eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹نماز جمعه اهواز بودم. آمد و گفت: غذای نذری کجا توزیع می کنند؟ بردمش خانه خودمان ناهار. خیلی به دل پدرم نشسته بود. مرتب به منزل ما سر می زد. 🌹شهید سیفی گاهی بدون اطلاع من مرخصی ساعتی می گرفت و به پدر و مادرم سر می زد. گاهی به شوخی به مسئول مان می گفتم: به این شخص دیگه مرخصی ساعتی ندهید. با این کارهایش که مدام به پدر و مادرم سر می زند، جای مرا هم در خانه مان پر کرده است. "شهید علی سیفی" ✍کتاب بیا مشهد @Sedaye_Enghelab
🌹نماز شب در جبهه آن قدر شیوع داشت که پنهان کردنی نبود. انگار که نماز جماعت است. اما سید حمید خیلی پنهان کار ی می کرد تا کسی نماز شبش را نبیند. 🌹یک بار خیلی دنبالش گشتم تا مکان نماز شبش را پیدا کردم. وقتی رسیدم در قنوت نماز وتر بود. ذکر «اللهم اجعل وفاتی قتلا فی سبیلک» را تکرار می کرد؛ در حالی که اشک همه صورتش را پوشانده بود. حال نمازش منقلبم کرد. من هم شروع کردم به گریه کردن. وقتی متوجهم شد، آرام نمازش را تمام کرد و بی هیچ صحبت و نگاهی از کنارم رد شد و رفت. 🌹سبک نماز شبش هم این طور بود که سر شب با وضو می خوابید. ساعت ۱۲ بلند می شد. وضو گرفته و از سنگر ها فاصله می گرفت.بعد  از نماز دوباره می آمد در جمع بچه ها می خوابید.بعد از نماز صبح هم نمی خوابید. "شهید سید حمید میرافضلی" ✍پا برهنه در وادی مقدس، @Sedaye_Enghelab
🌹خدایا! این قطره خون ناچیز و جان ناقابل مرا برای گسترش اسلام به حضور بپذیر و اگر جان من آن ارزش را دارد برای نجات اسلام فدا شود و اسلام پیش برود، هزار بار به من جان بده تا مبارزه کنم و شهید بشوم. 🌹آرزویم این بود، روزی کربلا و قدس فتح شود و قرارگاه مسلمین جهان بشود و در کربلا پشت سر امام، نماز جماعت و نماز جمعه بخوانم و آرزوی دیگر من شهادت است که خونم را با خون علی اکبر (ع) بپیوندم و اسلام را بهتر رشد دهم. "بسیجی شهید سید جلال حسنی مقدم" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 خدایا! چه گناهی که ما کردیم و تو بخشیدی و چه عیب‌هایی که داشتیم و تو پوشاندی و چه معصیت‌ها که کردیم و تو چشم‌پوشی کردی. خدایا! از تو می‌خواهم، توفیق اطاعت و بندگی را به من عطا کنی. بسیجی شهید جعفر روحی @Sedaye_Enghelab
🌹ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از سراچه خورشید ای شهید ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام " شهید محمد حسینی برج" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم امام حسین علیه السلام: ‌ با گذشت ترین مردم کسی است که با وجود قدرت، گذشت کند. 📚بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۲۱ @Sedaye_Enghelab
🌹مهدی در مصرف بیت المال حساسیت داشت. یک بار با ماشین سپاه آمده بود تهران. ماشینش خراب شد و هزینه تعمیرش زیاد می شد. 🌹با اینکه در مأموریت بود و طبق قانون باید ماشین را به تعمیرگاه سپاه می برد؛ اما آن را با هزینه شخصی خودش تعمیر کرد و پول آن را از پدرش قرض کرد. "شهید مهدی خندان" ✍کتاب شیر کوهستان @Sedaye_Enghelab
🌹 نصف شبی از خواب پریدم . احساس می کردم طوفان شده. به خواهر کوچکترم گفتم ، امشب طوفان بدی می شود . خواهرم گفت ، نه .اصلا باد نمیاد. خوابیدم . دوباره بیدار شدم . گریه می کردم. خواهرم پرسید ، چی شده ؟ گفتم ، من از شب اول قبرم وحشت دارم . شب بعد خواب دیدم رفته ام جلوی آینه ، دیدم موهای سرم همه سفید شده پیر شده ام. صبحش بچه ها را برداشتم برای کاری رفتم اطراف اصفهان . خبر را داخل مینی بوس از رادیو شنیدم. داد زدم ، ناله کردم . جیغ کشیدم ، نفهمیدم ، فقط چیزی از دلم کنده شد و در گلویم جوشید . مصطفی (پسرم) زد زیر گریه و همه خیره خیره نگاهش کردند . چند تا از زنهای مینی بوس شانه های او را که به اصرار می خواست وسط جاده پیاده شود گرفتند و نشاندند و او دوباره داد زد . این بار اشکم آمد . گفتم ، نگه دارید ! ، مگر نشنیدید ؟ شوهرم شهید شده . شوهرم نبود ، اصلا هیچ وقت در زندگی برایم حالت شوهر را نداشت ، همیشه حس می کردم رقیب من است و آخر هم زد و برد. وقتی رفتیم سرد خانه باورم نمی شد . به همه می گفتم من او را قسم داده بودم بدون ما نرود. همیشه با او شوخی می کردم می گفتم ، اگر بدون ما بروی می آیم گوشت را می برم! بعد کشوی سرد خانه را کشیدند و دیدم اصلا سری در کار نیست . دیدم کسی که آن همه برایت عزیز بوده همه چیز بوده ... " سردار شهید محمد ابراهیم همت" @Sedaye_Enghelab
🌹عماد همیشه مخفی بود و اصلا نبود. او با خدا معامله کرده بود. بهش گفتم: بابا! اگه شهیدی شدی و حزب الله انکار کرد که فرمانده جهادیش بودی چه کار کنیم؟ گفت: از هیچ کس توقع ندارم که این مسئله را تأیید کند. اگر مصلحت حزب الله در انکار من باشد بگذار انکار کنند. 🌹اتفاقا عماد که شهید شد برخی که شهادت فرمانده جهادی حزب الله را ضربه ای به مقاومت می دانستند، به سید حسن نصرالله پیشنهاد کردند وجود عماد مغنیه و عضویتش در تشکیلات حزب الله را انکار کند، اما سید حسن گفت: اعلام می کنیم؛ با افتخار هم اعلام می کنیم. وقتی در  بهمن ماه ضاحیه روی دوش هزاران نفر تشییع شد، تازه مردم می شناختندش. "شهید عماد مغنیه" ✍کتاب ابو جهاد @Sedaye_Enghelab
🌹صبح روز مبعث حال و هوای عجیبی داشت. همراه بقیه نیروها برای ادای نماز صبح حاضر شد و پس از نماز با حالت معنوی دیدنی و خاصی، در یک گوشه مشغول راز و نیاز شد. موقع صبحانه هر چه اصرار کردیم که سر سفره بیاید، گفت: “می‌خواهم صبحانه را از دست پیامبر در بهشت میل کنم. “بعد از صبحانه یکی از دوستان سیبی سرخ به او تعارف کرد. محمد نگاهی به آن سیب انداخت، خندید و گفت: ” نه ، دلم می‌خواهد امروز از میوه‌های بهشتی‌بخورم .” هنوز روز به پایان نرسیده بود که محمد مهدی بزرگترین عیدی عمرش را از دستان رحمه‌للعالمین دریافت نمود و با تناول میوه شیرین شهادت به بهشت جاودان وارد شد. "شهید محمد مهدی خادم الشریعه" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 درس آزادی را از مولایمان حسین (ع) آموختیم. با قطره‌قطره خون شهیدانمان پیمان بستیم که ادامه‌دهنده و پویندهٔ راه سرخ آن‌ها باشیم و با لحظه‌لحظهٔ صبر صبوران، پیمان بسته‌ایم که تا پاداش صبر آنان که پیروزی حق بر باطل است، دست از مبارزه نکشیم. ما سرسپردگان هجرتیم و رهروان راه سرخ شهادت؛ و محله هامان سنگر است. به همراه عروس خون در زمان خون و با صدای شلیک فشنگ‌ها و بوی آتش و باروت و انفجار. سرکار ارتشی شهید حبیب‌الله اکبری @Sedaye_Enghelab