eitaa logo
سه شَنْبـِه هٰای مَــه‍ــدَوے
97 دنبال‌کننده
383 عکس
109 ویدیو
0 فایل
#سه_شنبه_های_مهدوی💚 #شاهرود مقدمه ای است برای یادآوریِ عزیزترینی که در این شلوغی های زندگی، شده است غریب ترین... تایادی کنیم ازکسی که همیشه به یادِ ماست😢 ارتباط بامـــــا: @Bit_com اینستاگرام: https://instagram.com/seshanbehaymahdavi?igshid=1039j6p
مشاهده در ایتا
دانلود
کلید های ایوان را هم خودم روشن کردم و چهار دست و پا به رختخواب برگشتم. آن شب، شب عجیبی بود؛ حال خاصی داشتم. اشک از حصار چشمانم رها می شد و مانند برگ خزان روی سینه ام می ریخت. تنها امیدم امام زمان(عج) بود. در کنج خیالم، کبوتر دل شکسته ام را به سوی جمکران پرواز دادم، پشت در سبز رنگِ مسجد ایستادم و از بین شبکه های در به گنبد و گلدسته مسجد خیره شدم و با خودم زمزمه کردم. صبح، دخترم آمد و با حالتی بغض آلود گفت:(بابا! دیشب که تولد امام زمان (عج) بود، خواب دیدم پزشکی آمد و خواست پاهایت را مالش دهد به یکباره آقا سیدی جلو آمد و گفت که بگذارید من پایش را بمالم). همان گونه که می‌گریست، ادامه داد: بابا به دلم یقین شده است که باید به جمکران برویم. من نذر کردم برای حضرت آش بپزیم. گفتم عزیزم من خودم برای امامزاده سید علی نذر کردم، سرانجام با اصرار دخترم و دیگر فرزندانم راضی شدیم تا به مسجد مقدس جمکران برویم و در آنجا نذرمان را ادا کنیم. وسایل مورد نیاز را تهیه کردیم، من در حالی که خوابیده بودم کمی سبزی‌ها را پاک می‌کردم. ادامه دارد...        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
Dua-Al-Ahd.mp3
8.25M
.♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے ❣❣ 🍃أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🍃        ──────⊹⊱✫⊰⊹───── @seshanbehay_mahdavi
روزی میرسه اونایی که باورت نداشتن برای بقیه تعریف می‌کنن چطور باهات آشنا شدن        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
حضرت فرمودند: فتنه ها آنگاه که روی آوردند با حق شباهت دارند، و چون پشت کنند، حقیقت آن نشان داده شود. وقتی می آیند، قابل تشخیص دادن نیستند و آنگاه که پشت می کنند و تمام می شوند، تازه شناخته می شوند.        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
گفتم مرا به حمام ببرند؛چون میخاستم با بدن پاک وارد مسجد شوم.صبح که میخاستم از جایم بلند شوم تا به سوی جمکران حرکت کنیم،درد پاهایم بیشتر شد؛به گونه ای که اصلا نمی توانستم از جا بلند شوم.فریادی از درد کشیدم و گفتم:《یا صاحب الزمان(عج)!من می آیم؛اما اگر خوبم نکنی،برنمی گردم》هنگام پیاده شدن از خودرو،همسرم تا وسط حیاط مسجد دستم را گرفت.به او گفتم:《مرا رها کنید و بروید نذری را آماده کنید!》وارد مسجد شدم.جای خالی نبود.تمام مسجد مملو از نمازگزار بود.خود را با هر سختی که بود کنار ستونی رساندم.همان جا روی زمین افتادم و از درد پا ناله می کردم.گفتم:《یا امام زمان(عج) شفایم را از تو میخواهم 》. از شدت خستگی و درد خوابیدم. در عالم رویا دیدم کسی تکانم می‌دهد و می‌گوید یک قرآن بردار و به سر، و صورت و سینه ات بگذار. اطاعت کردم. بعد قرآن را زیر بغل گذاشتم. کسانی که پیرامونم بودند، می‌گفتند:(آن زمان که در خواب بودی، پاهایت را پی در پی به زمین می‌کوبیدی). ناگهان سراسیمه از خواب پریدم و شروع به دویدن کردم. در مسجد را گم کرده بودم. محکم به دیوار برخورد کردم. زمانی که در خروجی را نشانم دادند، چنان با شتاب گام برداشتم که چند بار زمین خوردم و بلند شدم. اصلاً احساس درد نمی‌کردم. به لطف خدا و با عنایت امام زمان (عج) شفا گرفتم و اکنون هیچگونه کسالتی ندارم. دکتر توانانیا، پزشک دارالشفای حضرت مهدی (عج) درباره شفای آقای (ح، ن)با دکتر سعید اعتمادی تماس گرفت و نتیجه را چنین اعلام کرد: در تاریخ ۷۸/۹/۵ ساعت ۱:۲۵ با دکتر سعید اعتمادی تماس حاصل شد و چگونگی رخداد معجزه و ابعاد پزشکی آن با ایشان در میان گذاشته شد. همچنین از ایشان خواستیم تا از نزدیک شخص مورد نظر را معاینه و نظر کارشناسی خود را بیان کند. ایشان هم این گونه ابراز داشت که بعد از معاینه بیمار و بازبینی (ام آر آی) و از بین رفتن همه نشانه‌های آشکار دیسکوپاتی، نتیجه گرفته می‌شود که این مورد، یک معجزه کاملاً واقعی و غیر قابل انکار است.        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
Ali-Fani-Elahi-Azumal-Bala-320.mp3
9.08M
.♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے ❣❣ 🍃أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🍃        ──────⊹⊱✫⊰⊹───── @seshanbehay_mahdavi
خدا زمان مناسب مکان مناسب شخص مناسب و پاسخ مناسب به دعاهات رو می‌دونه. بهش اعتماد کن        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسن علیه السلام: هر کس خدا را بندگی کند ، خداوند همه چیز را بنده او گرداند...        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
🍃🌸شفا در جمکران ۱۳ سال پیش که ۳۶ ساله بودم، به مریضی دچار شدم که آن زمان شناخته شده نبود. بعد از گذشت چند سال که دستگاه (ام آر آی را)به رفسنجان آوردند، فهمیدم بیماری من (M.S )یعنی همان ناراحتی مغز و اعصاب است.یکی از پاهایم فلج شده بود و چند سالی در رنج و زحمت بودم.پزشک معالجم،دکتر عباس قربانی از همه جزئیات بیماری من با خبر است.۱۵ روز پیش، سه‌شنبه و چهارشنبه به مشهد مقدس رفتیم که با شهادت امام موسی کاظم(ع) همزمان شد. یک هفته بعد از آنکه به اصفهان برگشتیم،مصادف با سوم شعبان ،میلاد با سعادت امام حسین (ع)بود. از آنجا به قم آمدیم و سپس به جمکران رفتیم. برای اولین بار بود که همراه دوستان به آن مکان مقدس می‌رفتم .با دلی شکسته و پر امید وارد مسجد شدم. به تنهایی توانایی حرکت نداشتم و دوستان کمکم می‌کردند.هنگام ورود به حرم مطهر حضرت معصومه (ع)، جوراب از پای چپم که فلج بود،روی زمین افتاد.هنگامی هم که از حرم خارج می شدیم نیز همان موضوع رخ داد.داخل مسجد جمکران هم تکرار شد. ادامه دارد        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
Dua-Al-Ahd.mp3
8.25M
.♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے ❣❣ 🍃أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🍃        ──────⊹⊱✫⊰⊹───── @seshanbehay_mahdavi
اگر رفیقی برای فشردنِ دست‌های خالی‌ات نیافتی دست خدا از همه دست‌ها گرم‌تر است 🌸🌱        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
- سـلام‌بَـرآن‌غـٰایبِ‌ازهمِہ‌حـٰاضرتـر♥️        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
این مسئله خیلی برایم شگفت آور بود. پس از اقامه نماز،درد شدیدی پاهایم را فرا گرفت که تا آن زمان چنین شدت دردی را احساس نکرده بودم. دوستانم می‌گفتند که رنگ رخسارم مانند گچ سفید شده است. با کمک دوستان از مسجد بیرون آمدم. گفتم که دستم را رها کنند ؛ولی آنها مرا محکم گرفته بودند.ناگهان فریاد زدم:( پایم!... پایم!)و دستم را کشیدم و شروع به دویدن کردم. دوستان هم دنبالم می‌دویدند. هنگامی که به من رسیدند،خودم را رو به روی مسجد انداختند و زمین را بوسیدم .همراهانم تازه متوجه بودند که حضرت مرا شفا داده است. آنها هم مانند من، خود را روی زمین انداختم و به مظهر مبارک امام زمان(عج) اظهار ارادت کردند. به لطف خدا و با عنایت امام زمان عج مرضی که به هیچ روی قابل مداوا نبود، بهبود یافت. با اینکه شوهرم هر کار بایسته‌ای را انجام داده بود و حتی پرونده پزشکی‌ام را به کشورهای آمریکا، انگلیس، چین و ژاپن فرستاده بود و تصمیم داشت چنانچه درمان ممکن باشد، همه زندگیمان را در این راه هزینه کند؛ اما سرانجام پاسخ منفی گرفته بودیم. اکنون هم با لطف امام زمان در کمال صحت و سلامت سرگرم زندگیم هستم. خانم (م، ش) این قضیه را در سال ۱۳۷۷ برای دفتر ثبت کرامات مسجد مقدس جمکران نقل کرده است. بعد از دو سال، هنگامی که از وضعیت جسمانی ایشان جویا شدیم، چنین بازگو کرد: بحمدالله اکنون از نظر جسمانی در کمال صحت و سلامت و از نظر روحی نیز حالم بسیار عالی است و سرگرم زندگی روزمره هستم. این عنایت مایه ی دگرگونی در زندگی من، خانواده به اطرافیانم شد. به شکرانه این عنایت، هر هفته برای عرض ارادت به ساحت مبارک آقا امام زمان (عج) جمکران می‌آیم. دکتر عسکری، متخصص اعصاب و روان درباره شفای خانم (م، ش)می‌گوید: با توجه به بیماری ایشان که (ام. ار .آی) تشخیص(M.S) را تایید کرده، بهبودی کامل این بیماری به راستی غیر طبیعی است و نام برده مورد لطف خداوند قرار گرفته است.        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
33.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من‌محبت های غیر تو را ناقص می بینم، تمام شدنی، خودخواهانه، کنار توست که کامل می شود تمام ناقصی ها و پاک می شود خودخواهی ها! من تو را کو به کو جستجو می‌کنم، تویی که نمی‌شناسمت و تویی که همه زندگی منی! تویی که مرا می‌شناسی، می‌خوانی، می دانی و می‌نامی! تویی که دوستم داری.. و عزیز برای من سخت است که همه را ببینم و تو را نبینم!.        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
Ali-Fani-Elahi-Azumal-Bala-320.mp3
9.08M
.♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے ❣❣ 🍃أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🍃        ──────⊹⊱✫⊰⊹───── @seshanbehay_mahdavi
چون برایِ غیرِ خودت نعمت خواستی برایِ تو هم خواهد آمد...        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
🔹امام جواد علیه السلام: هرکس کار زشتی را تحسین و تایید کند، در عقاب آن شریک است.        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نازد بہ خودش خدا ڪه حیدر دارد💚 دریـاے فضــائـلـے مــــطهر دارد💚 همتاےعلــےنخواهد آمد والله💚 صــد بار اگر ڪـ🕋ـعبہ ترڪ بردارد💚        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
🍃🌸انفجار مهیب آقای (ح) می‌گوید:ماه مبارک رمضان بود.هنگام افطار صدای مهیبی همه ما را از جا بلند کرد.با شتاب خود را به پایین پله ها رساندیم.فرزندم بر اثر انفجار ترقه،به سختی مجروح شده بود.نگران و آزرده او را به بیمارستان شهید مطهری رساندیم.ان شب ناچار شدم به خانه برگردم‌.صبح که به بیمارستان رفتیم،او را نشناختم.سرو صورتش را پانسمان کرده بودند.چند روز بعد رئیس بیمارستان،دکتر کلانتریبه من گفت:بیمار شما وضع نا گواری دارد.درصد سوختگی او بسیار بالاست و شور بختانه امکان زنده ماندن فرزندتان بسیار اندک است.او را به خانه بردیم،همان هنگام دل از همه جا و همه کس کنده و یکه و تنها دست نیاز به حلقه اتصال الاهی گره زده بودیم.دو هفته بود که اورا با سرم تقویت کرده و از او پرستاری میکردیم.فرزندم هر روز ضعیف تر و همه وجودش رفته رفته آب می شد. ادامه دارد...        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
Dua-Al-Ahd.mp3
8.25M
.♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے ❣❣ 🍃أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🍃        ──────⊹⊱✫⊰⊹───── @seshanbehay_mahdavi
حتی لحظه‌ای نباید فراموش کرد که برای خدا همه چیز ممکن هست 🤍✨•••        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زِ اشتــیاق تـو مُـردیـم رحـم خـوش چیـزیـست فراق حدی و هجران نهایتی دارد .. ❤️        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
مثل نسیم» نهمین کتاب از مجموعه مدافعان حرم مربوط به زندگینامه شهید «احسان حاجی حاتم لو» است. این شهید متولد فروردین ماه سال 63 و از پاسداران تیپ 45 جوادالائمه گرگان بود که در اسفند سال 93 در حلب سوریه به آرزوی دیرینه خود، شهادت، رسید. 🔹نام کتاب: مثل نسیم 🔸به قلم: اعظم السادات حسینی        ──────⊹⊱✫⊰⊹────── @mawa_shahrood @seshanbehay_mahdavi
🍃🌸قسمتی ازکتاب: سید احسان را با تعدادی از بچه ها می گذاشتم یک اکیپ.تجهیزات را که به بچه ها می‌دادم،وقتی میدید بعضی از وسیله ها ناقص است،همان ها را برای خودش بر می‌داشت و بهتر ها را بین بچه ها تقسیم می‌کرد.یک وقت می دیدی نوک سر نیزه اش شکسته یا دسته اش شکسته و وقتی می خواهد باهاش کار کند کف دستش را اذیت می‌کند.میگفتم:(خب سید جان،چرا این رو برداشتی؟)می خندید و می‌گفت:(فرقی نداره،میخواد یکی دیگه برداره من بر میدارم.)