eitaa logo
خادمــــــــ الــــــــشــــــــــهــــــــدا()
231 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
483 ویدیو
1 فایل
منبع خاطرات شهدا برای عاشقان و خادمان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈شایعه کرده بودند احمد منافق است. وقتی بهش می‌گفتی، می‌خندید. 🔺از دفتر امام خواستنش. نگران بود. 🔻می‌گفت: تو این اوضاع کردستان، چطوری ول کنم و برم؟ بالاخره رفت. وقتی برگشت، از خوشحالی روی پا بند نمی‌شد. نشاندیمش و گفتیم تعریف کند: 🔺باورم نمی‌شد برم خدمت امام. امام پرسیدند: احمد، به شما می‌گویند منافق هستی؟ گفتم: بله، این حرف ها رو می‌زنن. سرم را انداختم پایین. اما گفتند: 👈برگرد و همان جا که بودی، محکم بایست. 🔻راه می‌رفت و می‌گفت: از امام تأییدیه گرفتم. 🔹خبر قطعی شهادت حاج احمد متوسلیان که سالها جاویدالاثر بودند و خبری از ایشان نبود به تازگی و پس از 41 سال رسیده است. 🔸وجودتون موثر، التماس دعا🤲 @sh_m_sadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹دعای سیزدهمین روز از ماه مبارک رمضان طاعاتتون قبول درگاه حق تعالی 💚اللهم عجل لولیک الفرج💚 @sh_m_sadrzadeh
🔸حاج احمد آمد طرف بچه‌ها. 🔺از دور پرسید: «چی شده؟» 🔻یک نفر آمد جلو و گفت: «هرچی بهش گفتیم مرگ بر صدام بگه، نگفت.به امام توهین کرد، من هم زدم توی صورتش.» 🔺حاجی یک سیلی خواباند زیر گوشش و گفت: 👈 «کجای اسلام داریم که می‌تونید اسیر رو بزنید؟! 👈اگه به امام توهین کرد، یه بحث دیگه‌س.تو حق نداشتی بزنیش.» ولادت: 15/ 1/ 1332 محل تولد: تهران تاریخ ربوده شدن: 14/ 4/ 1361 در لبنان سالروز ولادت🎂 🌷شهید حاج احمد متوسلیان🌷 فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله 🔹یادشان با ذکر صلوات @sh_m_sadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸شهید سلیمانی 👈اهل تجملات نبود ولی خیلی قشنگ زندگی میکرد 👈خیلی مراقب بود که تر و تمیز و خوش پوش باشه @sh_m_sadrzadeh
👈گذرتان به بهشت زهرا تهران افتاد حتماً بر سر مزار این دوقلوهای شهید بروید! 👈برادران دو قلوی شهیدی که هیچ‌گاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!! 🔺شهیدان «ثاقب و ثابت شهابی‌نشاط»، 👈دوقلو‌هایی بودند که سال ۱۳۴۳ داخل سبدی در کنار یکی از مجتمع‌های بهزیستی رها شدند. 🔺همرزمان این دو شهید می‌گویند: 👈وقتی نامه‌ به خط مقدم می‌آمد، معمولاً ثابت و ثاقب غیبشان می‌زد! 👈یک‌بار یکی از رزمندگان متوجه شد وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکس‌هایشان را با وجد نگاه می‌کنند، 👈دوقولوها دست در گردن هم در کنج سنگر، گریه می‌کنند. @sh_m_sadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈او به "ققنوس دفاع مقدس" معروف است، 🔺آرپی جی زن بود و در ماموریت‌ها همیشه جزو نفرات اولی بود که به خط می زد. 🔻در آخرین حضور شهید در منطقه ی مهران، شب عملیات کربلای 1 در حالی که کوله ی آرپی جی بر پشت بسته بود و به طرف خاکریز دشمن می رفت  👈بر اثر اصابت گلوله به کوله اش و وجود خرجی آرپی جی و گلوله، کوله پشتی و خودش آتش می گیرد. 🌷شهید دانش آموز علی عرب🌷 @sh_m_sadrzadeh
👈سختیهایی که همسر شهید همت کشید، فکر نکنم در زمان ما کسی کشیده باشد. 🔺خودش می گفت: 👈خدایا من چه کنم با این همه 🔺تنهایی (روزها، ماهها) و 🔻دزد (چند بار در نبود همت) و 🔺عقرب (یک روز 25 عقرب کشتم حتی در رختخواب کودکم) و 🔻موشک (خانه شان در معرض موشک باران و او تنها در شهر دزفول غریب بود). 🔺امّا در پرتو زندگی با همّت که اینچنین با محبت بود، می گفت: 👈«در اوج تمام آن سختیها، محرومیتها، ترسها و حتی ناامیدیها، خودم را خوشبخت ترین زن دنیا می دانستم.» 🌷شهید حاج ابراهیم همت🌷 @sh_m_sadrzadeh
⭐️به کارگران اهمیت می‌داد. یک بار کارگر آورده بودیم که پله‌هایمان را تمیز کند. غذا ماکارونی داشتیم. بهزاد زنگ زد برایش کباب بیاورند. گفتم ماکارونی غذای بدی نیست. 👈گفت: نه. من و تو اگر یک وعده چلوکباب نخوریم برایمان مهم نیست اما بگذار برای او خاطره خوب بماند. 👈می‌گفت: ببین چقدر خوشحال می‌شود وقتی انعامی می‌گیرد در صورتی که این پول برای ما چیزی نیست، اما برای او مهم است. 🌷شهید بهزاد ملانوروزی🌷 @sh_m_sadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 کتاب "تقاص"   🔺اثر جدیدی پیرامون موضوع بازگشت از مرگ و حق‌الناس است. نویسنده : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی تعداد صفحه : ۱۲۰ صفحه 🔺برشی از کتاب: سر چهارراه منتظر تاکسی بودم، یکی از دوستان قدیمی مسجدی را دیدم که با ماشین شخصی در حال عبور بود، توقف کرد و مرا سوار نمود‌. نمی دانستم کجاست و چه میکند اما متوجه شدم روی صندلی های عقب بسته های مشروب قرار دارد!! @sh_m_sadrzadeh
👈سالی سه ماه روزه می‌گرفت، اما سال‌های آخر عمر چندان توانایی جسمی نداشت و تشنگی و گرسنگی اذیتش می‌کرد. 🔺برای همین همسر و فرزندانش سعی می‌کردند او را از روزه گرفتن منصرف کنند تا حداقل روزه‌ مستحبی نگیرد، 🔻اما آیت‌الله بهجت به فرزندانش می‌گفت: 👈کاری به کار من نداشته باشید. من یک روز در میان روزه می‌گیرم. 🔺او این حرف را بیشتر برای دلخوشی خانواده‌اش می‌زد، اما فقط در سال آخر عمر به وعده‌ خودش عمل کرد و 👈ماه رجب و شعبان را یک روز در میان و 👈رمضان را کامل روزه گرفت. @sh_m_sadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿برادر منی، اما... دلم خوش است که تو مدافع حرم خواهر “ابوالفضلی” حال دلتون خوب،التماس دعا🤲 @sh_m_sadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹دعای هفدهمین روز از ماه مبارک رمضان طاعاتتون قبول درگاه حق تعالی 💚اللهم عجل لولیک الفرج💚 @sh_m_sadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹خدایا ما هیچیم؛ هرچه هست تویی... این ایران را تو تقویت کن... 🔺مناجات عرفانی امام خمینی(ره) @sh_m_sadrzadeh
👈این شهید عزیز را سه بار به خاک سپردند. و تا 22 سال یعنی تا 1381 مزارش مخفی ماند! 🔺فردی که ابتدا شاهد دفن سید بود، آن محل را به دوستان معتمد نشان داده بود. 🔻در ابتدای دهه 70، قبر وسط خیابانی افتاد که از آنجا می‌گذشت، پس در سال 73 بدن مطهر او را 👈در حالی که هنوز سالم بود به وادی‌السلام منتقل کردند. 🔻باز در سال 76 یک‌بار دیگر یک جابه‌جایی قبر انجام شد تا دولت صدام به او بی‌حرمتی نکند. 🔺محل دفن این شهید عزیز نهایتاً در اواخر سال 1381 با سقوط صدام ورودی شهر نجف اعلام شد. ولادت: 10/ 12/ 1313 محل تولد: کاظمین شهادت: 19/ 1/ 1359 علت شهادت: پس از سه روز تحمل شکنجه های وحشیانه در زندان رژیم بعثی عراق به شهادت رسید. سالروز شهادت🌹 🌷شهید سید محمد باقر صدر🌷 🔹یادشان با ذکر صلوات @sh_m_sadrzadeh
🔸حجت الاسلام علی سرلک: 👈این روزها خیلی ها دچار تردید و پرسش اند و مرتب می پرسند چه کنیم؟  👈چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ؟ 🔺از بعضی خوشنامان و مجاهدان دیروز هم گاه نغمه ها و حرف های عجیب و غریب شنیده می شود. 🔻در پاسخشان فقط یک جمله می گویم که حجت دنیا و آخرت و برزخ و قیامت است: 👈به انگشت اشاره شهدا بنگریم. همین! 📷تصویری از شهید مدافع حرم 🌷مرتضی عطایی🌷 @sh_m_sadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب«نه آبی نه خاکی» 🔺رمانی در حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس از علی مؤذنی در 272 صفحه نوشته شده است. 🔻برشی از کتاب: من و ابراهیم و محمد کنار هم ولو شدیم. با آنکه سخت گرسنه بودم، خوابم می آمد. به همان حالتی که دراز کشیده بودم، خوابیدم، تا غروب، و غروب که بیدار شدم، نه خسته بودم نه گرسنه، اما تشنه بودم، و با آنکه می دانستم زمستان است، نمی دانم چرا فکر می کردم الان یکی از بچه ها با یک برش هندوانه به سراغم می آید. به نظرم می آمد عطشم جز با خوردن هندوانه رفع نمی شود... @sh_m_sadrzadeh