eitaa logo
🇮🇷سردار شهیدحسین املاکی🇮🇷
459 دنبال‌کننده
3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
48 فایل
۱یادوخاطره شهداء ومدافعان حرم.۲اطلاع رسانی،وتبیین،مطالب،سیاسی،فرهنگی،مذهبی،اقتصادی،۳به اشتراک گذاشتن توصیه هاونکات اخلاقی،وسیرسلوک علمای بزرگ شیعه.۴اطلاع رسانی برنامه های فرهنگی ومذهبی استان.۵پرهیز ازمسخره کردن دیگران.۶هرگونه تبلیغات وکمک نمودن ممنون.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎥🇮🇷🔴ابرگروه افسران جنگ نرم جهادتبیین گیلان 🌷اَشرُفُ المُوًتِ قَتْلُ الشَّهادَهِ🌷 پيامبرگرامی(ص)شرافت مندانه ترين مرگ، شهادت است. 👈شهادت براي مافيض عظيمي است.امام خمینی(ره) امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست،مقام معظم رهبری ✌خاطرات جبهه و جنگ✌️ روزوصل دوستداران یادباد: یاد باد آن روزگاران یاد باد امروز:شنبه18فروردین ماه1403،روزشماردفاع مقدس 🌹مجالس سالگرد و یادواره های شهدای گرانقدر را پرشور و گرامی نگهداشته و تاسعی داشته شرکت نماییم. 👈سالروز شهادت سردارشهیدعلی اصفرارسنجانی فرمانده گردان میثم تمار از لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) راوی : سید ابوالفضل کاظمی و دوستان شهید برف شدیدی باریده بود . وقتی قطار دو کوهه وارد ایستگاه تهران شد ساعت دو نیمه شب بود . با چند نفر از رفقا حرکت کردیم . علی اصغر را جلوی خانه شان در خیابان طیب پیاده کردیم . پای او هنوز مجروح بود . فردا رفتیم به علی اصغر سر بزنیم . وقتی وارد خانه شدیم مادر اصغر جلو آمد . بی مقدمه گفت : آقا سید شما یه چیزی بگو !؟ بعد ادامه داد : دیشب دو ساعت با پای مجروح پشت در خانه تو برف نشسته اما راضی نشده در بزنه و ما رو صدا کنه .صبح که پدرش می خواسته بره مسجد اصغر رو دیده! از علی اصغر این کارها بعید نبود . احترام عجیبی به پدر و مادرش می گذاشت . ادب بالاترین شاخصه او بود . این روحیه را در جبهه هم از او دیده بودم . بچه ها عاشق او بودند . فراموش نمی کنم پیک گردان لباس های کثیف خودش را برای شستن آماده کرد . بعد جایی رفت و برگشت. وقتی آمد لباس هایش شسته شده روی بند بود ! خیلی پرس و جو کرد . بعدها فهمید این کار توسط فرمانده او، علی اصغر ارسنجانی انجام شده! در مجالس اهل بیت سنگ تمام می گذاشت.با بدن مجروح خودش ساعتها بر سر و سینه میزد. در دوکوهه به او و چند نفر دیگر بکائون (کسانی که زیاد در خوف خدا اشک می ریزند) می گفتند. از مطرح شدن فراری بود . تلاش می کرد کسی او را نشناسد.از جائی عبور می کردیم ، پاچه ی شلوارش توی جوراب بود برای یک فرمانده صحنه ی جالبی نبود . اشاره کردم که درست کند . اما او از قصد درست نکرد. بعدا از او سوال کردم . گفت: بگذار فکر کنند ما چیزی حالیمون نیست! اینطوری کسی رو ما حساب نمی کنه ! کمتر مطرح می شیم! حاج همت اهمیت این فرمانده لایق رو فهمیده بود .برای فرماندهی گردان او را انتخاب کرد . شهید سعید مهتدی هم جانشین او بود. مدتی بعد با حاج همت برای شناسائی به منطقه بمو رفتند. همانجا به سختی مجروح شد. این مجروحیت 2 سال او را از میادین رزم دور کرد. در بیمارستان همه از روحیه و صبر او تعجب می کردند.سخت ترین عمل های جراحی روی او انجام میشد اما در اوج درد لبخند میزد. سال 65 دوباره فرماندهی گردان میثم را به عهده گرفت. یکی از گردانهای خوب لشگر را با یک کادر قوی به راه انداخت. همه ی کارهای او برای رضای خدا بود. اصطلاحات جالبی داشت.می گفت : این فرماندهی گردان ما رو باد می کنه! اگر به خودمان سوزن نزنیم ، دنیا به ما سوزن می زنه! گردان او در چندین منطقه ی پدافندی حضور داشت.در عملیاتهای کربلای 5 و کربلای 8 حماسه ها آفرید. در کربلای 8 در کنار کانال ماهی در شلمچه مستقر بودیم. منطقه نسبتا آرام بود. چند نفری از دوستان صمیمی ما و از بچه های گردان شهید شده بودند. اصغر حال و روز عجیبی داشت. حرف های عجیبی میزد. انگار فهمیده بود زمان سفر رسیده . یکدفعه دیدم اصغر پلاک خودش را از گردنش خارج کرد و انداخت توی آب! با تعجب گفتم: داش اصغر چیکار کردی!؟ کمی مکث کرد و گفت: بگذار از ما چیزی نمونه! دوست ندارم وقتی خبر ما تو محل پخش می شه همه بگن سردار... فرمانده... دوست دارم اگر هم پیکرم پیدا شد کسی نشناسه! ساعتی بعد پاتک سنگین عراق شروع شد. تا آنجا که می شد مقاومت کردیم . من رفتم و تعدادی از نیروهای گردان کمیل را به خط آوردم. وقتی رسیدم بچه ها یک خط عقب آمده بودند. خیلی ناراحت اصغر بودم . یاد آخرین صحبت های او با مادرش افتادم . می گفت: مادر من دوست دارم به عشق حضرت زهرا(س) فانی فی ا... شوم. اصغر با یک تیربار عراقی ها را معطل کرده بود تا نیروهای گردانش به عقب بروند.بعد هم تنها و غریب به سوی خدا رفت.جسم خاکی او بر خاک شلکچه افتاد. دیگر از اصغر خبری نشد. تا بعد از شهادت اصغر در محله ی آنها حتی خانواده اش نمی دانستند او سالها فرمانده بوده . بعدها دو برادر دیگر اصغر هم به کاروان شهدا پیوستند. جانشین گردان می گفت: وقتی مقام معظم رهبری به منزل شهیدان ارسنجانی تشریف فرما شدند ، به مادر اصغر اشاره کردند و فرمودند: این خانه نور است و این مادر نور علی نور ست.
شهیدی که نحوه شهادتش را پیش‌بینی کرده بود. در حالی که واحدهای مهندسی دشمن به صورت متمرکز در احداث موانع و خاکریزهای با فاصله 500 متر از خط خودی در منطقه عملیاتی «کربلای 5» تلاش می‌کردند و 7 تا 10 خط پدافندی متوالی تشکیل داده بودند، طرح عملیاتی دیگری در منطقه شلمچه در دستور کار سپاه پاسداران قرار گرفت تا با اجرای عملیاتی محدود، خطوط منطقه تصرف شده در عملیات «کربلای 5» را اصلاح و حتی‌المقدور به کانال زوجی نزدیک کند. در راستای این عملیات که در بامداد 18 فروردین 1366 با نام «کربلای 8» و با رمز مقدس «یا صاحب‌الزمان(عج)» آغاز شد، دو قرارگاه عملیاتی با نیرویی برابر 30 گردان از دو محور وارد عمل شدند و به رغم شکستن خطوط دشمن، نتوانستند موقعیت جدید را تثبیت کنند. در این عملیات دشمن با نگرانی از پیشروی رزمندگان در شرق بصره با حداکثر توان شیمیایی و استفاده از عامل گاز سیانور و آتش توپخانه به همراه پاتک‌های سنگین، نیروهای ما را مجبور به عقب‌نشینی کرد. در ایام بزرگداشت شهدای این عملیات، «محمدرضا فاضلی‌دوست» که مسئول مخابرات گردان شهادت لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) بوده است، در گفت‌وگو با خبرنگار فارس، خاطره‌ای از فرمانده شهید «علی اصغر ارسنجانی» را روایت کرد: روز دوم عملیات «کربلای 8» حاج محمد اسماعیل کوثری به منطقه آمد؛ تمام فرمانده گردان‌ها در سوله فرماندهی به خط شدند که آخرین تحرکات، برنامه‌ها و نقشه‌ها مرور شود. شهید «علی‌اصغر ارسنجانی» فرمانده گردان میثم تمار از لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) هم بین فرماندهان بود. موقع بیرون رفتن از سوله، دیدم شهید ارسنجانی روی دو تا جیب و پشت پیراهن و جیب شلوارش نوشته است «علی اصغر ارسنجانی، اعزامی از تهران.» به او گفتم «حاجی، تابلو اعلانات درست کردی!» او هم خندید و گفت «می‌دانم که برویم جلو، برگشتی نداریم و همانجا می‌مانیم. بعدها که بچه‌ها آمدند برای برگرداندن جنازه‌هایمان از این اسامی، جنازه را شناسایی کنند.» همین هم شد. شهید ارسنجانی و خیلی از دوستان همرزم ما در این عملیات به شهادت رسیدند و وقتی مدت‌ها بعد بچه‌ها برای شناسایی و بازگرداندن پیکر شهدا به منطقه رفتند، پیکر شهید ارسنجانی را از روی همان نام و نشانی که روی لباسش نوشته بود، شناسایی کردند. 🏴روحشان شادوراهشان پررهرو باد🏴 👈به کانال سردارشهیدحسین املاکی،و ابرگروه افسران جنگ نرم جهادتبیین استان گیلان:بپیوندید،سپاسگزارم. https://eitaa.com/Servantmartyrs1 https://eitaa.com/joinchat/3490840872C4c198b8b81 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎥🇮🇷🔴ابرگروه افسران جنگ نرم جهادتبیین گیلان 🌷اَشرُفُ المُوًتِ قَتْلُ الشَّهادَهِ🌷 پيامبرگرامی(ص)شرافت مندانه ترين مرگ، شهادت است. 👈شهادت براي مافيض عظيمي است.امام خمینی(ره) امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست،مقام معظم رهبری ✌خاطرات جبهه و جنگ✌️ روزوصل دوستداران یادباد: یاد باد آن روزگاران یاد باد امروز:شنبه18فروردین ماه1403،روزشماردفاع مقدس 🌹مجالس سالگرد و یادواره های شهدای گرانقدر را پرشور و گرامی نگهداشته و تاسعی داشته شرکت نماییم. سالروز شهادت سردارشهیدولی الله چراغچی مسجدی سالروز شهادت شهید چراغچی مسجدی شهادت شهید ولی الله چراغچی مسجدی قائم مقام فرمانده لشکر 5 نصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ولی الله چراغچی مسجدی در تاریخ 1337/6/1 در “مشهد” متولد شد. در کودکی به یکی از مدارس علمی‌– مذهبی به نام “مقویه” رفت و مدت 3 سال در آنجا به تحصیل پرداخت. سپس برای گذراندن دوره ابتدایی پا به مدرسه نهاد و مجددا شروع به درس خواندن از پایه اول کرد. پس از پایان دوره ابتدایی، تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان دانش بزرگ نیا – فردوسی – در رشته ریاضیات آغاز کرد. او هر سال با دریافت بهترین نمرات و اخذ بهترین رتبه، دبیرستان را به پایان برد. در سال 1357- 1356 پس از شرکت در کنکور، در رشته مهندسی علوم دانشگاه بیرجند پذیرفته شد. با اوج گیری انقلاب اسلامی‌ایران به رهبری امام خمینی (ره) فعالیت سیاسی مذهبی خود را قوت بخشید و در صحنه مبارزه با رژیم منفور پهلوی مشتاقانه گام نهاد. در سال 1358- 1357 با تعطیلی دانشگاه ها فعالیت خود را در ارتش آغاز کرد و در کلاس‌های نظامی‌به تعلیم افراد می‌پرداخت. در همین سال‌ها بود که با تشکیل سپاه به این ارگان انقلابی – اسلامی‌رو نهاد و درس و دانشگاه را رها کرد. با آغاز اولین خیانتهای ضد انقلاب داخلی در گنبد، به این منطقه رفت و از خود در آنجا دلاوریها به جا گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به جبهه‌های نبرد شتافت. مسئولیت‌های او در جبهه عبارتست از: فرمانده گردان، مسئول طرح و عملیات منطقه 6 سپاه، مسئول طرح و عملیات نصر 5 خراسان و قائم مقام فرمانده لشکر 5 نصر. به اعتراف برادران همسنگرش پست‌ها و مقام‌هایی که به او تفویض می‌شد، از او انسانی مصمم تر می‌ساخت. ولی الله از قدرت برنامه ریزی و طراحی بی نظیری برخوردار بود. در عملیات بستان، طرح او برای تصرف آنجا مورد توجه و تصویب تمامی‌فرماندهان قرار گرفت. در مورد خصوصیات اخلاقی او باید گفت که تواضع و فروتنی بیش از حدش خیلی از دوستان و حتی بیگانه ها را بارها و لارها خجل و شرمنده کرده بود. خویشتن داری، توکل و خونسردی اش حتی در اوج مشکلات و فشار زیاد کار زبانزد همسنگرانش بود. نماز شب‌های پر شور و مداوم او در نیمه شبان جبهه ها یا در خلوت‌های پشت جبهه زبانزد همه بود. علاقه ایشان به امام خمینی بسیار زیاد بود و مطیع و مطاع امر ایشان بود. شهادت ولی الله چراغچی در عملیات ظفر آفرین بدر بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر مجروح می‌شود و در بیمارستان شهدای تهران بستری می‌گردد. بعد از 23 روز بی هوشی، سرانجام در 18 فروردین ماه سال 1364 به درجه رفیع شهادت نایل گشت و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضا (ع) مشهد آرام گرفت. فرازی از وصیت نامه شهید ولی الله چراغچی مسجدی مسلم و تسلیم هستم و شهادت می‌دهم به خداوند حی لا یموت واحد، رحمان و رحیم و... محمد (ص)، بهترین برگزیده از یکصد و بیست و چهار هزار رسولش و علی (ع) وصی بر حقش و یازده فرزند علی (ع) از فاطمه (س) که همگی برحقند و اما تنها حجت خدا مهدی(عج) است که به انتظار فرمان ظهورش (نگران از انسانیت) نشسته است. قال الحسین (ع) "ان الحیاه عقیده و الجهاد و لیمحص الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین" درود خدا به امام عزیزم که ما را آگاهی بخشید و در هر فرصت برای پاک کردن زنگار نیتها پرداخت تا فقط برای خدا باشیم و رحمت خدا بر شهدا باد که به ما آموختند چگونه بهتر رفتن را. 🏴روحشان شادوراهشان پررهرو باد🏴 👈به کانال سردارشهیدحسین املاکی،و ابرگروه افسران جنگ نرم جهادتبیین استان گیلان:بپیوندید،سپاسگزارم. https://eitaa.com/Servantmartyrs1 https://eitaa.com/joinchat/3490840872C4c198b8b81 🏴