eitaa logo
اخبار برگزيده
263 دنبال‌کننده
65.2هزار عکس
67.2هزار ویدیو
103 فایل
گزیده ای از مهمترین اخبار ایران و خاورمیانه و جهان با رویکرد انقلاب اسلامی ایران اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/Selected_newss
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ناب جهادی
آخرین تلاش‌های کانال‌های ماله‌کش حسن روحانی برای جبران سوزش رد صلاحیت 😂 حالا خوبه همه میدونن روحانی رئیس کمیته آتش بس و عقب نشینی در جنگ بوده ... هاشمی هم که عکساش همه پشت جبهه بوده در شرایط گل و بلبل بوده 📡 @nabjahadiii
هدایت شده از ناب جهادی
♦️درگیری دریایی دو ساعته نیروهای مسلح یمنی با ناوهای جنگی در دریای سرخ 🔹یحیی سریع: امروز درگیری با تعدادی ناوشکن و ناو جنگی آمریکایی در خلیج عدن و باب المندب در حالی رخ داد که این ناوها در حال حفاظت از دو کشتی تجاری آمریکایی بودند که نتایج این درگیری به شرح زیر است: 🔹اصابت مستقیم موشک به کشتی جنگی آمریکایی اجبار دو کشتی تجاری آمریکایی به عقب نشینی و بازگشت. 🔹تعدادی از موشک های بالستیک ما علیرغم تلاش ناوهای جنگی برای رهگیری به اهداف اصابت کردند 🔹در این درگیری که بیش از دو ساعت به طول انجامید، نیروهای مسلح یمن از تعدادی موشک بالستیک استفاده کردند. 💠 همه چیز از سرزمین خنجرها 🇾🇪🇮🇷🗡 👇👇 📡 @sarzaminkhanjarha
هدایت شده از ناب جهادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش میثم به تهدید به اعدام توسط یک فرد در توییتر 📡 @nabjahadiii
هدایت شده از ناب جهادی
بایدن، پیروزی ترامپ را پیش‌بینی کرد 🔹بایدن بعد از دومین پیروزی ترامپ در انتخابات مقدماتی حزب جمهوری‌خواه در بیانیه‌ای گفت: «معلوم است» که ترامپ نامزد نهایی جمهوری‌خواهان در انتخابات ۲۰۲۴ خواهد بود. ✍️ درواقع او از پایان ماموریتش و از آغاز کار ترامپ سخن می‌گوید . 📡 @nabjahadiii
هدایت شده از ناب جهادی
🚨حکم اعدام تروریست یوسف احمدی عضو گروهک تروریستی تجزیه طلب در دیوان عالی کشور تایید شد 🔺این شخص در ترور 2 نیروی سپاه پاسداران نقش داشته است 📡 @nabjahadiii
هدایت شده از ناب جهادی
🔴کشته شدن یک سرباز عرب اسرائیلی در جریان ریزش ساختمان ها در بین افراد گردان اسرائیلی جنجال گسترده ای را در شبکه های اجتماعی به راه انداخت و بسیاری از مشارکت اعراب در ارتش اسرائیل انتقاد کردند. 📡 @nabjahadiii
‌ ‌💚 🏝عیدتان مبارک، عزیز دل‌های ما امروز مثل بچه‌های دلتنگ، مثل کودکانِ دور از پدر، مثل فرزندانِ چشم به راه دلتنگ از نبودنتان اما پُرامید به آمدنتان، مولایمان، امیرالمؤمنین علیه السلام را پیش خدا واسطه می‌کنیم و خدا را به به روح بزرگِ ولیش که حتی چشم بر هم زدنی به خدا شرک نورزید، سوگند می‌دهیم که فرج شما را برساند و ایمان داریم که پروردگارِ مهربان، ما را دست خالی برنمی‌گرداند 🏝 💐 خجسته میلاد مولی الموحدین، امیرالمومنین، شاه ولایت، کوکب رخشان هدایت و نور پرفروغ آسمان امامت، حضرت علی بن ابیطالب ( علیه السلام) را خدمت فرزند برومندشان روحی فدا و شما دوستداران آن امام همام تبریک و تهنیت عرض می نماییم.💐 🌹
1_9295328597.mp3
1.79M
پدرم❤️ غرورمن پیش تو سر خم میکنه پدرم،نگاه تو دردمنوکم می کنه عاشقم،عاشق آرامش خنده هاتم عاشقم،عاشق مردونگی صداتم توهرنفس تکیه گاهی فدات بشم من الهی روبراهم اگه روبراهی.... 🤍
🔻بهترین هدیه برای روز مرد ، رد صلاحیت یک نامرد بود... 👈 کانال صياددلها(سبک زندگی جهاد تبیین) ✅ با ما همراه باشید 🌱 👇 🇮🇷 🇵🇸 @sayadelhaa
🌺 طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و زندگی سخت طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : به آسمان رود و کار آفتاب کند . پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان تاجر را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن تاجر را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !! وقتى به در خانه آن تاجر مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً تاجر پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود . فردا می بیند محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، تاجر به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاهی رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ تاجر گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم . شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ تاجر گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . تاجر سجده شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظری لطف بوتراب کند. به آسمان رود و کار آفتاب کند. میلاد مسعود حضرت امیرالمومنین علیه السلام بر شما و همه محبانش مبارک باد