🔞حڪایت آهنگــر و زن خوش سیما
در کتاب انوار المجالس صفحه سیصدو چهارده نقل مى کند از حسن بصرى که گفت:
یک روز در بازار آهنگران بغداد مى گذشتم که ناگهان چشمم افتاد به آهنگرى که دستش را داخل کوره حدادى مى کند و آهن گداخته شده قرمز را مى گرفت بدون آنکه ابدا احساس سوزشى کند روى سن دان مى گذاشت و با پُتک روى آن مى زد و به هر نوع که مى خواست در مى آورد ومى ساخت. چون مشاهده این کار شگفت انگیز بود مرا وادار به پرسش از او کرد رفتم جلو سلام کردم جواب داد بعد پرسیدم آقا مگر آتش کوره و آهن گداخته بشما آسیبى نمى رساند؟
آن مرد گفت: نه.
گفتم چطور؟
گفت: یک ایّامى در اینجا خشک سالى و قحطى شد ولى من همه چیز در انبار داشتم. یکروز یک زن وجیه و خوش سیمائى نزد من آمد و گفت اى مرد من کودکانى یتیم و خردسال دارم و احتیاج به آذوقه و مقدارى گندم دارم خواهشمندم براى رضاى خدا کمکى بکن و بچه هاى یتیم مرا از گرسنگى و هلاکت نجات بده منهم چون بهمان یک نظر فریفته جمالش شده بودم، در مقابل خواسته اش گفتم: اگر گندم مى خواهى باید ساعتى با من باشى تا خواسته ات را برآورده کنم.
آن زن از این پیشنهاد ناراحت و روترش کرده و رفت.
روز دوم باز آن زن نزدم آمد، در حالیکه اشک میریخت، سخن روز قبل را تکرار نمود، من هم حرفهاى روز گذشته را براى او تکرار کردم، دوباره بادست خالى برگشت، دوباره روز سوّم دیدم آمد و خیلى التماس مى کند که بچه هایم دارند مى میرند بیا و آنها را از گرسنگى و مرگ نجات بده من حرفم را تکرار کردم و دیدم آن زن بطرف من مى آید و پیداست که از گرسنگى بى طاقت شده.
خلاصه وقتى که نزدیک مى شد به من گفت: اى مرد من و بچه هایم گرسنه هستیم بیا و رحمى کن و گندمى در اختیار ما بگذار؟ من گفتم:اى زن بیخودى وقت من و خودت را نگیر همان که بهت گفتم بیا با من باش تا بتو گندم دهم.
در این موقع زن به گریه افتاد و زیاد اشک ریخت و گفت: من هرگز از این کارهاى حرام نکردم و چون دیگر طاقت نمانده و کار از دست رفته و سه روز است که خود و بچه هایم غذائى نخورده ام بآنچه که میگوئى ناچارا حاضرم ولى بیک شرط گفتم به چه شرطى ؟ گفت: بشرط اینکه مرا بجایى ببرى که هیچ کس ما را نبیند.
مرد آهنگر گفت: ناراحت نباش من اتاق های زیادی دارم،تو در تو و جایی می رویم که هیچکس نبیند…رفتم و او از دنبالم آمد تا به اتاق اندرونی رفتیم. همینکه خواستم از او بهره اى بردارم. دیدم آن زن دارد مى لرزد و خطاب بمن گفت: اى مرد! چرا دروغ گفتى و خلاف شرطت عمل کردى ؟ گفتم کدام شرط؟
گفت: مگر بنا نبود مرا بجاى خلوت ببرى تا کسى ما را نبیند؟
گفتم: آرى مگر اینجا خلوت نیست ؟
گفت: چطورى اینجا خلوت است با آنکه پنج نفر مواظب ما هستند و ما را دارند مى بینند؟!
«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق 14)
آیا نمی دانی که خدا می بیند؟
اول خداوند عالم و غیر از او دو ملکى که بر تو موکلند و دو ملکى که بر من موکلند همه شان حاضراندو ما را مشاهده مى کنند با این حال تو خیال میکنى اینجا کسى نیست که ما را ببیند؟
بعدا گفت: اى مرد بیا و از خدا بترس و آتش شهوت خود را بر من سرد کن تا منهم از خداى خود بخواهم حرارت آتش را از تو بردارد و آتش را بر تو سرد کند.
من با شنیدن سخنان زن و آیه قرآن متنبه شدم و با خود گفتم این زن با چنین فشار زندگى و شدت گرسنگى اینطور از خدا مى ترسید ولى تو که این همه مورد نعمتهاى الهى قرار گرفته اى از او (خدا) نمى ترسى ؟ فورا توبه کردم و از آن زن دست کشیدم و گندمى را که میخواست باو دادم و مرخصش کردم. زن چون این گذشت را از من دید و جریان را بر وفق عفت خود دید سرش را به سمت آسمان بلند کرد و گفت اى خدا همینطور که این مرد حرارت شهوتش را بر خود سرد نمود، تو هم حرارت آتش دنیا و آخرت را بر او سرد کن از همان لحظه که آن زن این دعا را در حقم کرد حرارت آتش بر من بى اثر شد.
📚منبع:
قصص التوابین یا داستان توبه کنندگان
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
4_5775990002412422718.mp3
10.21M
#غروب_جمعه😔
🌾غروب جمعه اس دوباره
🌾دل تنگم بونه داره💔
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
الهی...از تو می خواهیم :
نه مثل "مختار" قبل از واقعه!
نه مثل "حُر بن ریاحی" میان واقعه!
و نه مثل "توابین" بعد از واقعه!
بلکه مثل "عباس (علیه السلام)" در تمام واقعه!
و مثل "مسلم" پیشتاز واقعه!
در رکاب کسی باشیم که به انتظارش ایستادهایم..
❤️ أللَّھُمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَرَج ❤️
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
"علت اضطراب مردم"
حضرت وليعصر عليه السلام در يكي از توقيعاتشون مي فرمايند: واعلم اني لَاَمانُ لاهل الارض كما اهل النجوم امان لاهل السماء
من مايه امن اهل زمينيان هستم همانطور كه ستارگان مايه امن آسمانيان هستند
ما چقدر و چند درصد در زندگي روزانه امام را مايه امنيت خود مي دانيم ؟
و تبعيت از امام را لازم مي دانيم ؟ و چقدر ضرورت دعا براي فرج را احساس مي كنيم؟
آيا مي دانيد علت اضطرابهاي ما دوري از امام زمان است؟!!!
فردي مي گفت : زماني قرار بود ساختمان مسجد جمكران را توسعه دهند و چاه آبي بزنند
چند مهندس از تهران رفتند و نقطه حفاري را مشخص كردند و مي خواستند فرداي آن روز زمين را بكَنند.
به يكباره فردي آمد و گفت آقايي نوراني با شما كار دارد
خدمت ايشان رسيدم و به من فرمودند: جايي كه براي حفر در نظر گرفته ايد خوب نيست فلان قسمت را حفر كنيد
صبح كه شركت حفاري آمدند، من گفتم از اين قسمت كندن را شروع كنيد و آنها دو روز كندند و سريع به آب رسبدند
مسئول امور مهندسي گفت چه كسي اينجا را به شما نشان داد ؟
جواب دادم : حضرت وليعصر عليه السلام
مهندس گفت: من زرتشتي ام پول حفر چاه را نمي گيرم و هديه من به امام زمان شما باشد
والان ٣٠ سال است كه آن چاه آب مي دهد.
مولاي ما!
شما مايه آرامش و امنيت همه اهل زمين و زمان هستيد
دل سنگ ما را حفاري كنيد تا به آب معرفت و طمانينه برسد
دستگاههاي ما فلان كار و فلان كار را نشان مي دهد اما ما زمان كمي براي محبت و معرفت شما داريم
شما يك خط و نشاني ، راهي ميانبر به ما نشان دهيد تا اين آب براي هميشه زندگي ما باقي بماند ، رسيدن به شما دائمي باشد ، روزگار ما با شما سپري شود و در آرامش بسر بريم.
آقاي ما!
شما مانع از خطاي يك زرتشتي مي شويد پس با ما محبينتان چه خواهيد كرد؟!
ما دوستان و عزاداران جد شما هستيم ، يك نشاني بدهيد تا بفهميم كدام گوشه قلب خود را حفاري كنيم !
ادامه دارد
استاد بروجردي
كلاس امام زمان شناسي
٩٨/٦/١٤
@Emamzamaniam313
⚫️ بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت آخر)
◾️گریه های امام سجاد در طول زندگی:
🌹 امام سجاد علیه السلام پس از واقعه کربلا تا آخر عمر اشک چشمش خشک نشد. حدود چهل سال بر پدر بزرگوارش گریست در حالیکه روزها را روزه میگرفت و شبها را به عبادت میپرداخت.
🌾هنگام افطار غلام آن حضرت غذایش را حاضر میساخت و عرض میکرد :غذایتان را میل کنید.
▪️امام میفرمود: پسر پیغمبر را با شکم گرسنه و لب تشنه شهید کردند..
آنقدر تکرار میفرمود و گریه میکرد تا غذا با اشک چشمش مخلوط میگردید..
☑️ یکی از غلامان حضرت گفت: امام سجاد روزی راه صحرا را در پیش گرفت،من در پی اش رفتم دیدم روی سنگ خشنی به سجده افتاده و صدای گریه اش بلند است و مکرر میفرماید:
✨ لا اله الا الله حقاحقا، لااله الا الله تعبدا و رقا،لااله الاالله ایمانا و تصدیقا و صدقا..
❗️من تا هزار بار اذکار حضرت را شمردم!
▪️آنگاه سر از سجده برداشت در حالیکه تمام صورت و محاسنش از اشک به حدی خیس بود که انگار آنرا شسته باشد..
🌿گفتم: مولای من،وقت آن نرسیده که اندوهتان به پایان برسد؟
🌹فرمود: وای برتو، یعقوب پیغمبر دوازده تا پسر داشت خدا یکی از آنان را پنهان کرد موی سرش از اندوه سفید شد و کمرش از غم خمید و دیدگانش را به سبب گریه از دست داد، درحالیکه میدانست فرزندش زنده است.
⚫️من پدر و هفده نفر از بستگانم را دیدم که به خون آغشته روی زمین افتاده اند پس چگونه اندوهم پایان پذیرد و گریه ام بکاهد...
🏴أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ...
▪️ السلام علی الحسین
▪️وعلی علی ابن الحسین
▪️و علی اولاد الحسین
▪️و علی اصحاب الحسین
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
Hossein Sharifi Zire Baroon_(www.new-song.ir).mp3
6.84M
زیر بارون بری علقمه دلت خون میشه...
زیر بارون انگاری فرات دگرگون میشه...
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرد کشمیری فریاد میزنه: آسمان موی سر زنان ما رو ندیده بود، ولی حالا کفار هندو به زور با آنها زنا میکنند...
اگر بمیریم از این درد رواست...
لطفا برا مسلمانان کشمیر خیلی دعا کنید چون پناهی جز خدا ندارند..
اللهم عجل لولیک الفرج..
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
🔴نظر امام رضا علیه السلام در مورد ازدواجِ موقتِ مردان متاهل!
🌟امام رضا عليه السلام مى فرمايد: عاشقانه در تمام موارد كار كنيد. برخورد زن و شوهر در خانه اگر عاشقانه نباشد ما اصلا آن زندگى را قبول نداريم.
💥مردى خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيد راجع به ازدواج موقت از حضرت سؤال كرد.
گفت: شرايط ازدواج موقت چيست؟
🌹 حضرت فرمود: زن دارى؟ عرض كرد: بله.
فرمود: اين سؤال به تو ربطى ندارد.
❎چون مرد اگر تایید بشود میرود يك زيباتر از زن خود پيدا مى كند بعد دلگرم به او مى شود.
⛔️بعد زن سى ساله خود كه شش تا بچه را بزرگ كرده،رها میکند و تمام ارزش هاى خانه را زير پا مى گذارد مى رود دنبال شهوت!
🔆خيلى چيزها را ائمه عليهم السلام قبول ندارند و ما قبول داريم،خيلى چيزها را آنها قبول دارند ما قبول نداريم!
⁉️چرا مى گويد: نگاه كردن شعبه اى از زنا است و هر نگاه كردنى تيرى از تيرهاى مسموم شيطان است كه به چشمت خورده؟
🚫 چون مقدمه زناست، چون مقدمه هجوم به ناموس يك مملكت است، چون مقدمه خراب كردن يك خانواده است، چون مقدمه متلاشى كردن يك كانون گرم خانه مسلمان است..
📙برگرفته از کتاب صبر از ديدگاه اسلام، نوشته استاد حسین انصاریان
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت اول)
مقدمه:
ضمن عرض سلام خدمت مخاطبین بسیار خوب و گرامی🌹
✳️ اول از همه خدارا شاکریم که همچنان لطف و کرمش شامل حال ما بوده و توفیق نوشتن از مصائب اهل بیت علیه السلام رو به ما عنایت کرد...
🌹همان طور که قبلا وعده داده بودیم،چون ماه محرم هست و حیفه که این شبها به نوشتن و خوندن از سید و سالار شهیدان نگذره...
🌸 ان شاءالله به صورت دنباله دار و هرشب،
این بار به نوشتن جزئیات واقعه ی "روز عاشورا"میپردازیم...
⚫️قسمت اول:
🌸 اصحاب امام حسین در روز عاشورا از اینکه لحظه وصال محبوب نزدیک است بسیار خوشحال بودند.
🌺حبیب ابن مظاهر با آن سن و سال و کهولت،شادان و خندان بر یاران وارد شد، یزید ابن حصین بر وی خرده گرفت که حالا وقت خنده نیست.
✨حبیب گفت: اگر الان نخندم کی بخندم،بخدا قسم همینکه این جماعت با شمشیرهایشان با ما حمله کنند سریعا وارد بهشت میشویم.
بریر ابن خضیر هم به ترتیب به شوخی و مزاح پرداخت و حرفهای حبیب را تکرار کرد..
🌟آری این حرکت از ایمان عمیق یاران کربلا خبر میدهد که میدانند در تاریخ بشریت از گذشته و آینده چه در بستر چه در میدان نبرد هیچکس مرگی چنین با عزت و افتخار نصیبش نشده که نصیب یاران کربلای حسینی شده است..
🔥حمله شمر برای آغاز جنگ
🌷 امام حسین علیه السلام در حال تعقیب نماز صبح بود که صدای شیپور صدای عمر سعد بلند شد و لشکریان کوفه اطراف خیمه های حسینی به تاخت و تاز پرداختند.
⚡️چون با خندق و آتش مواجه شدند شمر ملعون با صدای بلند گفت:
حسین! قبل از قیامت به سوی آتش شتاب کردی!
🌹 امام علیه السلام در پاسخ شمر گفت: تو پسر زن بزچران چنین میگویی؟ تو به آتش سزاوارتری🔥
✳️ مسلم ابن عوسجه خواست تیری به سمت شمر رها کند که امام مانع شد و فرمود: من دوست ندارم شروع کننده ی جنگ باشم..
✍ادامه دارد...
📕اعیان الشیعه ج 1ص601
📒 بحار ج 45 ص 73
📘 حیات الحسین ج 3 ص 177
📗کامل ج 4 ص 60
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7