eitaa logo
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
394 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
698 ویدیو
62 فایل
ـ﷽ - بیـٰادمَردان‌عآشـق‌و‌بی‌اِدعـآ•• - وَ روایَت‌هایی‌به‌قلـم‌دِل‌•• - هِدیه‌به‌پیشگاه‌ِ مولاٰوصـٰاحِبمـآن‌حَضرت‌مَھـدی‌ِفآطِمـہ (عَجل‌الله‌تعالی‌فَرجه‌الشَریٖف)••|❤ . #کپی‌باذکرصلوات‌برای‌ظھورآقاامام‌زمان‌عج‌آزاد ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 اے دوّمین محمد و اے امام از خلق و از خداے تعالے تورا سلام چشم وچراغ خورشید هفٺ نور روح و روان احمد وفرزند چار امام (ع)🌺 مبارڪ‌باد🌺❣️🌺 @Shahadat1398🕊
هدایت شده از |•• شَیٖبُ‌الخَضیٖبْ ••|💔
ریزد، ز تاکِ زردِ ضریحت، شراب ناب 🍇
آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد آماده‌ی رسیدن ماهِ رجب نشد باقی عمر را نگرانم چه می‌شود آماد نیستم رمضانم چه می‌شود؟!...
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
_
بر هر چه غیر خدا تکیه می‌کنی، فرو می‌ریزد.. :)
امام‌باقر (ع) : خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود می دهد ، اما دینش را فقط به دوست خود می بخشد.  بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 2 ، ص (215)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمیدونم‌چجوری‌بنویسم‌ دوست‌دارم که‌اون‌دوستت‌دارم‌ زیاد‌دیده‌بشه♥- ...
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
نمیدونم‌چجوری‌بنویسم‌ دوست‌دارم که‌اون‌دوستت‌دارم‌ زیاد‌دیده‌بشه♥- #امام‌حسین‌زندگیم...
- أدرکني يا سيِّدي . . !💔 ذابَ قَلبي وعميت عُيوني لِشَوقِ اللِّقاء لدفء الحَرمِ وحَنانِك للطَّمأنينة بجِوارِك .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- حالشو دارید بریم روضه‌مجســم..؟؟💔
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
#شهیدآرمان‌علی‌وردی
|••💔 * .. ...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ ازپدرش سوال کردم: شاخصه‌ای از که از همه بیشتر به چشم می‌آمد چی بود؟ گفت: متشرع بودنش(یعنی اهل رعایت شرعیات بود) و به قول حضرت‌آقا: " متدین، متعبد، مومن و حزب‌الهی.." - بالا شهر تهران زندگی میکردند و اوضاع اقتصادی خیلی خوبی و شرایط همه چی را داشتند. خانه‌شان منطقه ۲ تهران است. - که آرمان گفته بود: " اینجا مفیدترهستم.." آن روزی که شهید آرمان آن فاجعه برایش پیش می‌آید، شب مهمون مادر بزرگشان بودند. 💔 -حالا روایت رو از زبان مادرشان بخوانیم..↓ ✍ صبح که از خانه میخواست برود گفتم: مامان شب مهمونیم زودتر بیا. گفت: " مامان امروز تا ۷ کلاس دارم اگه برسم میام. " گفتم: خب پس ما میریم تو هم سعی کن بیای. گفت: " ان‌شاءالله.." و موقع خداحافظی گفت: یاعلی و رفت......💔 - معمولا تو طول روز چندین بار با آرمان تماس میگرفتم اما آن روز اصلا نشد.. رفتیم خانه مادرم.. سرشب چندبار زنگ زدم اما گوشی‌اش خاموش بود.. مادرم گفت: چی‌شد با آرمان حرف زدی؟ گفتم: نه، شارژر گوشیش رو تو خونه دیدم فکر کنم شارژش تموم شده گوشیش خاموشه.. - آخرش موفق نشدم باهاش حرف بزنم..💔 @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
|••💔 * #روایتی‌ازشهادتـــ‌آرمان‌عزیز.. ...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ ازپدرش سو
- راوی‌پدرآرمان: ✍ این اتفاق که برا آرمان افتاد کلیپش را سریع پخش کردند.. چندنفر از دوستانش کلیپ را میبینند.. - علت خاموشی گوشی، آن فاجعه بود..💔 - دوستان آرمان پیگیر شدند که ببینند آرمان بوده یا نه!! وقتی مطمئن شدند زنگ زدن به من.. - از بیمارستان به من زنگ زدند و جریان را گفتند و بعد تاریخ تولد آرمان را پرسیدند. گفتم: ۸۰ 💔 @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
- راوی‌پدرآرمان: ✍ این اتفاق که برا آرمان افتاد کلیپش را سریع پخش کردند.. چندنفر از دوستانش کلیپ را
- مادرش می‌گفت موقع صحبت متوجه حالت غیر عادی پدرش شدم. گفتم: چی شده؟ گفت: چیزی نیست یکی از همکارام بود. گفتم: پس ۸۰ چی بود؟ گفت: هیچی پول قرض میخواست. - پدرش می‌گفت: من دیگر شام نخوردم، گفتم: خانم من میرم خونه خواهرم کاری دارم باش شما هم اینجا باش فردا عصر میام دنبالتون.. @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
- مادرش می‌گفت موقع صحبت متوجه حالت غیر عادی پدرش شدم. گفتم: چی شده؟ گفت: چیزی نیست یکی از همکارام ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرش میگفت: آن روز از صبح دلشوره عجیبی داشتم.. حوصله هیچ کاری را نداشتم، حس میکردم اتفاقی افتاده.. زنگ زدم به یکی از دوستان آرمان.. گفتم: شما از آرمان خبر داری؟ گفت: بله اتفاقا اینجاست. گفتم: خب خداروشکر میشه گوشی رو بهش بدی؟ گفت: همین الان رفت اون طرف، اومد میگم باتون تماس بگیره.. اما نگران نباشید.. تا گفت نگران نباشید ته دلم خالی شد دو بار هم تکرار کرد گفت اصلا نگران نباشید ها چیزی نشده.. - دیگر یقین کردم که چیزی شده و دلم الکی دلشوره ندارد.. دیگر طاقت نیاوردم بعد از کلی پیگیری با کمک برادرم متوجه شدم و رفتم بیمارستان.. وارد بیمارستان که شدم خیلی شلوغ بود. تا گفتم مادر هستم همه کسانی که آنجا بودند با یک حالت خاصی نگام کردند. ناگهان یکی از دوستانش را دیدم، رفتم سمتش اما دیدم خودش را از من مخفی میکند. آمدم سمت پرستارها دیدم آنهاهم طفره میروند. با کلی خواهش و التماس گفتم: چی شده؟ یک نفر از آن بین گفت: خب مادرشه بزارید ببیندش..💔 گفتم: کجاست؟ گفتند: طبقه بالا تو بخش آی سی یو... - اولش نمیگذاشتند بروم اما با اصرار زیاد رفتم. وقتی رفتم.... بچه‌ام را نشناختم.. گفتم: کو؟ پسرم کجاست؟ از پشت شیشه همان کسی که روی تخت بود را نشانم دادند. گفتم: ...😭😭😭💔 آنقدر این بچه را زده بودند کلا چهره‌اش تغییر کرده بود.. سیاه و کبود و خونی....😭😭😭 - دوسه روزی در حالت کما بود و بعدش به آرزوی دلش رسید..🕊💔😭😭 @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
#شهیدآرمان‌علی‌وردی
در ماه رمضان گاهی شبها با خانواده می‌رفتیم گلزار شهدا و تا سحر میماندیم.. یک‌بار من را برد کنار .. گفت: " مامان این شهید خیلی خاصه..✨" - اکثر مواقع که می‌رفتیم همگی یک فاتحه می‌گفتیم. اما آرمان میماند و کلی با این شهید حرف میزد.. شک ندارم یکی از خواسته‌هایش قطعا عاقبت بخیری با شهادت بود..💔✨ طلبه‌مومن متدین متعهد انقلابی وحزب‌الهی ما حالا در آسمان کنار حضرت‌اباعبدالله‌ست و ما دلسوخته‌گان و دلتنگان همیشگی او خواهیم بود..💔 🌹 @Shahadat1398🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرات برادر ..💔 اگه اشکی ریختید، التماس دعا💔 تقدیم به روح بلندش حمدوسوره قرائت کنیم. @Shahadat1398🕊
4_5787678249102348871.mp3
14.81M
_بـهِ جز تـُـ کسـی‌ نیسـت بیاد پیـش مَنـو روے اینکـهِ میای حِساب کَردمـو. . :) ..💔 @Shahadat1398🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا