┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴 آثار و برکات #صلوات
ﺩﺭ روایات ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩند :
ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻓﺮﺳﺘﺪ ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺑﺮ ﻭﻱ ﻫﺰﺍﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻓﺮﺳﺘﺪ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻓﺮﺳﺘﺪ ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﺧﻮﺩ ﺛﻮﺍﺏ ﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺭﻛﻌﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﻄﺎ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ..
📚برگرفته از کتاب
فضایل صلوات ،
گنجینه نور و برکت
♡اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم♡
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
⚫️با امام حسین علیه السلام ،یا صدام حسین!
(داستانی بسیار زیبا از وفاداری به امام حسین علیه السلام)
🔵در سال 1991میلادی وبعد از ورود نیروهای دشمن به کربلای معلی و گشودن اتش بر گنبد حسینی ....ماشین کشتارصدامی با زنجیرهای خود همه چیز را له میکرد وپیش میرفت
🔴حدودا سه خودرو بودیم که ما را به جای نامعلومی میبردند بسوی صحراهای خارج کربلا.
▪️ آنجا مارا از ماشینها پیاده کردند در زمینی سوزان میان تل هایی از ماسه...
ناگهان خود رادر برابر روی جنایتکارترین افراد صدام حسین یعنی ،"حسین کامل" ملعون،یافتیم
.
☑️با خود گفتیم اینجا اخر خط است .
قیافه ای منفور و مدعی و مشمئز کننده داشت.
🔴در هرلحظه میگفتیم الان است که دستور گشودن آتش به سوی ما را صادر کند و تشهد را هر لحظه زیر لب زمزمه میکردیم...
🔹تا اینکه گفت: کدام یک از شما با حسین (علیه السلام) است؟
وکدام با صدام حسین؟
⚫️همه ما ازاین مقایسه بخود لرزیدیم در حالیکه ده ها دهانه اسلحه به سمت ما نشانه رفته بود.
⚡️اندیشه ها و سبک سنگین کردنهای ما تمام نشده بود که جوانی حدودا 16ساله بپا خاست وبا صدای رسا وثبات کلام گفت: من با حسینم...
🔥"حسین کامل مجرم "به او گفت:برو وآنجا بایست!
♨️سکوتی ترسناک همه جا را فرا گرفت!
تفنگش را بسوی جوان نشانه رفت و تمام تیرها را در بدن آن جوان خالی کرد.جوان غرقه در خون بر زمین افتاد...
⚡️بسوی ما برگشت وسوالش را تکرار کرد ؛کدام شما با حسین است و کدامتان با صدام حسین ؟
✨جوان دیگری با همان سن وسال برخاست و گفت: من با حسینم..🌟
🔥مجرم به او گفت: برو کنار آن لاشه بایست!
جوان با قدمهایی استوار رفت ولی قبل از رسیدن بسویش تیراندازی کرد وآن جوان دوم نیز غرقه بخون بر زمین افتاد .
🔥حسین کامل سوالش راتکرار نکرد ترسیده بود که از با حسین بودن همه غافلگیر شود.
🌑سپس با زشتترین فحاشیها به ماگفت برید گم شید!
در حالی که از ترس مدام به پشت سر نگاه میکردیم از انجا گریختیم نگاهمان به ان دو شهید بود تا ملامح صورتهای پاکشان در ذهنمان نقش ببندد و حداقل بدانیم انها که بودند .
☀️شب در خواب امام حسین (علیه السلام )را دیدم که می آمد و در پشت سرش تمام شهدا با تمام جبروت سوار بر اسبانی سفید بودند.
🌹امام پیش شهید دوم ایستاد و پیاده شد و اورا بوسید و بر روی اسب خود گذاشت، سپس به شهدای همراهش فرمود:این مرد با من در ضریحم دفن شود.
💥سپس بسوی شهیدی که اول به شهادت رسید رفت و اورا بوسید و بر روی اسب یکی از شهدا گذاشت و فرمود :اما این را با بقیه شهدا در ضریحشان دفن نمایید .
✅یکی از شهدا پرسید ؛سرورم چرا؟در حالی که هر دو باهم در راه خدا شهید شدند ؟
🌺امام جواب داد:
بلی ولیکن دومی مرگ را باچشم دید و سپس گفت من با حسینم...
▪️اللهم الرزقنی شهادة فی سبیلک بحق الحسین علیه السلام....
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
🌻دعای تعجیل فرج...مهمترین و با ادبانه ترین دعا در مسیر پیاده روی اربعین...
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
🔴از خشم خدا،به سمت خدا فرار کنید..
✳️میگویند پسری در خانه خیلی شلوغکاری کرده بود. همهی اوضاع را به هم ریخته بود.
🔰وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد.
پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
♻️پسر دید اوضاع خیلی بیریخت است، همهی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد...
🌸همان دم خودش را به سینهی پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد...
🔆شما هم هر وقت دیدید اوضاع بیریخت است به سوی خدا فرار کنید. «وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله»
♥️هر کجا متوحش شدید راه فرار به سوی خداست♥️
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
📙به نقل از حاج محمد اسماعیل دولابی
⚫️درظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت نهم)
🔴جانبازی جوانان هاشمی
✳️تا وقتی که حتی یک نفر از اصحاب و یاران اباعبدالله باقی مانده بود، به جوانان هاشمی که از بستگان و نزدیکان امام حسین علیه السلام بودند اجازه ی جهاد داده نمیشد.
🌹تا اینکه تمام اصحاب حضرت به شهادت رسیدند و نوبت جانبازی جوانان هاشمی شد.آنها یکدیگر را در آغوش میگرفتند و بوسه نثار هم میکردند و آماده ی شهادت بودند.
✨ اما هنگامی که چشمشان به امام حسین علیه السلام میافتاد بر غربت و تنهاییش گریه میکردند ...
مخصوصا وقتی صدای گریه و ضجه ی زنان علوی را میشنیدند بی طاقت میشدند...
🌸 بهمین خاطر امام حسین علیه السلام درباره بعضی از جوانان اجازه جنگ نمیداد و تحمل کشته شدنشان بر او گران می آمد.
🌿لذا آنان به دست و پای حضرت می افتادند تا اجازه جانبازی بگیرند.
⚫️السلام علی علی ابن الحسین
حضرت علی اکبر دوسال بعد از شهادت جدش علی علیه السلام به دنیا آمده بود و به نقل مشهور در کربلا هجده سال داشته.با اینکه از حضرت سجاد کوچکتر بوده اما نام علی اکبر را به خود گرفت بدلیل اینکه از علی اصغر بزرگتر بود.
✅هنگامی که حضرت علی اکبر مشاهده کرد تمام اصحاب امام به شهادت رسیدند و امام حسین تنها مانده سوار بر اسب خدمت امام رسید و اجازه میدان خواست.
🌺حسین علیه السلام به قد و قامت علی نگریست که زیباترین و خوش خلقترین انسانها بود و شبیه ترین به پیامبر،سپس اشک از دیگانش سرازیر شد اما بی مهابا اجازه داد.
▪️سپس محاسن شریفش را در دست گرفت و رو به آسمان فرمود:خدایا بر این قوم گواه باش که کسی به جنگ آنها میرود که از نظر شکل و شمایل و خلق و خو و گفتار شبیه ترین مردم به پیامبر توست و ما هروقت مشتاق پیامبر میشدیم اورا نگاه میکردیم...
🌾بار خدایا برکت خود را از آنان بردار و در میان آنها فرقه بینداز و هرگز حکومت را از آنان خشنود نساز که اینان ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند اما بر ما تاختند تا مارا بکشند...
🔴 به میدان رفتن حضرت علی اکبر
🌺وقتی حضرت علی اکبر سواره به طرف میدان به راه افتاد حسین علیه السلام هم بی اختیار پیاده از عقب سر علی به راه افتاد تا به سپاه عمر سعد نزدیک شد و سپس فریاد زد:
⚡️ پسر سعد تورا چه میشود که خدا ریشه ات را قطع کند چنانکه ریشه مرا قطع کردی و قرابت مرا به رسول خدا رعایت نکردی..
✍ادامه دارد...
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
📕ابصار العین ص 21
📗 اعیان الشیعه 607/1
📘بحار 45/45
📓نفس المهموم 309
📚حیات الحسین ص 244
مُحَرَّم جان,خدانگهدارت..
نمیدانم دوباره توراخواهم ديد يانه؟
اما اگروزيدى واز سَرِكوى من گذشتى،سلامم رابه اربابم برسان..
تورابه خدامیسپارم ودلم شورمیزند براى"صَفَر"ى كه از"سَفَر"میرسد..
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
▪️مانده بر دوش زمین،رنج مسیر سفرت
▪️آسمان هم شده با گریه ی خود نوحه گرت
▪️سفر کوفه و دروازه ی ساعات و حلب..
▪️چه سفرها..چه سفرها که نکرده ست سرت...
▪️مجلس شام و تنور و طبق و تشت طلا..
▪️چند تابوت ..که افتاده به آنها گذرت؟
▪️کوهی از درد،سراسیمه دوان است پی ات
▪️رودی از ناله سرازیر شده پشت سرت
▪️راه افتاده به تشییع سرت، شهر به شهر
پابه پای تو نسیمی که شده همسفرت..
▪️می روی...بر دل گلهای جهان خواهد ماند
داغ هفتاد و دو پروانه ی بی بال و پرت...
▪️آه دریا...چه گذشته ست به روزت که چنین
▪️مانده بر دوش زمین رنج مسیر سفرت...
🌺السلام علیک یا جَبَل الصبّر یا زینب کبری سلام الله علیها...
🔅اللهم الرزقنا زیارة الحسین
🔅اللهم الرزقنا شفاعة الحسین یوم الورود..
💥صدقه اول ماه صفر فراموش نشود.
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚑خداحافظ سیاهی غم
⚑خداحافظ مشکی ماتم
⚑خداحافظ روضه وگریه و شبای ماتم ماه محرم..
⚑خداحافظ...
شاید حسرتت به دل بمونه
⚑آخه سال دیگه خدا میدونه
⚑چه کسی میمیره کی زنده میمونه...
⚑کلیپ بسیار زیبای وداع با ماه محرم و صفر که به بهانه پایان ماه محرم برای شما خوبان داخل کانال قرار دادیم
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
✨﷽✨
✅عشق منطقی
✍جوانی بود که عاشق دختری بود. دختر خیلی زیبا و زرق و برق دار نبود، اما برای این جوان همه چیز بود. جوان همیشه خواب دختر را میدید که باقی عمرش را با او سپری میکند. دوستان جوان به او میگفتند: «چرا اینقدر خواب او را می بینی وقتی نمیدانی او اصلاً عاشق تو هست یا نه؟ اول احساست را به او بگو و ببین او تو را دوست دارد یا نه.» جوان فکر میکرد ، دختر او را دوست دارد. دختر از اول میدانست که جوان عاشق اوست. یک روز که جوان به او پیشنهاد ازدواج داد، او رد کرد. دوستانش فکر کردند که او به هم خواهد ریخت و زندگیش تباه خواهد شد. اما با تعجب دیدند که او اصلاً افسرده و غمگین نیست.
وقتی از او پرسیدند که چطور است که او غمگین نیست، او جواب داد: «چرا باید احساس بدی داشته باشم؟ من کسی را از دست دادم که هرگز عاشق من نبود و او کسی را از دست داده است که واقعاً عاشق او بود.» به دست آوردن عشق واقعی سخت است. عشق یعنی خود را فدای دیگری کردن بدون هیچگونه چشمداشتی، و اگر فردی این را رد میکند، اوست که مهمترین چیز در زندگیش را از دست داده است. پس هرگز احساس افسردگی و دلشکستگی نداشته باشید.
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7