✍️ پابوس مادر
▫️خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذرهای از او دلخور و ناراحت میشدم به هر طریقی دلم رو به دست میآورد، حتی پشت پاهامو میبوسید، هر روز صبح وقتی میخواست بره اداره میومد و پای منو میبوسید. یک بار خواهرش این اتفاق رو دید و به مـن اشـاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟
گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب میزنم یک وقت خجالت نکشه.
#شهیدامیرلطفی🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(آخرین وصیت شهيد حاج محمد كيهانی)
زمانی که فهمید کاملا" در محاصره داعش افتاده و شهادتش قطعی است. و شاید دیگر هرگز فرصتی برایش نباشد.
این کلیپ را لحظاتی قبل از شهادت برای خانواده اش فرستاد.
{همه ما مخاطب شهید هستیم}
#شهیدحاجمحمدکیهانی🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
🌹✨کارت عروسی✨🌹
میخواست برای عروسیش کارت دعوت بنویسه.
اول رفته بود سراغ اهلبیت (علیهمالسلام).
یک کارت نوشته بود برای #امام_رضا (علیهالسلام) به مشهد،
یک کارت برای امام زمان (ارواحنا فداه) به مسجد جمکران
و یک کارت هم به نیت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) انداخته بود توی ضریح حضرت معصومه.
شب حضرت زهرا سلاماللهعلیها را در خواب میبیند
که به عروسیاش آمده، شهید ردانیپور به ایشان میگوید:
«خانم! قصد مزاحمت نداشتم، فقط میخواستم احترام کنم.»
حضرت زهرا سلاماللهعلیها پاسخ میدهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیاییم، به کجا برویم؟»
#سردارشهیدمصطفیردانیپور🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
4_6005575477765343175.mp3
4.37M
💠 #چراغ_راه
▪️بازخوانی وصیت نامه های شهدا
▪️شماره چهار : شهید ناصرالدین باغانی
@ShahadatNameOshagh
"بخشـــی از وصیــت نامه تخــریــب چـــی شهیـــد نوجوان "کاظم مهـــدی زاده"
🔸️مــی خواستــم بـزرگ بشـــم
درس بخــونــم
مهنــدس بشـــم
خاکمــــو آبــاد کنـــم
زن بگیــــرم
مادر و پــدرمــو ببــــرم کربــلا
دختـــرمـــو بـزرگ کنــــم ببـــرمــش پارک
تو راه مــدرسه با هـــم حرف بزنیـــم
خیلـــی کارا دوسـت داشتــــم انجـــام بـــدم
خــب نشــــد ...!
...
🔸️بایـــد مــی رفتـــم از مـــادرم، پـــدرم، خاکم، نامـوســـم، دختــــــرم و … دفاع کنــــم.
رفتـــم که
دروغ نباشـــه
احتـــــرام کم نشــه
همــدیگـــرو درک کنیـــم
ریــا از بیـــن بــره
دیگـــه توهیـــن نباشـــه
محتــاج کســـی نبــاشیــم!
#شهیدکاظممهدیزاده🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
✍️ دست مرا گرفت و بوسید
▫️یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از آن که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید، میبوسید و همانطور با گریه از من تشکر میکرد. من گفتم: برای چه مصطفی؟ گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید. گفتم: از من تشکر میکنید؟ خب، این که من خدمت کردم مادر مــن بــود، مــادر شــما نبــود، کــه ایــن همــه تشــکر میکنیــد. گفت:دســتی کــه بــه
مـادرش خدمـت کنـد مقـدس اسـت و کسـی کـه بـه مـادرش خیـر نـدارد بـه هیـچ کـس خیـر
نـدارد . مـن از شـما ممنونـم کـه بـا ایـن همـه محبـت وعشـق بـه مادرتـان خدمـت کردیـد.
📚 به روایت همسرش غاده
#شهیدمصطفیچمران🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
*شهیدی که از بی کسی برای آب نامه می نوشت*
🌹شهید *«یوسف قربانی»* در خانوادهای مستضعف در زنجان متولد شد.
یوسف در شش ماهگی پدر خود را از دست داد.
در سن شش سالگی مادر یوسف در اثر حادثهای ازدنیارفت ویوسف و برادرش راباهمه دردهاو رنجهایشان تنها گذاشت.بعد همراه برادرش به تهران رفت.
با پیروزی انقلاب وسپری شدن دوران ستمشاهی،یوسف نیز همراه دیگرفرزندان مستضعف امام پابه عرصه انقلاب گذاشت.
در همین سالهابرادریوسف در حادثهای درگذشت.
همرزم یوسف میگوید:هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد.
باخودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد، برای چه کسی نامه مینویسد؟
آن هم هر روز...
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، داخل آب ریخت.چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت:من برای آب نامه مینویسم.کسی را ندارم که!!
اوسرانجام درعملیات کربلای پنج، درشلمچه به شهادت رسید.
چند دقیقه قبل ازعملیات،یکی از همرزمان خبرنگارش ازاوپرسیده بود:آقایوسف!
غواص یعنی چی؟
اوپاسخ داده بود:غواص یعنی
مرغابی امام زمان عجالله
🌷🌷🌷🌷🌷
#شهیدیوسفقربانی🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️شما هم یه کاری بکنید راه ظهور باز بشه...
#حاج_حسین_یکتا
@ShahadatNameOshagh
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹 شهـــید صیاد شیرازی:
ازش سوال کردند رمز موفقیت شما در زندگی چه بود؟ گفت: من هر موفقیتی به دست آوردم از نماز اول وقتم بود.
@ShahadatNameOshagh
🌹#با_شهدا|شهید رضا پورخسروانی
✍️ نماز استغفار
▫️کنار سفره نشسته بودیم. موضوعی پیش آمدکه من ناراحت شدم. دیدم شهید رضا پورخسـروانی
بلند شد و به اتاق دیگر رفت. دنبالش رفتم. به نماز ایستاده بود. علت این نماز بیموقع را
جویا شدم. گفت: دو رکعت نماز استغفار خواندم که چرا حرفی زدم کـه پدرم رنجید.
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
💢کنار کعبه دلها دعا کرد که شهید شود
🔹او بی نهایت عاشق جهاد و شهادت و عبادت در راه خدا بود
🍃به نحوی که دو ماه قبل از شهادتش در سفر به مکه ی مکرمه در کنار خانه کعبه از خداوند متعال تقاضا نموده بود که پاک از این دنیا برود و به زودی شهید شود .
تا اینکه سال 94 در منطقه انجیران مریوان طی در گیری با عوامل مزدور ضد انقلاب مورد اصابت چندین گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید
#شهیدصادقیوسفی🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
4_6010244150165768233.mp3
2.97M
💠 #چراغ_راه
🔹 بازخوانی وصیت نامه های شهدا
🔸 شماره پنج : شهید محسن وزوایی
@ShahadatNameOshagh
در عملیات والفجر 10 دشمن از سلاح شیمیایی استفاده کرد...
در این هنگام شهید املاکی متوجه میشه که بسیجی کنار دستش که مجروح هم هست ماسک نداره!
سریع ماسک خودش رو در میاره و رو صورت اون بسیجی میزاره!
با اینکه اون بسیجی مجروح بود و مجروح، ماسک داشته باشه یا نداشته باشه شهید می شد فرقی نمیکرد...
همینطور هم شد و هر دوی آنها شهید شدند
👈 قهرمانان ما اینگونه اند....
#سردارشهیدحسیناملاکی🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
آقا سجاد 🌹 اهل مطالعه بود. او پس از خواندن سلام بر ابراهیم، عاشق شهید هادی شد. به هرکسی از دوستان می رسید یک جلد کتاب ابراهیم می داد و می گفت: «بخون بعد بهم برگردون ».
همیشه چند جلد کتاب تو ماشین داشت و به صورت گردشی به دوستاش و آشناها می داد.
گاهی خواننده کتاب از بس عاشق کتاب می شد که دیگه بازگشتی تو کار نبود و آقا سجاد اون کتاب رو به عنوان هدیه تقدیمش می کرد.
#شهیدمدافعحرمسجادطاهرنیا❤️🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
شهیدی ڪه صورتش زیبا، سیرتش زیباتر بود...به #قمرفاطمیون شهرت داشت یڪـی از شروط عقدش این بود ڪه #مدافع_حرم باقـی بماند.
#ڪلام_شهیدحسین_هریری🌷
من حاضرم مثل علی اڪبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه.
آخرشم این شهید درحال خنثی ڪردن بمب بود ڪه منفجر شد و قسمتی از بدنش تڪه تڪه شد.
#شهیدحسینحریری 🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات 🌹
@ShahadatNameOshagh
▫️پدر سید محمــد بیمارستان بستری شده بود.
اونم وقتی میومد توی بیمارستان، نسخه بیماران رو میگرفت و میرفت داروخونه.
وقتی بر میگشت توی دستش چند تا پلاستیک دارو بود.
اونها رو میبـرد و میگذاشـت کنار تخـت مریـضها.
هرچـه هـم صداش میزدند کـه بیاد پـول داروهـا رو ازشون بگیره، قبول نمیکـرد....
از نگاه مریضها میشد فهمید که چه غبطهای مــیخورن بــه پدر و مادر سید محمــد، به خاطر داشتن چنین پسری...
#شهیدسیدمحمدعلوی🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh