eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
33 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🌹الْعُمْيِ الْقُلُوبِ، الصُّمِّ الْأَسْمَاعِ، الْكُمْهِ الْأَبْصَارِ، الَّذِينَ يَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ يُطِيعُونَ الْمَخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ وَ يَحْتَلِبُونَ الدُّنْيَا دَرَّهَا بِالدِّينِ وَ يَشْتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ الْأَبْرَارِ الْمُتَّقِينَ مردمى كور دل، گوش هايشان در شنيدن حق ناشنوا، و ديده هايشان نابينا، كه حق را از راه باطل مى جويند، و بنده را در نافرمانى از خدا، فرمان مى برند، دين خود را به دنيا مى فروشند، و دنيا را به بهاى سراى جاودانه نيكان و پرهيزكاران مى خرند. 📚 نامه؛ ۳۳ @Sedaye_Enghelab
🌹زمزمه اش را شنیدم همان آیه ای بود که همیشه می خواند: «الذی خلق الموت والحيوه ليبلولکم ایکم احسن عملاً». بارها شنیده بودم موقع مناجات زار می‌زد و می‌خواند 🌹رفتم توی اتاق و نگاهش کردم چشمانش خیس از اشک بود. 🌹 رو کرد به من و گفت: مرضیه دعا کن اسیر دنیا نشوم، دعایم کن تا اسیر زرق و برقش نباشم... 🌹همان طور شد که دلش میخواست اسیر نشد پرواز کرد و رفت. "شهید محمدرضا نظافت" 📚کتاب: آن سوی دیوار دل @Sedaye_Enghelab
🌹 در بین رزمندگان چهره‏ای محجوب و مؤثر و در بین دوستان و خویشان و خانواده، مایه آرامش و غمخوار دیگران بشمار می‏رفت. 🌹قدرت بدنی و بازوان پرتوانش، تبحر وی در فنون مختلف رزمی و انفرادی، وی را از دیگران متمایز ساخته بود و همه این صفات همراه با شجاعت و تقوی و ایمان قلبی‏اش از او مجاهدی ساخته بود که یک تنه تا عمق مواضع دشمن نفوذ می کرد، از جنگلها و کوهها و دشت ها در زیر دید دشمن عبور می نمود و به جمع آوری اطلاعات و شناسایی مواضع دشمن می پرداخت.خالصانه و گمنام کار می‏کرد. "شهید مجید زین‏الدین" @Sedaye_Enghelab
🌹اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله الحسین(ع) نداشته باشد. 🌹اگر امروز ما در صحنه های پیکار می رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین وار زندگی کردن. "شهید مهدی زین الدین " @Sedaye_Enghelab
🌹هر بار که اسم سوریه را می آورد دلم می لرزید و راضی نمی شدم. یک روز به من گفت مانده ام با این همه اعتقاداتی که داری چرا راضی نمی شوی به سوریه بروم . جواب حضرت زینب و رقیه را خودت بده... در باورم نمی گنجید که بخواهم جلیل را به این زودی از دست بدهم. نگاهم در نگاهش قفل شد. (با خود می گفتم مرا به که واگذار کردی ... راه برگشتی برای من نگذاشتی...) شرمنده شدم سرم را پایین انداختم و همان لحظه از تمام وجودم جلیل را به حضرت زینب سپردم ✍راوی همسر شهید "شهیدمدافع حرم جلیل خادمی"🌹 @Sedaye_Enghelab
🌹شهید وصیت کرد که بعد از شهادتش مسجد روستایشان را بازسازی کند. همسرش با همۀ مشکلات و دشواری‌های پیش رو به وصیت عمل کرد و حالا روستای هویر شهرستان دماوند یک مسجد نو و تعمیر شده دارد. او در جایی از وصیتنامه خطاب به همسرش می گوید: همسرم، دلم نمی خواست در چنین ایام و سنینی شما را رها می کردم و تنهایتان می گذاشتم، اما دست روزگار، ما را از هم جدا کرد. جدایی ای که به این زودیها بازگشت ندارد. همسرم، حال دیگر بعد از شهادتم تو را همسر شهید می نامند. تا کنون همسر یک پاسدار بودی و لیکن از حالا دیگر همسر شهید هستی. همسرم پس از شهادتم به وصایایم عمل کن. همسرم، در تربیت فرزندانم بکوش و به آنان بیاموز که پدرتان شهید شده، خونش را فقط به صرف دفاع از اسلام ریخته و بدن پدرتان به خاطر حمایت از رهبر، تکه تکه شده است. "شهید مدافع حرم مهدی حسینی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام، در عزم راسخ خود در پيکار با مخالفان حق، مى فرمايد: 🌹وَ لَعَمْرِي! مَا عَلَيَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ وَ خَابَطَ الْغَيَّ، مِنْ إِدْهَان وَلاَ إِيهَان . «به جان خودم سوگند! در مبارزه با مخالفان حق و آنان که در گمراهى غوطه ورند، هيچ گونه مُجامله و مدارا نمى کنم و سستى به خرج نمى دهم 📚خطبه؛ ۲۴ @Sedaye_Enghelab
🌹روز تولد حضرت ابوالفضل بود از طرف بنیاد جانبازان مقداری برنج روغن و ... به عنوان هدیه به منزل ما آوردند احمد بدون آن که بتوانند از جای خود بلند شود از برادران بنیاد جانبازان تشکر کرد نگاهی به هدایا انداخت و گفت: اگر ممکن است این هدایا را به افرادی که بیشتر از ما نیاز دارند بدهید ما فعلا بدون اینها هم میتوانیم صبر کنیم. 🌹نه آقای فدایی! این هدایا حق شماست دولت برای شما در نظر گرفته برادران بنیاد رفتند. اما مگر احمد میتوانست تحمل کند؟ با وجود مشکلات زندگی طلبگیمان که در مقابل چشمهایش رژه میرفتند و سختیهایی که در طول زندگی مشترکمان کشیده بودیم 🌹نگاهی به من انداخت و گفت: پا شو! پا شو! کمک کن این وسایل را ببریم به افراد نیازمند بدهیم. -آقا! خودمان هم برنجمان ته کشیده روغن هم نداریم 🌹_خانم من افرادی را سراغ دارم که به نان شب‌شان محتاجند، شما می گویی برنج مان ته کشیده پس چه کسی به فکر آنها باشد؟ نگران نباش! خدا بزرگ است. همه چیز درست می‌شود. 🌹او را روی ویلچر گذاشتم و با هم راه افتادیم وسایل را به منزل چند تن از همسایه ها بردیم و به منزل برگشتیم. "شهید احمد فدایی" 📚 کتاب: کوزه‌های بدون آب @Sedaye_Enghelab
🌹بسیار شوخ و عاشق ولایت فقیه بود و همیشه همه دوستان را به پیروی از رهبر راهنمایی می کرد و در این کار بسیار جدی بود . 🌹پسرم بهزاد با وجودی که مستأجر بود و حقوق کمی داشت اما هر وقت به روستا می آمد مقداری پول به من میداد تا بین زنان بی سرپرست روستا تقسیم کنم. "شهید مدافع حرم بهزاد سیفی" @Sedaye_Enghelab
🌹به تو حسادت می‌کنند، تو مکن. تو را تکذیب می‌کنند، آرام باش. تو را می‌ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می‌کنند، شکوه مکن. مردم از تو بد میگویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می ‌خوانند، مسرور مباش... آنگاه از ما خواهی بود. حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت (از امام پنجم). 🌹خواهران خوبتر از جانم، من نمیدانم وقتی حسین(ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی میکشید، ولی میدانم حس او به زینب(س) چه بوده.عزیزان من حال دست‌هایی بلند شده و زینب‌هایی غریب و تنها مانده‌اند و حسینی در میدان نیست. امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب‌های زمانه و حرم او دفاع کنیم "شهیدمدافع حرم بابک نوری هریس" @Sedaye_Enghelab
🌹اولین بار که به او حقوق دادم، نیمی از حقوقش را برگرداند گفت : همین مرا بس است 🌹حتی عبدالله از برای بیت‌المال خرج می‌کرد. یک با او را به مأموریت فرستادم. قرار بود به جهاد استان تهران برود. پیش از. آن پارچه‌ای به خیاط داده بود تا برایش کت و شلوار بدوزد. در راه وقتی میخواست به خیاطی برود، ماشین بیت‌المال را در جاده‌ی اصلی نگه داشت و مسافتی را تا خیاطی با پای پیاده پیمود تا از ماشین ماشین بیت‌المال استفاده نکند. 🌹او لباس ساده می‌پوشید و به کمترینِ آن قناعت می‌کرد 🌹آز و طمع را به کلی در خود کشته بود. چه بسیار وعده‌ها که غذا گرم نمی‌خورد و به غذای ساده و سرپای بسنده می‌کرد. " شهید عبدالله زمانپور" 📚کتاب دو مجاهد ؛ ص ۸۶ @Sedaye_Enghelab
🌹وصيت من به شما فرزندان اين است كه هميشه از راه خدا و ياد خدا و اوامر خدا فراموشى بخود راه ندهيد و در كارهاى خير پيشقدم باشيد . حتى المقدور نماز خود را به موقع و سر وقت بخوانيد . وقت خود را به هوى و هوس نگذرانيد........ 🌹سعى كنيد پرونده ايكه براى بقيه عمر و آخرت تهيه مي كنيد با برگ هاى زرين تقوا و پرهيزكارى و انضباط در امور دنيایى شروع كنيد . سعى كنيد با كار و كوشش زندگى خود را درست كنيد و از تنبلى و يا بيكارگى و چشم بدست ديگران داشتن بپرهيزيد . خــــود بازوى تواناى رحمت براى ديگران باشيد ، با مســــالمت و هم فكرى بين خود، بر نشاط روحى خود در ميان خــــانه و فاميل بكوشيد . محيط زندگى را با كجى (در گفتار و كردار) جهنم نسازيد . 🌹هميشه راست و صادق باشيد ، چون با دروغ و دو رنگى هيچگاه پيروز نخواهيد بود . سعى كنيد زندگى را با كمك و انفاق لذت بخشيد ، چون دست بخشنده را خدا و خلق هر دو دوست دارند . "شهید محمدناصر خردمندی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علی علیه السلام: 🌹اَلا وَ اِنَّ بَلِيَّتَکُمْ قَدْ عادَتْ کَهَيْئَتِها يَوْمَ بَعَثَ اللهُ نَبِيَّهُ وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّي يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ آگاه باشيد، تيره روزى ها و آزمايش ها، همانند زمان بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بار ديگر به شما روى آورد. سوگند به خدایی كه پیامبر صلی الله علیه و آله را به حق مبعوث كرد، سخت آزمایش می شوید، چون دانه ای كه در غربال ریزند، یا غذایی كه در دیگ گذارند، به هم خواهید ریخت، زیر و رو خواهید شد، تا آنكه پایین به بالا، و بالا به پایین رود 📚 خطبه ۱۶ @Sedaye_Enghelab
🌹سال هزار وسیصد و پنجاه و پنج محمد در مدرسه ی راهنمایی درس میخواند مدتی بود از طرف دولت ،شیر بیسکویت و چیزهایی دیگر به عنوان تغذیه می دادند 🌹ظهر، وقتی محمد به خانه ،آمد من سفره را آماده میکردم کنارم ایستاد با همان زبان شیرینش گفت مامان شما فکر نمیکنی شاه بخواهد با این خوراکی ها خودش را برای بچه ها خوب و مهربان جلوه دهد که ما دوستش داشته باشیم؟ 🌹این حرف محمد برایم غیر منتظره بود خیلی خوشحال شدم. احساس غرور کردم پیش خود فکر کردم این بر اثر شیری است که محمد به همراه گریه ی من بر امام حسین(ع)، خورده است. گفتم: حتما همین طور است پسرم 🌹 از داخل کیفش مقداری بیسکویت درآورد به من نگاه کرد. من چیزی نگفتم ببینم او با آنها چه میکند گفت: 🌹مامان اینها تغذیه امروزمان است به نظر شما چه کارش کنم؟ در جوابش ماندم لحظه ای مات و مبهوت نگاهش کردم. واقعا نمی دانستم چگونه راهنمایی اش کنم محمد گفت: بهتر نیست همه اش را جمع کنیم ببریم بفروشیم بعد با پولش برای مسجد محل نفت بخریم؟ فکر خوبی بود. ذوق کردم از خداوند به خاطر داشتن چنین فرزندی تشکر کردم گفتم: 🌹خیلی خوب است پسرم! از این بهتر نمیشود! تازه مامان فقط همینها نیست من با بچه های دیگر هم صحبت کردم. بعضی هایشان این تغذیه را نمیخورند میگویند حرام است. حاضرند بفروشند و کمک کنند. 🌹او به بچه های کلاس گفته بود که شاه میخواهد با دادن این بیسکویت ها خون شما را طاغوتی کند. 🌹از آن به بعد هر روز با کمک یکی از دوستانش تغذیه ی بچه ها را جمع میکرد و به مغازه ی خوار و بار فروشی محل میفروخت و با پولش برای بخاری مسجد نفت میخرید "شهید محمد ایمانی" 📚 کتاب: کوزه‌های بدون آب @Sedaye_Enghelab
🌹توصیه به جوانان بزرگوار که هیچ وقت از صحنه جنگ بيرون نروند. برادران و بزرگواران، مرگ در همه‌جاست. اگر در خانه‌ات بنشيني به سراغت خواهد آمد. در سر كار و همه‌جا، انسان همان‌طور كه يك روزي به دنيا مي‌آيد بايد يك روزي از دنيا برود. حالا چه بهتر مرگ در راه خدا باشد: آن‌روز كه به ‌دنيا آمدي گرياني جمعي به تو خندان- اي دوست‌: كاري بكن كه در وقت رفتن جمعي به تو گريان و تو باشي خندان. "شهید سیدعبدالحسین آجودانی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های زینب دختر شهید مدافع امنیت نادر بیرامی؛ پدرم عاشق حاج قاسم بود و دوست داشت پرچمش همیشه بالا باشه @Sedaye_Enghelab
🌹بر خلاف روزهای دیگر شنیده بودم در تظاهرات تیراندازی می کنند. روزهای دیگر ابراهیم به همراه برادرش میرفت اما امروز برای داود کاری پیش آمده بود و ابراهیم تنها به تظاهرات رفت نگرانش بودم هر مادری که جای من بود همین حال را داشت. 🌹 نزدیک ظهر بود که صدای در آمد ابراهیم بود داخل حال شد و سلام کرد. بدون توجه از کنارم گذشت و به اتاق مطالعه اش رفت. به نظرم عجیب امد چرا ابراهیم این طوری شده بود؟ او که هر وقت می‌آمد خانه با من خیلی گرم می گرفت نتوانستم صبر کنم به اتاقش رفتم گفتم: ابراهیم مادر جان چه شده؟ سرش را برگرداند به طوری که من صورتش را نبینم گفت - چیزی نیست مادر نگران نباشید!  🌹به داخل هال برگشتم؛ ولی باورم نشد که مسأله ای برایش اتفاق نیافتاده باشد. او را زیر نظر داشتم ببینم چه میکند 🌹ظهر شد. خواست برای نماز آماده شود. آستین هایش را بالا زد تا وضو بگیرد. یک لحظه نگاهم افتاد به دستهایش کاملا کبود شده بود. دقت کردم دیدم پشت گردنش سرخ شده معلوم بود که کتک زیادی خورده است. 🌹 با عجله کنارش رفتم خواست آستینهایش را پایین بکشد که من متوجه نشوم، ولی دیگر دیر شده بود. خیره نگاهش کردم گفتم: -هنوز هم نمیخواهی به مادرت بگویی چه شده؟ _مامان گفتم که چیزی نیست داشتم توی خیابان می آمدم خوردم زمین. همین شما خیالتان راحت باشد. 🌹چند روز بعد وقتی یکی از همسایه ها به خانه ی ما آمد و سراغ ابراهیم را گرفت گفتم: -نمیدانم کجا رفته بیرون از خانه است. پس حالش خوب شده؟ -چطور؟ مگر حالش بد بوده که خوب شده باشد؟ 🌹پس شما نمیدانی؟ پسرم رضا میگفت چند روز پیش با ابراهیم رفته بودند تظاهرات نظامی ها ریخته بودند وسط مردم رضا فرار کرد، ولی ابراهیم را بردند شهربانی خیلی او را کتک زدند بعد با سختی او را آزاد کردند. مگر خودش به شما نگفت؟ -حالا فهمیدم برای ابراهیم چه اتفاقی افتاده بود او نمی خواست من را ناراحت کند حرفی هم به من نزد. "شهید ابراهیم ابراهیمی" @Sedaye_Enghelab
🌹براي آخرين بار مرخصي گرفت و اومد خونه، 20 روز پيش ما موند. يك روز بعد از پايان مرخصيش به من گفت: پدر حاضري به اتفاق هم بريم حموم تا خودم بشورمت، با تعجب گفتم: من كه ديروز بودم پسرم. گفت: دوست دارم همراه من هم بيايي بالاخره با اصرارش قبول كردم. با هم به حمام رفتيم و اوخوب تن و بدنم را شست. آن شب را در كنار خانواده ماند. به دلم برات شده بود كه يه اتفاقي براش مي‌افتد پسرم رفت و خدائي شد. ✍راوی پدر شهيد "شهید سعید غلامی " @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا