هدایت شده از Alireza
به مناسبت چهلم سید شهدای امت آیت الله سید حسن نصرالله
نمایندگی حزب الله لبنان در قم و حوزه علمیه لبنانی ، شما را به حضور در این مراسم دعوت میکند
زمان: چهارشنبه۱۴۰۳/۸/۲۳
مکان: معلم شرقی ، حدفاصل میدان بسیج و فلکه معلم.خیابان شهیدان عابدی ، مجتمع امام صادق ع
ویژه برادران
🔻مطالعه یا تفکر
یکی از سؤالاتی که همیشه در مجامع علمی مطرح میشود، دوگانه مطالعه یا تفکر است. عدهای مطالعه را بهتر، و عده دیگر تفکر را برتر میدانند. برای کسب بینشی صحیح پیرامون این دوگانه باید این را نیز پرسید که پاسخ این سؤال مطلق بوده و برای همه مراحل علمآموزی کاربرد دارد، یا نسبی است و بستگی به شرایط محصّل دارد؟
دانستن نسبت خواندن و فکر کردن و تصور درستی از آن، تقریبا میتواند جواب را روشن کند. رابطه محتوا و تفکر، مثل رابطه موادغذایی با اسیدمعده یا گوشت و تیغه چرخ گوشت میباشد. یعنی همانطور که اسید معده مواد غذایی را هضم کرده و تیغه چرخگوشت آنها را حلاجی میکند، تفکر نیز محتوای ورودی را تحلیل، پردازش و هضم کرده تا مورد استفاده ذهن قرار گیرد. در مثالهای فوق، ذهن نیز حکم معده یا چرخ گوشت را دارد که تفکر در اختیار او، برای خدمت به او، و قدرتش به اندازه قدرت او میباشد.
تا اینجا پاسخ سؤال دوم تقریبا روشن میشود. همانطور که اگر برای اسید، معده خالی را زخم کرده و چرخ گوشت خالی جز مصرف برق فایده دیگری ندارد، تفکر نیز در همه شرایط از مطالعه بهتر نبوده و نمیتوان بطور مطلق فکر را برتر از آن دانست. و همانطور که غذا برای نوزاد مهلک است و گوشت بزرگتر از توان، چرخ گوشت را مستهلک میسازد، نمیتوان گفت همیشه مطالعه از تفکر بهتر بوده و باید به آن بیشتر بها داد.
در تاریخ نمونه هایی برای هردو گروه وجود دارد. عده ای مطلقا تفکر را بر مطالعه و شنیدن سخن بزرگان و تامل در آن ترجیح داده و فخررازی هایی که امامالمشککین لقب داشتند متولد گشت. عدهای نیز صرفاً جمع کردن مطالب را بدون تحلیل و تفکر اختیار کرده و امثال خوارج و خواجه ربیعها بوجود آمدند.
راه درست، این است که حدّ هرکدام از محتوا و فکر رعایت شده و به وقت خودش از آنها بهره گرفته شود. و تنها از طریق است که شیخ طوسیها، شیخ انصاریها، ملاصدراها و امام خمینیهایی که تربیت میشوند که در عین تسلط فوقالعاده بالا به عبارات دیگران، با دقت بسیار بالایی به تحلیل و بررسی آنها پرداخته و تبحّرِ تفکّر خود را به نمایش میگذارند.
حال که معلوم شد حلّ دوگانه تفکر و مطالعه یک مسئله نسبی بوده و در زمان و شرایط گوناگون، هرکدام بر دیگری برتری دارند، برای پاسخ به این پرسش که هرکدام در چه زمانی نافعاند نیز استفاده از دو مثال فوق بهتر است.
کودکی را تصور کنید که تازه به دنیا آمده است. معده او مثل تمام اعضای بدنش ضعیف، درحال رشد و نیازمند مراقبت های بسیار است. او تا شش ماه نباید هیچگونه مواد غذایی جز شیرمادر استفاده کند. بلکه باید در طول این مدت اسید معدهاش با شیرمادر دست و پنچه نرم کرده و کمکم تقویت شود تا بعد از آن بتواند غذاهای سبک مثل فرنی را نیز هضم کند. اگر این مراحل تدیریجی برای قوتِ قوای هاضمه او رعایت نشود، دچار بیماری هایی خواهد شد که تا آخر عمر گریبان گیر او خواهند بود.
کسی که وارد دنیای علم آموزی میشود نیز، ذهنش مثل معده نوزاد ضعیف و نیازمند مراقبت است. تفکر او نیز به مانند اسید معده او توان هضم همه چیز را ندارد، بلکه باید با محتواهای آموزشی کارعلمی خود را شروع کرده و با تلاش برای فهم کامل مطلب، پیدا کردن سؤال از همان کتاب و ایجاد ارتباط بین مباحث و فصول مختلفِ آن، قوه تفکر خویش را تقویت نماید.
یک مبتدیِ مسیر علمی اگر از همان ابتدا به کتب و حواشی مختلف رجوع کرده و سعی در جمع آوری محتوای زیاد داشته باشد، یا کار را رها خواهد کرد، یا اینکه آسیب جدی به تفکر خویش وارد کرده و صِرفا به یک هاردِ اطلاعات تبدیل میشود. بلکه او میبایست بعد از اینکه فکرش قوت گرفت، تحت صلاحدید استادی که در این زمینه مسلط است، آرامآرام کتب مختلف را مطالعه نماید.
همانطور که معده یک انسان بزرگسال محدودیتی در هضم نداشته و همه نوع غذایی را میتواند دریافت کند، ذهنی که قوت فکری پیدا کرده است نیز دیگر برای مطالعه محدودیتی نخواهد داشت و به هر میزان که محتوا به او بدهند، تحلیل کرده و برای اهداف خود استفاده مینماید. یک دانشجو با رسیدن به این قوت به دانشپژوه تبدیل شده و هرچه بیشتر مطالعه کند، تفکر او و توان علمیاش قویتر خواهند شد. استاد برای بیان این مطلب از مثال چرخگوشت استفاده کرده و میفرمودند:
«ذهن در ابتدا مثل چرخ گوشتهای کوچک خانگی است که اگر حجم زیادی گوشت در آن ریخته شود متوقف خواهد شد. اما پس از رعایت اصول علمآموزی و قویتر شدن، مثل چرخگوشتهای صنعتی آنچنان قوی میشود که هرمیزان ورودی داشته باشد، آنرا هضم کرده و تحویل میدهد. برای همین من در سطوح ابتدایی علم مثل پایه های2و3، به هیچ کتابی ارجاع نمیدادم و سعی میکردم فکر طلبه را روی همان مطلب متمرکز کنم تا قوی شود.»
✍علی مطهری فر
✅@Serat1357talabe | صراط
🔺آنچه مارا به "وجود" می آورد "جوشش درونی" ماست . غیر از این باشد ، هر چه آب در ما بریزند ، ما فقط آب انبار و استخر میشویم و استخر ها گذشته از اینکه آبشان تبخیر میشود و رنگ عوض میکند...
📗جمع ها و حاصل جمع ها ،ص63
#جمع_ها_و_حاصل_جمع_ها
#عین_صاد
✅@Serat1357talabe | صراط
🔺مادامی که انسان هدفش را پیدا نکرده،در "خسارت" است و درخودش می پلکد و رشدی ندارد،اما وقتی هدفی پیدا کرد،"حرکت" میکند .
📗جمع ها و حاصل جمع ها ،ص72
#جمع_ها_و_حاصل_جمع_ها
#عین_صاد
✅@Serat1357talabe | صراط
🔺"هدف" ، رشد کردن توست،نه رفاه و خوش بودن ....
📗جمع ها و حاصل جمع ها ،ص75
#جمع_ها_وحاصل_جمع_ها
#عین_صاد
✅@Serat1357talabe | صراط
#یادداشت
🔺✍تشکل های اجتماعی و فرهنگی باید بدانند که در مقابل رزم همه جانبه طرف مقابل اعم از رزم سخت و نرم ، باید دست از بیانیه دادن ها بکشند و موضع خود را عملیاتی جلوه دهند ...بی شک روحیه ی عملیاتی بودن باعث میشود هم آمادگی های روحی و ... در مقابل ضربه های طرف مقابل بیشتر میشود و هم یک نوع رزم و دارای پیامی است به طرف مقابل .
✅@Serat1357talabe | صراط
هدایت شده از مثل خمینی (ره)
روحانیت و دفاع از انقلاب.mp3
1.32M
⭕️هنوز اول کاریم!
🎙رهبر معظم انقلاب:
🔻 فعّال بودن روحانیّون، شرط لاینفکّ بقاى انقلاب و استقلال کشور و نظام جمهورى اسلامى است.
🔺برادران! ما هنوز در اوّل کاریم.
۶۸/۱۲/۲
✅@ahd_ba_khomeini | مثل خمینی
هدایت شده از شهید سید محمدباقر صدر
💠 معضل اصلی جهان
معضل اصلى جهان كه فكر انسان امروز را انباشته و با واقعيت آن عميقا پيوند خورده، عبارت است از مسئله نظام اجتماعى كه در تلاش براى رسيدن به صادقانهترين جواب براى سؤال زير خلاصه میشود:
نظام مناسب انسان كه او را در زندگى اجتماعىاش به سعادت مىرساند، كدام است؟
طبيعى است كه اين مسئله داراى جايگاهى مهم است و بهسبب پيچيده بودنش و گوناگونى راهحلهاى پيشنهادى، منشأ خطر براى انسانيت باشد؛ زيرا نظام زندگى، درون محاسبات حيات بشرى قرار دارد و عميقا بر كيان اجتماعى آن اثر مىنهد.
اين معضل در گذشتههاى دور تاريخ بشر ريشههاى عميق دارد و از همان هنگام كه زندگى اجتماعى در واقعيت حيات بشر آغاز گشت و زندگى جمعى انسانها در قالب گروهى از افراد با پيوندها و روابط مشترک شكل گرفت، انسان با اين معضل روبهرو بوده است. اين پيوندها كه به اقتضاى نياز فطرى و طبيعى انسان پديدار شد، طبيعتاً نيازمند جهتدهى و سامانبخشى است و آرامشيابى و سعادتمندى اجتماع انسانى وابسته به ميزان هماهنگى اين سامانبخشى با واقعيت انسان و مصلحت اوست.
📚 فلسفهما، ص۱۹.
🆔 @shahidsadr