✨حکایت
💠ﺷﺨـﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷـﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ
ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻣـﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪﺍﯼ
ﻣﺸﺎﻫـﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸــﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ
ﻧـــﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳــﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐـﻨﺎﺭﺵ
ﻣﺸـــﻐﻮﻝ ﭼِــرﺍ.
🍃ﺍﺯ ﺩﯾـﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤـﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑُــﺮﺩ ﻭ
ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼـــﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ و ﺍﺯ ﺍﻭ
ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ
ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣـﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ؟!
💠ﭼـﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ
ﮔﻮﺳـﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧــﯽ ﻣﯿـﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ
ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸــﻮﻧﺪ ﺣﺎﻝ ﻭﻗـﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ را
صــدا میزند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤــــﺘﺶ ﻧﺮوم ﺍﺯ
ﮔــﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫـــﻢ ﮐﻤـــﺘﺮم!
#حکایت
#نماز_اول_وقت
#بندگی
#سدرةالمنتهی
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
____🍃🌸🍃____
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
❇️داستان زیبا و واقعی از #علامه #جعفری(ره) در دانمارک
🔰علامه محمدتقی جعفری(ره) نقل می کردند :
عدهای از #جامعهشناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در بارهی موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند.
💠 موضع این بود: #ارزش واقعی #انسان به چیست؟ معیار ارزش انسانها چیست.؟
🔹هر کدام از جامعهشناسان، صحبتهایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید،
🌸گفتم: اگر میخواهید بدانید یک انسان چهقدر #ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق میورزد. کسی که عشقاش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزشاش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقاش ماشیناش است، ارزشاش به همان میزان است.
🔹اما کسی که عشقاش #خدای متعال است ارزشاش به اندازه ی خداست.
علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعهشناسان صحبتهای مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آنها تمام شد، من دوباره بلند شدم و
✅گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی (ع) است.
🌹آن حضرت در #نهجالبلاغه میفرمایند:
❤️«قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»❤️
«ارزش هر انسانی به اندازهی چیزی است که دوست میدارد».
🔹 وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانهی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.
#حکایت
#صلی_الله_علیک_یا_امیرالمومنین
#سدرةالمنتهي
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
____🍃🌸🍃____
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠 #حکایت
🔺روباهی 🦊از شتری🐪 پرسید: «عمق این رودخانه چه اندازه است؟»
🐪شتر جواب داد: «تا زانو.»
ولی وقتی روباه توی رودخانه پرید، آب از سرش هم گذشت و همین طور که دست و پا میزد به شتر گفت: «تو که گفتی تا زانو!»
🐪شتر جواب داد: «بله، تا زانوی من، نه زانوی تو.»
✅ هنگامی که از کسی #مشورت میگیریم یا راهنمایی میخواهیم باید #شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم. لزوما" هر #تجربهای که دیگران دارند برای ما #مناسب نیست.
#حکایت
#سدرةالمنتهی
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
____🍃🌸🍃____
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠#حکایت
💢دو #برادر بودند كه يكي از آنها #معتاد و ديگري مردي #متشخص و موفق بود ‼️
⚠️براي همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يك خانواده و با يك شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتي متفاوت داشته اند⁉️
❌از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد:
#علت اصلي #شكست من، #پدرم بوده است‼️
او هم يك معتاد بود. خانواده اش را كتك مي زد و زندگي بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شده ام.
🔰از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. در كمال ناباوري او گفت:
⚜#علت اصلي #موفقيت من #پدرم است ‼️
من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگي اش را مي ديدم و سعي كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايسته اي جايگزين آن ها كنم.
✅تفاوت در نگاه انسانهاست.طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد.
#حکایت
#سدرةالمنتهی
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
____🍃🌸🍃____
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
📔 #حکایت
💢شیخ ابوالحسن خرقانی گفت:
جواب دو نفر مرا سخت تکان داد.
🌺اول: مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه ی لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
✅او گفت: ای عارف، خدا میداند که فردا حالِ ما چه خواهد شد شاید من محضر خدا باشم تو پای طناب دار
🌺دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده اى گل آلود میرفت. به او گفتم: قدم ثابت بردار تا نلغزی.
✅گفت: من بلغزم باکی نیست، بهوش باش تو نلغزی، که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
#حکایت
#سدرةالمنتهی
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
____🍃🌸🍃____
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
#حکایت_دو_رفیق
دو رفیق در جنگل متوجه شدند که یک شیر به طرفشان می آید.
یکی از آنها بلافاصله مشغول محکم کردن بند کفشهایش شد.
دیگری از او پرسید: چه کار میکینی؟
تابحال هیچ انسانی نتوانسته است از شیر تند تر بدود...
رفیق اولی پاسخ داد: برای اینکه جانم در امان باشد، تنها کافی است که از تو تندتر بدوم...
دوست مشمار آنکه در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی⛔️
دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی...✅
#حکایت
#سدرةالمنتهی
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
____🍃🌸🍃____
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠#حکایت
💢دو شاهزاده 👑در مصر بودند،
یکی #علم اندوخت و دیگری #مال اندوخت.
عاقبت الامر آن یکی #علّامه عصر
و این یکی #سلطان مصر شد.
🔹پس آن توانگر با چشم حقارت
در فقیه نظر کرد و گفت:
"من به سلطنت رسیدم و تو هم
چنان در مسکِنت بماندي."
🔷گفت:
"ای برادر، شکر نعمت حضرت باری
تعالی بر من واجب است که میراث پیغمبران یافتم و تو میراث فرعون و هامون!!
🐜نه آن مورم که در پایَم بمالند
🐝نـه زنبـورم که از دستـم بنالند
کجا خود شکر این نعمت گزارم
کـه زور مـــــردم آزاری نــدارم ؟✅
📚گلستان سعدي
#حکایت
#سدرةالمنتهی
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
____🍃🌸🍃____
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─