eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
43 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊🌹 اگر ملت یک گلوله داشته باشد، همان را سینه ی اسرائیل رها میکند. شهید عبدالکریم هاشمی نژاد @Sedaye_Enghelab
🌹در گلشن عشق آب و تاب است شهید     شیرازه ی سرخ انقلاب است شهید  دارد چه اگر غروب خورشید، اما  تفسیر طلوع آفتاب است شهید ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید حسن دیلم کتولی " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم امام على عليه السلام: تَركُ المَنِّ زينَةُ المَعروفِ منّت ننهادن، زيور احسان است 📚ميزان الحكمه،ج ۶ ،ص ۲۴۱ @Sedaye_Enghelab
🌹فرزند شهيد بودن، شهادت، جانباز بودن، آزاده بودن و ايثارگری پس از حيات، قاری قرآن، مداح اهل‌بيت عصمت و طهارت‌ (ع)، ناطق و سخنور بسيار توانا هم به زبان تركی و فارسی و هم به زبان كردی از ويژگی ها و امتيازات برجسته‌ای است كه شهید محمود امان اللهی را از ديگر اشخاص متمايز می ساخت. 🌹زمانی با محمود به سرکشی خانواده‏ای بی‏ سرپرست در کردستان رفتیم. بزرگی محمود را آنجا دیدم، پسر جوان خانواده کفش‏ های محمود را بوسید و بالای طاقچه خانه‏ شان گذاشت از او سوال کردم: این چه کاری است می‏کند؟ گفت: من جانم را برای این مرد می‏دهم. اینکه چیزی نیست. محمود ارج و قرب ویژه ‏ای میان اهل تسنن و کرد‏ها داشت. در حقیقت محمود امان ‏اللهی، امان ‏نامه کردها شده بود. 🌹شهيد محمود امان الهی با اهدای چند عضو خود موجب حيات مجدد چند نفر و با شهادتش چراغ راه هدايت آخرت مردم گرديد. "شهید محمود امان اللهی" @Sedaye_Enghelab
🌹مجید استعداد خاصی در فراگیری زبان داشت. وقتی سقز مدرسه می رفت همانجا زبان کردی را از دانش آموزان یاد گرفته بود و یک نوار کردی آورده بود و برای ما ترجمه می کرد. همین زبان کردی هم در شناسایی ها چقدر به درد مان خورد: در یکی از شناسایی ها با این که لباس کردی تنمان بود، کردها به ما مشکوک شدند. طرف ما که آمدند؛ مجید ماند با آنها صحبت کند. ما هم به راه خود ادامه دادیم. از دور می دیدیم که هر چه سؤال می پرسیدند با تسلط به زبان کردی و با اعتماد به نفس پاسخ شان را می داد. گویی یکی از خودشان است. بالاخره دست از سر ما برداشتند. با وجود خستگی روزانه، ضبط صوت می گذاشت کنار و مکالمه انگلیسی را یاد می گرفت. توصیه اش یادگیری زبان عربی بود: 🌹امیدوارم دوستان و رفقا؛ هم در درجه اول به عنوان یک فریضه مذهبی و در درجه دوم به عنوان یک وظیفه ملی و برای ابقای فرهنگ اسلامی فارسی، کوشش کنند که زبان عربی را به خوبی یاد بگیرند که بتوانند از متون عربی استفاده کنند. قرآن بخوانند؛ نهج البلاغه بخوانند؛ دعای ابوحمزه بخوانند و لذت ببرند. نماز بخوانند در نماز لذت ببرند و حضور قلب پیدا کنند. قنوت های خودشان را بفهمند چه می گویند. "شهید مجید زین الدین"🌷 @Sedaye_Enghelab
✴️ مراسم تشیع علیرغم اینکه رسانه ای نبود،خیلی شلوغ و باشکوه برگزار شد. همه شرکت کرده بودند از مردم عادی تا بسیجی ها و بچه های نیروی انتظامی. مراسم تشیع و تدفین که تمام شد وهمه رفتند، من مانده بودم سرخاک تا  کمی با برادرزاده ام خلوت کنم، اطراف خلوت شده بود و دیگر از آن ازدحام خبری نبود. پس از آنکه کمی اطراف مزار را تمیز کردم سرخاک نشستم که خانمی مسن با دمپایی ولباسهایی مندرس نظرم را جلب کرد  که سرخاک محمد داشت گریه میکرد. من هر چه به چهره اش نگاه کردم او را نشناختم ، کنار او نشستم  وپس از انکه آرام شد از او پرسیدم :خانم شما محمد(شهیددولت آبادی) را از کجا میشناسی؟ 🔰 گفت : من همیشه در پارک جنب کلانتری ۱۲۰ سید خندان می نشینم. محمد هر وقت از آنجا با موتورش رد میشد می ایستاد و از من می پرسید :خاله کسی اذیتت نمیکند؟ چیزی لازم نداری؟ بعد کمکی به من میکرد و کمی با من حرف میزد ومیرفت. خاله گفتنش خیلی بدلم می نشست. جایی که امثال ما را کسی تحویل نمیگیرد او همیشه با مهربانی با من حرف میزد. 💠 از دیروز که عکسش را دیدم وفهمیدم که شهید شده اصلا حال خودم را نمی فهمیدم و انگار دنیا روی سرم خراب شده و امروز از جلو کلانتری با مردم خودم را به بهشت زهرا رساندم تا در مراسم تدفین او شرکت کنم و کمی در کنار مزارش آرام بگیرم. "شهید محمدعلی دولت آبادی"🌷 @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊🌹🕊🌹 از عملیات برگشته بودیم، عده ای از دوستانمان شهید شده بودند وعده ای مجروح؛ عقده ای در دلمان شده بود که باید با اشک برطرف میشد. منتظر بهانه بودیم وآن دعای توسل بود. زمان بسرعت گذشت و وقتی به خودمان آمدیم سه ساعت گذشته بود. برگشتیم به چادرمان طولی نکشید که از فرماندهی احضارم کردند. رفتم ودیدم(شهید) میرحسینی ناراحت است. پرسیدم چه شده؟ چرا ناراحتید؟ گفت چرا ناراحت نباشم کجای مملکت دعای توسل سه ساعت طول میکشد؟ چرا کاری میکنید که نیروها زده شوند و دیگر در مراسم شرکت نکنند؟ به نقل از کتاب نگین هامون شهید قاسم میرحسینی @Sedaye_Enghelab
🌹تنها ستاره ای که خودش را بدون مکث تا آستان آینه بالا کشانده بود تا سمت نور پر بکشد با فراغ بال از گرد و خاک ماندن دامن تکانده بود ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید محمدرضا بهزاد پور " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه السلام : الْإِيمَانُ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ، عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ؛ وَ أَلَّا يَكُونَ فِي حَدِيثِكَ فَضْلٌ عَنْ عَمَلِكَ؛ وَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي حَدِيثِ غَيْرِكَ نشانه ايمان آن است كه راست بگويى، آنگاه كه تو را زيان رساند، و دروغ نگويى كه تو را سود رساند؛ و آن كه بيش از مقدار عمل سخن نگويى، و چون از ديگران سخن گويى از خدا بترسى. 📚حکمت ۴۵۸ نهج البلاغه @Sedaye_Enghelab
🌹پسرم کاظم ۵ ساله بود که مریض شد. پزشکان مشهد قطع امید کرده بودند. به شوهرم گفتم: من و کاظم را به حرم امام رضا علیه السلام ببر. مدت زیادی در حرم ماندیم‌ نیمه شب به مسافرخانه برگشتیم خوابیدیم. نزدیک های صبح، کاظم از خواب پرید. ما را صدا کرد گفت: شما هم شیر گرفتید؟ گفتم: شیر کجا بود؟ 🌹کاظم با لبخند گفت: آقایی آمد و یک لیوان شیر به من داد و گفت: بخور! شیر را خوردم و حالا حالم خوب شده. پسرم از جا بلند شد. من و پدرش با تعحب به او نگاه می کردیم. کاظم شفا پیدا کرده بود. آقا امام رضا علیه السلام به خواسته های من پاسخ داده بود. خدا می خواست کاظم زنده بماند و بعدها در میدان جنگ به شهادت نائل گردد. "شهید کاظم افچنگ" @Sedaye_Enghelab