ما رأیتُ الّا جَمیلا‼️
♻️شهید آوینی می گفت:
«هر کس میخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند. اگر چه خواندن داستان را سودی نیست، اگر دل کربلایی نباشد. از باب استعاره نیست اگر عاشورا را قلب تاریخ گفتهاند. زمان هر سال در محرم تجدید میشود و حیات انسان هر بار در سیدالشهدا(ع) حُب حسین(ع) سرّالاسرار شهداست.... کربلا را تو مپندار که شهری است میان شهرها و نامی است در میان نامها، نه! کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین(ع) راهی به سوی حقیقتی نیست... هر شهید کربلایی دارد... و برای ما کربلا پیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است.یک منظر معنوی است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کردهایم، نه یک بار، نه دوبار، به تعداد شهدایمان...»
✳️از یک منظرافق شهید آوینی همانی است که حضرت زینب سلام ا... علیها فرمود:" ما رأیتُ الّا جَمیلا"
✅فهمیدن این جمیل و آن افق یعنی بصیرت عاشورا. عاشورا درخود، زیبائی های معنوی وبصیرتی فوق العاده ای دارد، یافتن وپرداختن به محورهای مهم وتحلیلی:" ولایتمداری "، "دشمن شناسی" ، "زمان شناسی" ،" پرهیز از خطای محاسباتی" ، "صبر"، "مقاومت و استقامت" یاران باوفای اباعبدا... الحسین علیه السلام از جمله زیبایی های این حادثه عظیم تاریخ است.
✅اقتضای شرایط امروز جامعه ما در ایام عزای سرور وسالار شهیدان ، پیشنهادات موضوعات اولویتی برای اهل قلم وتحلیل است.
✅ گمشده امروز جامعه ما، نادیدن ظرفیت ها و زیبائی های امید آفرین است همانی که رهبر معظم انقلاب در روز تنفیذ فرمودند: «یک توصیهی دیگر، نگاه به ظرفیّتها است. این روزها شما در اظهارات، مقالات، نوشتهها، گفتهها نگاه میکنید که دائم از کمبودها و مشکلات گفته میشود؛ خب بله، کمبودها زیاد است، مشکلات هم زیاد است، [امّا] ظرفیّتها زیادتر از مشکلات است.»
#محرم
✍حسین عباسیان
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
💠 تشیع پیکر تازه تفحص شده شهید مدافع حرم حجت الاسلام والمسلمین مالامیری
🔹شهید محمد مهدی مالامیری متولد 26 خرداد ماه سال 1364 در مازندران بود. او دروس حوزوی را از مدرسه علمیه فاطمی آغاز کرد و پس از اتمام تحصیل به تدریس در حوزه علمیه پرداخت.
🔹 حجت الاسلام محمد مهدی مالامیری نخستین شهید روحانی مدافع حرم اهل بیت(ع) است، وی در شامگاه دوشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۴، همراه با دیگر مجاهدان تیپ فاطمیون با شعار(کلنا عباسک یا زینب) در منطقه بصری الحریر استان درعای سوریه به آرزوی دیرینهاش رسید و جامه فاخر شهادت را بر تن کرد.
🔹پیکر این روحانی مجاهد و مدافع حرم،بعد از ۶سال وارد میهن عزیز کشورمان شد و امروز چهارشنبه ساعت ۱۸:۳۰ در شهرک پردیسان قم ، از میدان علوم تا بلوار سلمان و مزار شهید مبارک تشیع خواهد شد.
🎞 فیلم : با اولین روحانی شهید مدافع حرم بیشتر آشنا شویم
🎞 فیلم: صحبتهای پدر شهید مدافع حرم حجت الاسلام محمد مهدی مالامیری
📢https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
#محرم
#شب #سوم
متن #روضه شب سوم محرم
"حَتّى وَقَفنَ بِبابِ یَزیدَ" کنار کاخ یزید کاروان رو نگه داشتن...*اون نامرد یه دستوری داد* "فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ" دستور داد سر آقا رو جلو دارالاماره آویزون کنند"وجَمیعُ حَرَمِهِ حَولَهُ" همه زن و بچه گرد سر بودند.. "ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ "نگهبونا رو گذاشت"وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِیَةٌ فَالِطموها" اگه یکی از این زن ها گریه کرد به صورتش چنان سیلی بزن...*دوباره مسیر روضه عوض شد...من اینجا یه حرف بزنم...من دوتا علی میشناسم کتک خوردن و جسارت به ناموسشون رو دیدند...اما یا امیرالمومنین منو ببخش...شما فقط مدینه دیدی، زین العابدین هم کربلا دید هم شام دید به علاوه جسارت به زن و بچش دید،عمشو میزنند،خواهراشو میزنند...یا امیرالمومنین فقط دستت بسته بود اما پسرت زین العابدین غل و زنجیر جامعه به گردنش بود..هم پاش بسته بود،هم دستش...یا امیرالمومنین شما آسیب جسمی ندیدی آخه همه بلاها رو زهرا به جون خرید...صدا زد" یا ابالحسن روحی لروحک الفداءو نفسی لنفسک الوقاء..." *
کشته گشتم بارها از خانه تا مسجد ولی
شادمانم که سر مویی کم از مولا نشد...
اما پسرت زین العابدین گردنش زخمی بود،کف پاش خونین بود...*"فَظَلَلنَ " اینا موندن"ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام بَینَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ "کنار سر ماندند،نه ساعت در روز سر آویزان بود... "وإنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها" میگه یه وقت دختر امیرالمومنین سر بلند کرد"فَرَأَت رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام" سر را مشاهده کرد" فَبَكَت"شروع کرد گریه کردن...بعدشم شروع کرد با پیغمبر حرف زدن..." وقالَت : یا جَدّاه ـ تُریدُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ـ هذا رَأسُ حَبیبِكَ الحُسَینِ مَصلوبٌ " یا رسول الله ببین سر حبیبت حسین رو آویزان کردن.."وبَكَت " شروع کرد گریه کردن"فَرَفَعَ یَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ " یه نامرد دستش رو بلند کرد"ولَطَمَها لَطمَةً" یه سیلی به صورت این بی بی زد "حَصَرَ وَجهَها" به همه ی صورتش آسیب زد..
*حالا حرف من اینه...شب رقیه هست...بی بی قربونت برم با اون سن وسال اونطور آسیب دیدی،صورت رقیه چه بلایی سرش اومد؟! بابا
سیلی نخورده نیست کسی درمیان ما2
اما چگونه با تو بگویم چگونه ام؟!
دست عدو بزرگتر از صورت من است2
یک ضربه زد،گذاشت اثر بر دوگونه ام
انقدر منتظر بابا شد تا قرار از کف داد ... دیگه دلشم گوشه ی خرابه ، هی ناله میزد ، اشک میریخت ... میگفت ...
اَبَا ... یا اَباَ ... یا اَبَا ...
مگه میشه سه ساله ی ابی عبدالله گریه کنه
بهانه ی بابا بگیره ، کسی بشنوه بتونه آروم بگیره ... دل شب گوشه خرابه یه پارچه عزا شد .... ای حسین جانم ....
ناز دانه ی ابی عبدالله گریه میکرد اهل خرابه ناله میزدن ... تشبیه این منظره رو اونایی که مقتل نوشتن تشبیه کردن به عصر عاشورا ...
ای حســین جان حســـین جانم ...
یه جوری بابا رو صدا زد بابا رو کشاند گوشه ی خرابه ... بابا اومد ... با سَرم اومد ... الهی بمیرم .... حسین .....*
شب آمد و از آسمان شَفق رفت
باطل به جلوه گاه اهل حق رفت
*عمه خیلی تلاش کرد سَر و نشونش نده اما نشد ... از زانوی زینب دگر رَمق رفت ... حسینیا ، گریه کنا ، دل سوخته ها ....*
آن نازدانه جانب طَبق رفت
شد سِر مخفی ناگه آشکارا ...
*خیره خیره به سَر بریده ی بابا نظاره میکنه ... بمیرم .... یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی ... مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْكَ! ..
آخه مگه دختر سه ساله میتونه رگهای بریده ی گردن بابا رو ببینه ؟!! ... حسین ...
یه وقت دیدن دیگه صدای ناله نمیاد ... اینجا بود یه داغ دیگه به دل زینب گذاشتن ... حسین جانم ...
یابن الحسن ... سر یه طرف افتاد نازدانه یه طرف ... بگم امان از دل زینب ... سَر بریده ی حجت خدا رو برداره یا نازدانه ی برادر ؟!! ...
لابُد با یه دست سَر برادرو برداشت با یه دست ناز دانه ی برادر .... حسـین حســین جانم*
یک شب سر تو گشت به ویرانه میهمان
گشتم هزار سال خِجِل ای نگار من ....
صل الله علیک یا ابا عبدالله ...
#رقیه
#شب سوم
#روضه
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7