eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
45 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹از طراحان و برنامه ریزان مهندسی رزمی جهاد سازندگی بود. آبادان در محاصره بود. عملیات ثامن الائمه طرح ریزی شده بود. 🌹لازمه اش احداث جاده بود که با طرح و نقشه ی محمد اجرا شد. خبر دادند عراقی ها جاده را در ۱۸ کیلومتری بسته اند. 🌹محمد برای بررسی اوضاع عزم رفتن کرد. اصرار ما برای منصرف کردنش به جایی نرسید. صورتش را اصلاح کرد. به خودش عطر زد. سلاحش را برداشت و روانه شد. تا جایی که می شد، با اتومبیل رفت و بقیه‌ی راه را پیاده. 🌹 با بررسی دقیق موانع را شناسایی کرد و در برگشت به مقر، راهکارهایش را برای فرماندهان لشکر ۷۷ خراسان تشریح کرد. اسم آن جاده را گذاشتند جاده‌ی وحدت ؛ جاده ای که با همکاری و همفکری جهاد و ارتش به وجود آمد و نقشی اساسی در شکستن حصر آبادان داشت. "شهید محمد طرحچی طوسی" ✍راوی: همرزم شهید @Sedaye_Enghelab
🌹آتش دشمن به قدری شدید بود که کسی جرأت بیرون آمدن از کانال را نداشت. دیدم یک نفر با سرباندپیچی شده روی دژ راه می رود و نیروهایش را هدایت می‌کند؛ 🌹تعدادی نیروی دیگر هم دادم دستش که برود به سمت کانال ماهی. گفت:«چشم و راه افتاد با آن حجم آتش دشمن گمان نمی کردم حتی به کانال ماهی برسد؛ اما چند ساعت بعد پشت بیسیم گفت: از کانال عبور کرده 🌹با این کار شجاعانه فرمانده سپاه خودش آمد روی خط بیسیم حاج مهدی را تشویق کرد. ✍روایت حاج قاسم از شهید مهدی طیاری @Sedaye_Engelab
🌹سردار شهیدی که مقام معظم رهبری مزارش را پنج مرتبه زیارت کردند 🌹شهیدی که مزارش از شهرهای شمالی و غربی ایران تا هزاران کیلومتر دورتر، زائر دارد. 🌹شهیدی که حاجت روا می‌کند و معمولا کسی دست خالی از سر قبرش برنمی‌گردد.قبل از تدفین، سوره مبارکه کوثر را تلاوت نمود.وهنگام تدفین، از او صدای اذان گفتن شنیده شد. 🌹 با همان لباس خاک‌آلود برگشته از ماموریت، به خواستگاری رفت. وروی قالی‌های خانه نمی‌نشست. می‌گفت: نشستن روی این قالی‌ها مرا از یاد محرومان غافل می‌کند. 🌹شهیدی که در محل کار زودتر از همه می‌آمد و دیرتر از همه می‌رفت. در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می‌زد. می‌گفت: در حین کار احتمال می‌رود یک لحظه ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، من هنگام کار متعلق به بیت‌المال هستم و حق استفاده شخصی ندارم. 🌹شهیدی که عارف حوزه علمیه، او را استاد خود می‌دانست. "شهید عبدالمهدی مغفوری" @Sedaye_Engelab
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"دست بر سینه رو به کرب و بلا السلام علیک یا سقا یا اباالفضل العباس " @Sedaye_Enghelab
🌹شهید فرهاد ظفری از دوران نوجواني با حضور در اجتماع و انجام فعاليت‌هاي اقتصادي، والدينش را يار و ياور بود. خوش‌اخلاق و متين بود و به ديگران احترام مي‌گذاشت. 🌹 آن شهيد بزرگوار، سعادت و خوشبختي را «شهادت» در راه خدا، اسلام و قرآن مي‌دانست و همواره از ديگران مي‌خواست تا براي شهادتش دعا كنند. "شهید فرهاد ظفری" @Sedaye_Enghelab
🌹انتظار را باید از مادر شهید گمنام پرسید ما چه می‌دانیم دلتنگی غروب جمعه را؟ ⭐️🌙 شادی روح شهدا والا مقام " شهید احمد محمدی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام حسین علیه السلام: 🌹مَن حاوَلَ اَمراً بِمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتُ لِما یَرجو و اَسرَعُ لِما یَحذَرُ. کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود. 📚 تحف العقول، ص248 @Sedaye_Enghelab
🌹 بالاخره بعد از نه ماه انتظار، دخترم به دنیا آمد. بدون حضور پدر. هفت روز از تولدش گذشته بود که همسرم از کامیاران تلفن زد. آن روز مصادف بود با تولد حضرت زینب (س). پرسیدم: «اسمشو چی بذارم؟» 🌹- بی شک زینب! یادم آمد از قرار و مدار چند ماه قبل مان. - اگه پسر بود، یاسر و اگه دختر بود زینب. 🌹در همان تماس تلفنی، زینب را به من سپرد و هر دوی ما را به خدا و خودش هم رفت به آستان خدا. 🌹حالا دیگر همه ی سرگرمی‌ام زینب بود و تنها بهانه‌ی ماندنم روی زمین شده بود. 🌹- خدا؟ اگر او را نداشتم، چه می کردم ؟! یادم آمد، از آن روزی که فهمیدم باردار شده‌ام. نگرانی ام را که دید، با خلق خوش همیشگی اش دلداری ام داد. 🌹- این بچه انیس و مونس تنهایی شما می شه! بچه های دیگه که رفتن دنبال کار و زندگیشون. این آخری می شه عصای دستت. مگه بده؟ 🌹گمان می کردم برای همدلی و دعوت به صبوری این حرف ها را می زند... ولی امروز؛ دخترکم مثل سایه دنبال من است و لحظه ای نمی گذارد درد تنهایی را حس کنم. تا وقتی من نخوابم، او چشم برهم نمی گذارد. 🌹حاج احمد راست می گفت: «صلاح خدا این بوده. "شهید احمد ثابتی بایگی" ✍راوی: همسر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹در یکی از شب های ماه محرم نیمه شب که برای خواندن نماز شب بیدار شدم، به طرف خاکریز رفتم که صدای ناله ای جانسوز به گوشم رسید متوجه شدم که کسی گریه می کند و اشک می ریزد و نماز می خواند به طوری که من هم به گریه افتادم. 🌹 او با خدای خویش راز و نیاز می کرد و طلب آمرزش و استغفار می کرد. گویا گنهکارترین فرد دنیا بود و طلب شهادت می کرد و می گفت: ای خدا مگر در این دنیا لیاقت من فقط اندازه دادن یک پا است؟ "شهید حمید پرموز" @Sedaye_Engelab
🌹من بر خود واجب دانستم که در این جنگ که آزمایشی از سوی خدا بر بندگانش شرکت کنم ، من به صدای لبیک یا حسین (ع)لبیک گفتم و راهی جبهه حق بر علیه باطل شدم و آنقدربه جبهه خواهم رفت تا شربت شهادت بنوشم و من نمی خواهم در بستر یا در رختخواب ذلت بمیرم ،می خواهم مثل امام حسین (ع) در میدان نبرد شهید شوم چون راه الله را در پیش گرفتیم.  🌹ای برادر نکند در رختخواب ذلت بمیری  کسی که برای خدا در میدان نبرد می رود ترسی در دل ندارد و از شهید شدن در راه خدا هیچ هراسی ندارد .ای برادران نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد.  🌹ای برادر نکند در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر در راه حسین(ع) با هدف شهید شدند.  " شهید مهران شکاریان" @Sedaye_Engelab
🌹بعد از سالگرد شهادت برادرم - محمد - مراسم ازدواج من با دوست و همرزم او بود. 🌹غلامرضا - برادر دیگرم - برای اولین بار به منطقه اعزام شده بود.به او پیغام دادم برای شرکت در مراسم ازدواجم برگردد و او قول داد. 🌹جهیزیه ام را در حیاط چیده بودند و باربرها آماده‌ی حمل آنها که خبر آوردند پیکر غلامرضا را از منطقه آوردند. او به قولش عمل کرد. "شهید محمد سلامی " "شهید غلامرضا سلامی" ✍راوی : خواهر شهید @Sedaye_Engelab