شماهم اینطورید که وقتی اینترنت ندارید سراغ گالری میروید و...؟ قطعی نت و ایتا کلافهام کرده بود. رفتم سرکی به گالری بکشم. همینطوری میگشتم که به اسکرینشاتها رسیدم. میخواندم و میرفتم و فکر میکردم، غصه میخوردم و دلم تنگ میشد. «درد همچون مار زهرآلودی میخزید و زخمها را تازه میکرد...»
غصه، شادی، دلتنگی، حسرت، امید، درد، ذوق و... همه اینها را میشد لابهلای عکسها دید.
یک لحظه از خاطرات بریدم و به صفحه تلویزیون خیره شدم که اخبار جنگ را میگفت... با خودم گفتم مگر دنیا چند روز بود؟ اصلا مگر چند روز است؟ که بخواهم برای افراد بیمعرفت زندگی و گذشتهای که دیگر هیچگونه نمیتوان تغییرش داشت حسرت بخورم یا برای آیندهای که نمیتوانم زودتر از موعد آن را بسازم، نگران باشم؟
«انسانها همینطورند. میآیند و میروند. تا پس از هر رفتنی به خودت مهیب بزنی آیا فقط برای آمدن و رفتن دیگران ساخته شدهای؟ یا هدفی مقدس داری؟...» از گالری زدم بیرون. ایتا وصل شده بود...
#حاشیه_نویسی #جنگ_نوشت
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80
شاگرد آ سید روح الله
✍🏼 آقای امام حسین. خودمانیمها. سید ما با نام تو قیام کرد. تو قیام کردی تا اسلام را زنده نگه داری، آ سید روحالله هم قیام کرد تا یاد تو را زنده نگه دارد... قیامی که برای ثمر دادنش جانها و خونها فدا شد. آنهایی که تو را شناخته بودند جان را چه میکردند؟ شهدا گلچین شدند و یکی یکی به آغوشت رسیدند. از دو هفتهی پیش، در شهادت بازتر شد و چه گوهرهایی که از زمین رهایی یافتند و به سوی تو شتافند، امام حسینِ قلبها. هزار جان گرامی فدای نام تو آقای اباعبدالله!
آقای اباعبدالله. روزی که خبر شهادت حضرت مسلم را شنیدی دوان دوان خودت را رساندی خانهاش. پیش بچههایش. آنها را تنگ در آغوش گرفتی، موهایشان را نوازش کردی و آرامشان کردی...
خیلی خودمانی بخواهم بگویم، ما هم بغضمان را از رفتن عزیزانمان، از رفتن سردارهایمان، از رفتن قوتقلبهایمان، تا محرمت نگه داشتیم و نشکستیم... آقای امام حسین، ما را هم پناه بده، دستی روی سر ما هم بکش، ما را هم آرام کن عزیزِ دل حضرت فاطمه(س)،...
#حاشیه_نویسی
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80
شاگرد آ سید روح الله
+ سومین پیام تصویری حضرت آقا دقایقی دیگر منتشر خواهد شد. این دو سه روز، روزهای چالش برانگیزی برای مومنان بود. بعد از پیام آقا بنشینیم با خودمان دو دو تا چهارتا کنیم که چقدر افکار، مواضع و تحلیلهایمان، در فضای مجازی، با دوستان، در خانواده، شبیه تفکری بود که آقا امروز آن را میگویند. برویم و گفتمان آقا را بفهمیم، اگر نفهمیم و دو دو تا چهارتای ما مخالفشان در بیاید و روی نتیجه خودمان اصرار بورزیم بقول ایتالله مصباح در حد شرک است! #حاشیه_نویسی
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80
«حی علی العزا، فی الماتم حسین..»
امشب حسینیه را مشکی پوش کردیم. بچهها همه پیرهن مشکی تنشان بود و منتظر سینهزنی بعد از سخنرانی بودند، بچههای سالهای قبل هم که حالا قد کشیده بودند، مشغول خادمی بودند.
ظهر، از همان موقع که پیام حضرت آقا منتشر شد بچهها مشغول شدند برای ترجمه و زیرنویس سخنان، بلاخره امام سید علی خامنهای، ولی امر مسلمین جهانند و باید سخنانشان به گوش همه برسد... پیام آقا که روی پروژکتور و تلوزیون پخش شد، خیلیهایی که فارسی بلد نبودند و هنوز نتوانسته بودند سخنان آقا را بشنوند با دقت زیرنویسها را میخواندند...
روضهخوان هم روضهی حماسی خواند و سنگ تمام گذاشت. از کاروان امام حسین(ع) و کودک در گهوارهی حضرت، تا بچههای غزه و لبنان و سرداران شهید ایران عزیز... امشب هیئت حال عجیبی داشت. انگار چندین جان به جان هایش اضافه شده بود. امشب در و دیوار حسینیه هم زمزمه میکرد «حی علی العزا ...»
#حاشیه_نویسی #هیئت_نوشت
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80
محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته - امام خمینی(ره)
جملهای که از بین چندین و چند جمله انتخاب شد تا زینت مراسمهای محرمِ هیئت باشد. روضههای محرم گفتمانی پیش میرفت.
تلاشِ منبر، روایت حقیقت «حسین» و «کربلا» در میان جهان ناروایتها بود...
تلاششان این بود که معنای ولایت و امامت را شفافسازی کنند، تلاششان این بود که انسانها بجای گریه بر جملهی
«سر حسین(ع) بالای نیزه بود»،
بر جملهی
« سر حسین(ع) بالای نیزه بود»
گریه کنند... #حاشیه_نویسی #هیئت_نوشت
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80
انسان باید بگذرد. هر گاه گیر کند، آنجا کارش خراب میشود. کلا انسان در این دنیا قدم گذاشته که بگذرد. انسان مانند آبِ رودی خروشان است که اگر حرکت کند، در زیبایی و اوج او شکی نیست اما اگر راکد بماند، میگندد و میپوسد.
پ.ن: گاهی باید گذشت. بدون خداحافظی یا با خداحافظی. باید در این دنیا بگذریم، تا گذشتن از این دنیا برایمان راحت باشد. #حاشیه_نویسی
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80
«کاش راضی به رضایت بشوم یا رضا»
سال قبل بود، همین تاریخ ها، شاید یک روز کمتر و شاید بیشتر، در همین صحن نشسته بودم.
نشسته بودم اما تلاطم موجهای وجودم هر بار محکم تر از قبل بر صخرههای قلبم کوبیده میشد و آرام نمیگرفتم. همانجا از حضرت شمسالشموس خواستم تا با نور خود راه را نشانم بدهد.
خواستم، اما نمیدانستم بهترین برنامهی او برای حل این مشکل، جزو بدترین اتفاقاتیست که میتوانستم به آن فکر کنم.
بعد از یک سال حالا دوباره به همان صحن امدهام. همان تاریخ، اما دیگر خبری از آن پریشانی نیست. بقول شهید صدرزاده «گاهی باید از یک سری چیزای خوب بگذری، تا به یک سری چیزای خوب تر برسی» و چه بهتر از اینکه این گذشتنها را امام رئوف برایت مشخص کند؟
#حاشیه_نویسی
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80
.
دور بودم اما یک تکه از قلبم را در میان همان موکت نسکافهای رنگ، سر و صدای بچهها، شربتهای خنک، سخنرانیهای انقلابی، سینهزنیهای پرشور و شعارهای بین سخنرانی، در «هیئت» جا گذاشتم.
گاهی بین خوب و خوبتر میمانی و باید انتخاب کنی. خوشحالم که هنوزم این عَلَم برپاست و دوری، موقتیست. بیزار از روزمرگیهای این حوالی تصمیم گرفتم از همین فاصله پخش زنده امشب هیئت را نگاه کنم...
بقول معروف، یک جان به جانهایم اضافه شد، آب و گل ما را با نهضت امام سید روحالله سرشتند، تا باشد این مکتب باشد و مبارزه و عشق و مسیرش... سایهی نهضت امام، مستدام! #حاشیه_نویسی
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80
زیر عَلَم
داشتم فکر میکردم، به بچههایی که تمام عشق و حالشان در گوشی و بازیهای رایانهای و خانهنشینی است. تمام دغدغهشان مقدار شارژ گوشی و تمام تلاششان بلند شدن و رفتن به میز نهارخوری برای غذاست.
اما در مقابل، بچههایی که زیر عَلَم هیئت بزرگ شدند. همانهایی که کل سال منتظر آخرین جمعهی ماه رمضان هستند تا زبان روزه با رفقایشان، به راهپیمایی روز قدس بروند...
تمام عشق شان شبهای هیئت و سخنرانی و پنجشنبه شبهاست و از کودکی با شعار «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آمریکا» قدکشیدند و ترسی از هیچ کس الا خدا ندارند...
همان پسربچه هایی که هر هفته، تیم فوتبالشان بزرگتر میشود و بچههای بیشتری را وصل هیئت میکنند و همان دخترانی که با رفاقتهایشان پای خانوادههای بیشتری را به هیئت باز میکند...
و حالا فکر میکنم، کاش همه بچهها هیئتی بودند...
📸 عکس: راهپیمایی روز قدس ۱۴۰۴، هیئت طلاب انگلیسی زبان قم
#حاشیه_نویسی #هیئت_نوشت
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80
شاگرد آ سید روح الله
📽 در برابر دشمنان گریه نکرد! + زینب کبری بعد از امام حسین (ع) چه کرد؟! 🔹سید هاشم الحیدری 📍در مکتب
.
«حضرت زینب(س) در برابر دشمنان گریه نکرد!» همین یک جمله چهره خیلیها را درهم میکند. چرا؟ چون یکی از مورد علاقه ترین راههای گریه آور کردن روضهها برای مداح های سکولار که فقط میخواهند پیاز داغ روضهها را زیاد کنند، این است که توصیفات عجیب و غریبی از رفتار خاندان امام حسین علیهالسلام در دوران اسارت بکنند.
مثلا یکی از آنها همین گریه و بیتابی کردن حضرت زینب (س) در برابر دشمنان اهل بیت است که با اب و تاب آن را تعریف میکنند تا اشک مردم در بیاید!
یکی دیگر از آنها هم بی حجاب بودن و برهنه بودن سر بانوان و زنان کاروان امام حسین (ع) هنگام اسارت است که در هیچ یک از نقل های روایی و تاریخی مطلبی مبنی بر برهنه بودن سر زنان اهل بیت(علیهم السلام) مطرح نگردیده و تنها مطلبی که یافت می شود نمایان بودن چهره زنان و عبور دادن خاندان نبوت از میان نامحرمان می باشد که این امر خود بزرگ ترین حرمت شکنی بر این خاندان محسوب می گردید.
+ باید مراقب روضه و هیئتها باشیم، حضرت آقا گفتند: هیئت مرکز جهاد تبیین است، گریهی ما گریهی سیاسی است، این را حضرت امام فرمود، باید مراقب باشیم اشکهای ما بجای با معرفت تر کردن، پردهای دیگر بر بی-معرفتی ما نشود.. #حاشیه_نویسی
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80
«عکسهای یهویی»
این یکی از آن عکس هاست که وقتی امیدم سست میشود و انگیزههایم کمرنگ، آن را نگاه میکنم و انگار دوباره همه چیز برایم زنده میشود.
دوست دارم. قد بچهها را. لباس تنشان، هیئتی که در آن قدم میزنند، «قم» شهر زندگیشان و جمهوری اسلامی ایران، کشوری که زیر سایهی آن بزرگ میشوند...
به اینها که نگاه میکنم رویاهایی را میبینم که به دست این بچهها امروز به حقیقت رسیده، دارد میرسد و خواهد رسید... رویای «جامعه اسلامی»، رویای «مبارزه با دشمنان خدا»، رویای «تمدن سازی اسلامی»، و رویای «ظهور حضرت مهدی(عج)»، انشاءالله!
این یک عکس یهویی بود، ولی برای ساخته شدن چنین قابی، برای روایت آن، حقیقت آن و هدف و مسیرِ در آن سالها مبارزه و عشق و شهادت و ولایت ایستاده، ایستاده تا ریشه باشد برای این نونهالهای انقلاب...
#هیئت_نوشت #حاشیه_نویسی
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80
ایستادن در برابر دشمن، اگر انسان تنها باشد سخت است، ولی اگر بخواهد خانوادهاش را هم همراه کند، سختتر!
«خانواده» عنصر حساسیست که باید با حساب کتاب و ملایمت با آن رفتار کرد، مراقب افراط و تفریطها بود و بتوان زندگی کردن به سبک اسلامی را در آن جا انداخت.
و یکی از لذتبخش ترین ابعاد هیئت برای من، خانواده محور بودنِ آن است. اولای تاسیس هیئت، هر شبِ جمعه مادر پدر ها دست بچهها را میگرفتند و میآوردند به حسینیه، بچهها هم ساکت و مظلوم گوشهای می نشستند و حوصلهشان سر میرفت، حالا اما هر کدام از اعضای خانواده، علی الخصوص بچهها رفیق و انگیزه پیدا کردهاند برای هیئت و هر شب جمعه دست پدر و مادرشان را میکشند و میآورند هیئت، با رفقا فوتبال بازی کردن، چایی ریختن، پای منبر نشستن، راهپیمایی رفتن و... چیزیست که آنها را خوشحال میکند و مانند عکس بالا سرش ذوق میکنند! و ما را خوشحال شدن این بچهها سر اینچیز ها به ذوق میآورد... باشد که رستگار شویم 🪴
#هیئت_نوشت #حاشیه_نویسی
📍در مکتب سید انقلاب
- @SeyyedDahe80