eitaa logo
صــــــدای بدنت را بشنــــــو(مشاوره خانواده)
3.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مژگان یزدانی هستم👩‍🎓 مدرس قدرت دورن🌱 قراره اینجا بهت کمک کنم که خودتو رشد و توسعه بدی😎 پس همراهم باش تا بتونی خود واقعی تو بسازی🤩
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💟نیایش صبحگاهی خدای من در هر ثانیه ای که میگذرد بی شمار نعمت بر من ارزانی میکنی تپش قلب ، دم و بازدم دیدن ،شنیدن ، لمس کردن نبض زدن ها، پلک زدن ، فکر کردن و... نعمت های بیشماری که ازشمردن آن ناتوانم و من چقدر بی تفاوت میگذرم و مدام از نداشته هایم پیش تو گله و شکایت میکنم. ❣خدایا برای ناشکری ها و کم طاقتی هایم برای فراموشکاری ها و بی توجهی هایم مرا ببخش. ❣خداوندا به دل نگیر اگر گاهی زبانم از شکرت باز می ایستد کم می آورد در برابر بزرگی ات ای مهربانترین مهربان ها ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی ما ﻣﻘدر فرماخداوندا رزق و روزی ما را از جایی مقرر کن که لقمه‌های‌مان مجبورمان نکنند چشم‌مان را بر روی حق ببندیم. 💚الهـــــــی آمیــــــــن💚 ممنون که کانال ما رو به دیگران معرفی میکنید ❤️ https://eitaa.com/Sedaye_Badan .
. 🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤 امام هادی علیه السلام: مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند. 🖤شهادت جانگداز امام هادی علیه السلام بر دوستداران و عاشقان ایشان تسلیت باد. ممنون که کانال ما رو به دیگران معرفی میکنید ❤️ https://eitaa.com/Sedaye_Badan .
. 🍃🌸 ⚠️کمرویی را رها کنید. ✨✨شما می توانید خویشتنی ایجاد کنید که آنقدرها هم به حرف مردم اهمیت ندهد . ✨✨می توانید با رها کردن کمرویی دردناک دبیرستان ، به خودتان انگیزه بدهید . ✨✨یک بازیگر می گوید : " به من کسی را نشان بدهید که از خجالت زده شدن بترسد ✨✨و من کسی را به شما نشان خواهم داد که همیشه می توانید شکستش بدهید . " ممنون که کانال ما رو به دیگران معرفی میکنید ❤️ https://eitaa.com/Sedaye_Badan .
. ☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘ 🔆مطرب پير 🌺از منبر پايين آمد و مردم، مجلس را ترك مى‏گفتند . شيخ ابوسعيد ابوالخير امشب چه شورى برپا كرد!همه حاضران، محو سخنان او بودند و او با هر جمله كه مى‏گفت: نهال شوق در دل‏ها مى‏كاشت . 🌺 اما من هنوز نگران قرضى بودم كه بايد مى‏پرداختم . وام سنگينى برعهده داشتم و نمى‏دانستم كه چه بايد كرد . پيش خود گفتم كه تنها اميدى كه مى‏توانم به آن دل ببندم، ابوسعيد است . او حتما به من كمك خواهد كرد . شيخ، گوشه‏اى ايستاده بود و مردم گرد او حلقه زده بودند .ناگهان پيرزنى پيش آمد. شيخ به من اشاره كرد . دانستم كه بايد نزد پيرزن روم و حاجتش را بپرسم. پيرزن گفت: كيسه‏اى زر كه صد دينار در آن است، آورده‏ام كه به شيخ دهم تا ميان نيازمندان تقسيم كند . او را بگو كه در حق من دعايى كند . كيسه را گرفتم و به شيخ ابوسعيد سپردم. پيش خود گفتم كه حتما شيخ حاجت من را دانسته و اين كيسه زر را به من خواهد داد . اما ابوسعيد گفت: اين كيسه را بردار و به گورستان شهر ببر. آن جا پيرى افتاده است؛ سلام ما را به او برسان و كيسه زر را به او ده و بگوى: اگر خواستى، نزد ما آى تا باز تو را زر دهيم . 🌺شبانه به گورستان رفتم . بين راه با خود مى‏انديشيدم كه اين مرد كيست كه ابوسعيد از حال او خبر دارد، اما نياز من را نمى‏داند و بر نمى‏آورد . وقتى به گورستان رسيدم، به همان نشانى كه شيخ داده بود، پيرى را ديدم كه طنبورى زير سر نهاده و خفته است .به او سلام كردم و سلام شيخ را نيز  رسانيدم . اما ترس و وحشت، پير را حيران كرده بود . 🌺 سخت هراسيد . خواست كه بگويد تو كيستى كه من كيسه زر را به او دادم و پيغام ابوسعيد را نيز گفتم . پير همچنان متحير و ترسان بود . كيسه را گشود و دينارهاى سرخ را ديد . نخست مى‏پنداشت كه خواب است، اما وقتى به سكه‏هاى طلا دست كشيد و آن‏ها را حس كرد، دانست كه خواب نمى‏بيند . لختى به دينارها نگريست، سپس سر برداشت و خيره خيره به من نگاه كرد . ناگهان به حرف آمد و گفت: مرا نزد شيخ خود ببر. گفتم برخيز كه برويم . 🌺بين راه همچنان متحير و مضطرب بود . گفتم: اگر از تو سؤالى كنم، پاسخ مى‏دهى؟ سر خود را به پايين انداخت. دانستم كه آماده پاسخگويى است . گفتم: تو كيستى و در گورستان چه مى‏كردى و ابوسعيد، اين كيسه زر، به تو چرا داد؟ آهى كشيد و غمگينانه گفت: مردى هستم فقير و وامانده از همه جا. پيشه‏ام مطربى است و وقتى جوان بودم، مردم مرا به مجالس خود مى‏خواندند تا طنبور زنم و آواز بخوانم و مجلس آنان را گرم كنم. در همه جاى شهر، هرگاه دو تن با هم مى‏نشستند، نفر سوم آنان من بودم. اكنون پير شده‏ام و صدايم مى‏لرزد و دستم آن هنر و توان را ندارد كه از طنبور، آواز خوش برآرد . كسى مرا به مجلس خود دعوت نمى‏كند و به هيچ كار نمى‏آيم. زن و فرزندم نيز مرا از خود رانده‏اند . 🌺امشب در كوچه‏هاى شهر مى‏گشتم . هر چه انديشيدم، ندانستم كه كجا مى‏توانم خوابيد و امشب را سر كنم . ناچار به گورستان آمدم و از سردرد و شكسته دلى، گريستم و با خداى خود مناجات كردم و گفتم: خدايا!جوانى و توش و توانم رفته است . جايى ندارم. هيچ كس مرا نمى‏پذيرد . 🌺عمرى براى مردم طنبور زدم و خواندم و محفل آنان را آراستم و اكنون به اين جا رسيدم . امشب را مى‏خواهم براى تو بنوازم و مطرب تو باشم . تا ديرگاه مى‏نواختم و مجلسى را كه در آن خود و خدايم بود، گرم مى‏كردم . مى‏خواندم و مى‏گريستم تا اين كه خوابم برد. 🌺ديگر تا خانه شيخ راهى نمانده بود . پير همچنان در فكر بود و خود نمى‏دانست كه چه شده است .به خانه شيخ رسيديم . وارد شديم.ابوسعيد، گوشه‏اى نشسته بود . پير طنبور زن، بى‏درنگ به دست و پاى شيخ افتاد و همان دم توبه كرد. ابوسعيد گفت: ((اى جوانمرد!يك امشب را براى خدا زدى و خواندى، خداوند رحمت تو را ضايع نكرد و بندگانش را فرمان داد كه تو را دريابند و پناه دهند . 🌺طنبور زن، آرام گرفت. ابوسعيد، روى به من كرد و گفت: (( بدان كه هيچ كس در راه خدا، زيان نمى‏كند. حاجت تو نيز برآورده خواهد شد . 🌺يك روز گذشت، شيخ از منبر و مجلس فارغ شده بود. در همان مجلس، كسى آمد و دويست دينار به من داد و گفت: اين را نزد ابوسعيد ببر. وقتى به خدمت شيخ رسيدم، گفت: اين دينارها را بردار و طلبكارانت را درياب!  📚حكايت پارسايان، رضا بابايى ممنون که کانال ما رو به دیگران معرفی میکنید ❤️ https://eitaa.com/Sedaye_Badan .
. ☘🔅☘🔅☘🔅☘🔆☘ 💎 حضرت امام علی علیه السلام میفرمایند: ‌ در شگفتم از كسى كه در وجود خداوند شك مى‌كند ، در حالى كه آفرینش خداوند را مى‌بيند. در شگفتم از بخيل به سوى فقرى مى شتابد كه از آن مى گريزد ، و سرمايه اى را از دست مى دهد كه براى آن تلاش مى كند. در دنيا چون تهيدستان زندگى مى كند، امّا در آخرت چون سرمايه داران محاكمه مى شود. و در شگفتم از متكبّرى كه ديروز نطفه اى بى ارزش ، و فردا مردارى گنديده خواهد بود. و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را مي نگرد ، و در وجود خدا ترديد دارد. و در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بيند ، و مرگ را از ياد برده است. و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مى كند ، در حالى كه پيدايش آغازين را مى نگرد. و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنى را آباد مى كند ، امّا جايگاه هميشگى را از ياد برده است . ‌ 📚 نهج البلاغة ، حکمت ۱۲۶ ممنون که کانال ما رو به دیگران معرفی میکنید ❤️ https://eitaa.com/Sedaye_Badan .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🎥 خانم شبنم مقدمی چقدر قشنگ میگه... باهم ببینیم 😊 ممنون که کانال ما رو به دیگران معرفی میکنید ❤️ https://eitaa.com/Sedaye_Badan .
. ☘ درختی نیست که از باد نلرزیده باشد آدمی نیست که شکست نخورده باشد اما اینکه با چه عشقی ریشه بدوانی تو را سرپا نگه می دارد ممنون که کانال ما رو به دیگران معرفی میکنید ❤️ https://eitaa.com/Sedaye_Badan .
. 🍃🌼 ﺍﮔﺮ ﻗﻄﺮﻩﺍﯼ ﺁﺏ، ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪاﯼ ﺑﯿﻔﺘﺪ، ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﺪ، ﺍﻣّﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮔﯽ بیفتد، ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ. ﭘﺲ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺭﺧﺸﻴﺪ! ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ‌ﺍﯾﻢ، ﺭﻗﻢ نمی‌خورد، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﻡﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮمی‌دﺍﺭﯾﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ! وین دایر ممنون که کانال ما رو به دیگران معرفی میکنید ❤️ https://eitaa.com/Sedaye_Badan .
. ☘ 📚موفقیت همش 4تا قانون داره 1-صبح ها زود از خواب بیدار شو 2-از دیروزت سخت تر تلاش کن 3-بیشتر از سه روز از ورزش دور نشو 4-هر روز یک تایمی رو به آموزش اختصاص بده کافیه فقط چند هفته این قوانین رو رعایت کنی، اونوقت جزء روتین زندگی میشه و دقیقا شبیه افراد موفق زندگی میکنی... ممنون که کانال ما رو به دیگران معرفی میکنید ❤️ https://eitaa.com/Sedaye_Badan .
. سلام ســــــــــــــلام خوبین خوشین سرحالین😃 موافقید مسابقه بزاریم ؟ 😀 جایزه اش چی باشه خوبه؟ مثلا مشاوره رایگان😉 هرکی موافقه یه❤️ اینجا👇 بفرسته @admin_rami .
. 📌 ۳ راز موفقیت از دیدگاه مایکل دل : 1️⃣ یک ایده خوب انتخاب کن و روی اون تمرکز کن 2️⃣ سعی کن به جای تاثیر پذیری تاثیرگذار باشی 3️⃣ پیوسته و مداوم در حال آموزش و یادگیری باش ممنون که کانال ما رو به دیگران معرفی میکنید ❤️ https://eitaa.com/Sedaye_Badan .
جسم واقعی من...جلسه دوم...پارت پنجم.mp3
1.53M
. جلسه دوم «جسم واقعی من» پارت پنجم موضوع 📓 : نتیجه گیری و جمع بندی📝 ✅ "بالا بردن قدرت جذاب"🥰 ممنون که کانال ما رو به دیگران معرفی میکنید ❤️ https://eitaa.com/Sedaye_Badan .