک متر خانه برای مردم را جزو افتخارات دوران مدیریت خود میدانست و مسکن مهر را مزخرف میدانست ،اکنون کجاست که پاسخگوی ۶ سال مدیریت مخربش بر وزارت راه و شهرسازی باشد؟
▪️آیا این شایعات که در فضای مجازی مبنی بر اقامت چندماهه وی و خانواده اش در یک کشور اروپایی مطرح میشود صحت دارد؟
▪️دادگاه رسیدگی به اتهامات آقازاده این وزیر ناکارآمد دولت روحانی بکجا رسید؟
#سرطان_اصلاحات
@antii_shayeat
🔴سالروز سرنگونی پهپاد جاسوسی آمریکا در سواحل هرمزگان
♦️در چنین روزی پهپاد جاسوسی «گلوبال هاوک» آمریکا در سواحل کوه مبارک استان هرمزگان با پدافند قدرتمند نیروی هوا فضای سپاه پاسداران سرنگون شد.
#حقوق_بشر_آمریکایی
@antii_shayeat