🎥 گروهک تروریستی تحریر الشام یک خودرو ارتش سوریه را در محور هنگ 46 در غرب حلب هدف قرار داد که تعدادی از نیروهای ارتش شهید و زخمی شدند #سوریه_فارسی 🇮🇷 بدون مرز https://eitaa.com/joinchat/1644822562C2eae0dcc44

#ايالات_محترقه 🔥 آتش مهيب در‌مجتمع صنعتی در ریچموند ایندییانا به کلی از کنترل خارج شده است 🚨 به آرمان نیوز بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1525023039Ce31f575f58

کشتن عدالت .... در اولین شب قدر اتفاق عجیبی می‌افتد ابن‌ملجم‌مرادی به نمایندگی از سوی تمام آنها که اسلام و دین خدا را، تنها با تعبیر خودشان صحیح می‌دانند شمشیر تیز می‌کند. نقشه را در ذهنش مرور می‌کند می‌داند در این راه کشته می‌شود؛ اما باز مصمم است، غسل شهادت هم می‌کند، به خود عطر هم می‌زند، با خدا راز و نیاز هم می‌کند، شک نداریم او خود را حق مطلق می‌داند... و #علی به نمایندگی از همه آنها که از اسلام و دین خدا نه نان می‌خواهند و نه نام؛ به نمایندگی از آنها که خسته از حکومت‌ خلفا هستند و حکومت را باری بر دوش‌های نحیف‌شان می‌بینند،نه لطفی وفرصتی برای بهره‌های خویش به نمایندگی از آنها که دغدغه انسان‌ها را دارند نه خدای خویش‌ ساخته را... به‌نمایندگی از آنها که عدالت برایشان اصل است، و هیچ ظلم کوچکی،حتی برای برقراری عدالت را به توجیه برنمی‌تابند؛ راهی مسجد می‌شود... ابن ملجم مرادی نیت قربۀ الی‌الله می‌کند؛ خدایا علی را می‌کشم تا خودت حکمفرما شوی و علی پای در راهی می‌نهد که می‌داند؛ سرانجامش چیست، او می‌داند در این راه مرگ به انتظارش نشسته... بشر خودخواه؛ کِی طاقت عدالت را داشته؟! ابن ملجم که شمشیر می‌کشد خیلی‌ها نفسی راحت می‌کشند ودر قلب های مریض شان این کلام عبور می کند... ما غنیمت خواسته بودیم! علی عدالت... ما سروری خواسته بودیم علی برابری... ما حاکمیت خواسته بودیم علی خدمت... با خود میگویند؛ شاید برای ما بد هم نشود. علی خدا را برای بنده‌ها می‌دید ابن ملجم بنده‌ها را برای خدا... علی حکومت را برای مردم می‌دید ابن‌ملجم حکومت‌ومردم را برای‌خدا! علی می‌دانست عدالت هزینه‌ها دارد ابن ملجم عدالت را به آسمان حواله می‌داد. قلب علی با ضربه شمشیر به فرقش؛ آرام می‌شود... ابن ملجم با فرود آوردن شمشیر، نفسش آرام می‌گیرد! نه علی یک تن است... نه پسر ملجم... تاریخ گواهی می‌دهد! راه عدالت؛ راه آزادگی؛ راه بندگی خدا؛ بی‌پذیرش لطمه‌ها و ضربه‌ها و خون‌دادن‌ها ممکن نیست... تاریخ گواهی می‌دهد؛ شمشیرها ساده بالا می‌روند و فرود می‌آیند؛ اما عدالت است؛ که ساده به اجرا نمی‌آید... و تاریخ گواهی می‌دهد؛ آزادی‌خواهی هزینه‌های بسیار دارد. و سحرگاهان! فرق شکافته و خونین علی گواه می‌شود... حاکم بودن ؛ خون‌دادن و خونِ‌دل خوردن است. همه نگاه می‌کردند شمشیر بالا می‌رود؛ و تکان نخوردند، و دیدند علی به زمین افتاد... و تنها نگاه کردند... و آماده شدند... برای تعزیت... ابن ملجم تنها نبود . بلکه #ذهن‌های‌‌منفعت‌طلب؛ او را همراهی کردند ...! کدام طرف این ماجرا ایستاده‌ایم؟!

نماهنگ؛ وصیت‌های ِ آخر... #حاج‌محمودکریمی

نماهنگ ؛ اسدالله حیدر ! #کربلایی‌محمدفصولی

آیت الله العظمی حاج‌آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه در مراسم شب بیست‌وسوم ماه مبارک رمضان سال 91 در رابطه با شهادت حضرت صدیقه کبری(س) بحثی را مطرح کردند و پس از آن روضه‌ حضرت را خواندند: توسل من معلوم است و همه‌تان هم می‌دانید؛ توسلم به باطن لیلة‌القدر است. اوّل چند جمله از خود زهرا(سلام‌الله علیها) نسبت به آن حادثه نقل می‌کنم. «وَ رَکَلَ‌ الْبَابَ‌ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ‌ عَلَیَ وَ أَنَا حَامِلٌ»؛ چنان لگدی به آن درِ نیم سوخته زد و آن را بر روی من انداخت، در حالی که من باردار بودم. «وَ النَّارُ تُسْعَرُ»؛ آتش زبانه می‌کشید. زهرا(سلام‌الله علیها) می‌گوید: لگدی زد و در را بر روی من انداخت، «وَ تَسْفَعُ وَجْهِی»؛ من با صورت بر روی زمین افتادم. آتش زبانه می‌کشید و چهرة من را می‌سوزاند. «فَیَضْرِبُ‌ بِیَدِه»؛ با دست به من سیلی زد. امّا سیلی چگونه بود؟ «حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ أُذُنِی»؛[1] چنان سیلی محکمی زد که گوشواره‌های من پراکنده شد. 1. بحارالانوار، ج 30، ص 349 من نوحه خونی بلد نیستم، ولی امشب مرجعیت به کنار، اجتهاد به کنار، فقاهت به کنار، عرفان به کنار، اخلاق به کنار، می‌خوام امشب نوحـــه بخــــونم ... در وسط کوچه تو را ... کاش به جای تو مرا .🆔 @khabartv_news

✅ تهرانی‌ها خون اهدا کنند؛ ذخیره کم شده است مدیرکل انتقال خون استان تهران اعلام کرد @shkhabari

توصیه‌های پدرانه |صدای ایران 🇮🇷 VOI| 🎙@VOINEWS|@VOINEWS