💠 روایت از همسر شهید:
حاجی عاشقه سفر بود خصوصا سفر به مشهد و کربلا ...
هر وقت تو مسیر تابلوی امام رضا رو میدید ناخودآگاه ماشینش کج میشد سمت مشهد و امام رضا....
چند باری میشد که شام مهمون خانه ی دختر بزرگمون که ساکن شهرری هستن بودیم...
حاجی تابلوی امام رضا رو که وسط راه میدید دست ادب به سینه میگذاشت و میگفت السلام علیک یا غریب الغربا... ومیپرسید بریم امام رضا؟
فقط کافی بود یک نفر بگه بریم...
و به همین راحتی راهی مشهد میشدیم بدون هیچ برنامه و پیش زمینه ای....اتفاقا خیلی هم خوش میگذشت انگار همون آقایی که دعوت کرده هوای زائرهاش رو هم داره...
البته حاجی خیلی با نظم بود همیشه یه ساک از لباس و وسایل شخصیش پشت ماشینش آماده داشت که هر وقت هوس امام رضا کرد راهی بشه...
مشهد که میرفتیم حاجی من و بچه هارو میبورد برای ناهار و میگفت امروز ناهار رو مهمون امام رضاییم... برای شام که میرفتیم حاجی میگفت هرچی خواستین سفارش بدین شام رو مهمون امام رضاییم...
هر وسیله ای که برای بچه ها میخریدیم میگفت این کادوی امام رضاست...
هیچ وقت با امام وداع نمیکرد و میگفت آقا به زودی دوباره مهمونمون کن بیایم پابوست...
وقتی با بچه ها به حرم میرفتیم بیش از حد زیارت رو طولانی نمیکرد تا از حوصله ی بچه ها خارج نشه....
به جاش نصفه شب برای نماز صبح میرفت حرم و تا صبح میموند ...
تو مسیر رفت و برگشت و تمام مدت سفر رو همه کاری میکرد تا به همه خوش بگذره و مشتاق زیارت باشند همیشه ...
از وقتی بازنشسته شد اگر ایران بود به طور معمول ماهی یکبار و به زیارت امام رضا میرفت گاهی تنها گاهی با من و بچه ها و گاهی با دوستانش..
دو شب پیش دخترم خواب حاج اصغر رو دیده...
دیده که بعد از دوماه زنده شده و حال خوبی داره....
پرسیده: بابا از کی زنده شدی ؟
حاجی گفته از اون روزی که یه بنده خدایی اومد بالاسر مزارم و صوت سلام امام رضایی رو پخش کرد...
همون موقع روح به جسمم برگشت و زنده شدم...
🔶️ شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
#جانباز_شهید_حاج_اصغر_عبادی
17.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه گرهی به کارت افتاده صدقه بده...
صدقه بلا را برطرف مى كند و مؤثرترينِ داروست. همچنين، قضاى حتمى را برمى گرداند و درد و بيمارى ها را چيزى جز دعا و صدقه از بين نمى برد.
📚بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 93، ص 137، ح 71
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌قصه مادر نمازخوان ناموفق
وپسربی دین موفق...
به افتخار محبت مادر
که وقتی بچش دنیا میاد صورتش رو میبوسه اما بچه متوجه نمیشه....
دوم وقتیه که مادر فوت میکنه وفرزند صورت مادرشو میبوسه و مادر متوجه نمیشه!!!!
بسلامتی وجودمادرانی که هستندو
شادی روح مادران آسمانی ...
شاخه گل صلوات🌹💌
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦠حرف مردم مثل ویروس میمونه...
حرف مردم چقدربرات مهمه؟!
شاید تقصیر آدمها نیست
که نمیتوانند روی حرفشان ، وعده هایشان و احساساتشان بمانند
آنها بر روی زمینی زندگی میکنند
که روزی یکبار خودش را دور میزند ...
برای بستن دهان افرادی كه در زندگی شما مدام دخالت ميكنند بهترين پاسخ اين است:
- از پیشنهادتان ممنونم، بهش فكرميكنم
- ممنونم شاید حق با شما باشد
این یعنی پایان بحث ...🪄🌩🌅
- استاد الهی قمشه ای
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه برای خدا کاری نداره...
نوزاد مُرده به دنیا میاد ولی خداوند بواسطه این دکتر به زندگی بر میگردونش👌👏
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل و جگر داشت و به دهان خطر می رفت
#جانفدا🌹
🆔@ShahidBarzegar65
15.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دعای قشنگ هدیه به تک تک شما همراهان بزرگوار
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بطلب آقا😢
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج🤲🏻
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
ازحضور وفعالیت شما خوبان سپاسگذاریم
ازاینکه کانال شهیدرو به دوستان خود معرفی میکنید بینهایت متشکریم.
👌قابل توجه دوستان جدید:
پُستهاهر۲۴ساعت شبها بارگزاری میشود.
التماس دعا
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
به نیت نزول رحمت الهی
هدیه به اهلبیت (ع)
تعجیل درفرج امام زمان (عج)
وامام وشهدا مخصوصا شهیدبرزگر... ۳صلوات محبت کنید...
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان دنیای کوتاه
روزي حضرت داوود از يك آبادي ميگذشت
پيرزني را ديد بر سر قبري زجه زنان
نالان و گريان. پرسيد:
مادر چرا گريه مي كني؟پيرزن گفت:
فرزندم در اين سن كم از دنيا رفت
داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟
پيرزن جواب داد:350 سال
داوود گفت: مادر ناراحت نباش.
پيرزن گفت: چرا؟ پيامبر فرمود:
بعد از ما گروهي بدنيا مي آيند كه
بيش از صد سال عمر نميكنند.
پيرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسيد:
آنها براي خودشان خانه هم ميسازند
آيا وقت خانه درست كردن دارند؟
حضرت داوود فرمود:
بله آنها در اين فرصت كم با هم
درخانه سازي رقابت ميكنند.
پيرزن تعجب كرد و گفت:
اگر جاي آنها بودم تمام صد سال را
به خوشی و خوشحال کردن دیگران ميپرداختم.
🌸برچرخ فلک مناز که کمر شکن است
🌸برثروت خود مناز که آخر کفن است
🌸مغرور مشو که زندگی چند روز است
🌸در زیرزمین شاه و گدا یک رقم است
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😢 یادنامه ای برای رقیه های سرزمینم
🌹دختر است دیگر
گاهی مثل پروانه دور عکس پدر شهیدش میچرخد💔
دختر شهید مصطفی مهدوی نژاد💫
رقیه جان:دخترارباب
باورکن ارادتمان شعارنیست.
ببین دخترهای شهیدایران هم مثل تو
بیقراری راتجربه کرده اند.
🆔@ShahidBarzegar65
✍ خاطره رسیدن
نامه ای دردناک همسر شهید
صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسههای کمین،
با پشت سر آرام نشست روی زمین،
سریع عکس گرفتم،
به سه ثانیه نکشید که شهید شد.
ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که #
رستمعلی نامه داری
فرمانده نامه را گرفت و باز کرد،
از طرف همسرش بود:
رستمعلی جان، امروز پدر شدی.💌🕊
وای ببخشید من هول شدم،
سلام عزیزم،
نمیدونی چقدر قشنگه،
بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه،
کی میای عزیزم؟
از جهاد اومده بودن پی ات، میخوان اخراجت کنن.
خنده ام گرفته بود.
مگه نگفتی بهشان که جبههای؟
تهدید کردند که به خاطر غیبت اخراج شدی.
مهم نیست،
آمدی دوباره سر زمین کار میکنی،
این یه ذره حقوق کفاف زندگی مان را نمیدهد.
همان بهتر که اخراجت کنند.
عزیزم زود برگرد، دلم برایت تنگ شده❤️
شهید #رستمعلی_آقاباباپور
🆔@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان شخص بت پرست
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بفرمایید نون داخ گرفتم ؛ماه مبارک که بیاد از صبونه؛نانار خبری نیستا..
🌸حرف بزن...
اما طوری حرف بزن که بدانی خدایت راضی است و به تو لبخند میزند
🌸گوش کن
اما طوی گوش کن که مطمئن باشی اگر خدایت از تو پرسید گوشت چه چیزهایی شنیده شرمسار نباشی...
🌸نگاه کن...
اما طوری نگاه کن که چشمهایت آیینه ای از وجود خدا باشد پر باشد از خدا و هرچه
می بینی خدا را یادت بیاورد...
🌸فکرکن ...
اما به کسی و به چیزی فکر کن که خدا را از یادت نبرد... طوری فکر کن که آخرش یک سر نخی از خدا پیدا کنی
🌸عاشق باش...
اما طوری عاشق باش که هم به دست آوری و بتوانی از دست بدهی طوری که معنای عشق واقعی خدا را گم نکنی
🌸عاشق زمینی ها باش
اما نه طوری که زمین گیرت کند و از رسیدن به آسمان و آن عشق ابدی باز مانی
عاشق خدا باش
21.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بوقت روشنفکری...
آدمهای نایاب اطراف ما....
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این داستان زیبا و تکان دهنده از امام رضا(ع)روبشنوید .
مطمئنم قانع میشین.
اگربهت حاجت نمیدن دلیلش این هست که چیزای بهتری برات درنظر گرفتن.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ما مامور به انتظاریم...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزو میکنم تک تک آرزوهایت،
با مصلحت خدا یکی باشد ...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان بهای سیلی
روزی مرد فقیری با مرد ثروتمندی درگیر شدند و بین آنها جروبحث و مشاجره شد. صدای آنها بلند شد و ناگهان مرد ثروتمند بدون هیچ مقدمهای به صورت مرد فقیر سیلی ای زد. مرد فقیر که درنظر نداشت بگذارد ماجرا همینطوری تمام شود، پیش قاضی رفت.
قاضی شکایت هردو را گوش کرد و نظر داد که مرد ثروتمند به تاوان سیلی به مرد فقیر یک کاسه برنج به او بدهد.
مرد فقیر نزدیک قاضی رفت و سیلی صداداری به صورت او زد.
قاضی فریاد کشید: «خُل شدهای چرا این کار را کردی؟»
مرد فقیر گفت: «چیز مهمی نیست. فقط دلم خواست این کار را بکنم. چون من از خیر آن کاسهٔ برنج گذشتم. اکنون شما میتوانید آن را برای خودتان بردارید.»
🆔@ShahidBarzegar65
🌹
بعد از تیر خوردنش بچه ها اومدن به کمکمون
خیلی خون ازش رفته بود فقط برگشت به یکی از رفقا گفت:
بلندم کن رو زانوهام بشينم
برگشتم بهش گفتم: واسه چی..؟!
خون زیادی ازت رفته
که آقا سجاد گفت:
اربابم اومده میخوام بهش سلام بدم..
شهید #سجاد_عفتی
🆔@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی شما👇👆
به رسم رفاقت این کلیپ تشکر رو برای شهدا بخصوص شهیدبرزگر فرستادم که هوای من روسیاه رو داشتن ونجاتم داد.
فکرنمیکردم شهدا هوای لوتیهای خارج ازگود روهم داشته باشن.
این کلیپ ارسالی از دوستی که باتوکل به خدا توسل به شهیدبرزگرحاجت گرفته؛از۵سال حبس نجات پیداکردورضایت خانواده شاکی گرفته شد
این آقا چندماهی میشه از گذشتهِ اشتباهِ خودش توبه کرده و به جمع شهدایی ما پیوسته.
همه شما بزرگواران عزیز ودعوت شده شهدا هستین
خوش اومدین...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگرگرفتاری این آیه رو. زیادتکرارکن
💚《فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ》
سوره توبه آیه 129 🍃
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دعای ناب تقدیم شماخوبان
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج🤲🏻
رفقای پویشی پنجشنبه آمد؛
صلواتهای هفتگی فراموش نشه
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
ازحضور وفعالیت شما خوبان سپاسگذاریم
ازاینکه کانال شهیدرو به دوستان خود معرفی میکنید بینهایت متشکریم.
👌قابل توجه دوستان جدید:
پُستهاهر۲۴ساعت شبها بارگزاری میشود.
التماس دعا
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
به نیت نزول رحمت الهی
هدیه به اهلبیت (ع)
تعجیل درفرج امام زمان (عج)
وامام وشهدا مخصوصا شهیدبرزگر... ۳صلوات محبت کنید...
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
🆔@ShahidBarzegar65
داستان زیبای عبدالغفار خویی معروف به سرباز خویی
🌸در زمان مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي جدّ مرحوم آية اللّه آقاي حاج شيخ بهاءالدّين محلاّتي
✅شخصي با لباس مندرس و کوله پشتي وارد مدرسه خان شيراز مي شود
و از خادم مدرسه اطاقي مي خواهد.
🌼خادم به او مي گويد:
بايد از متصدّي مدرسه که آن وقت شخصي به نام سيّد رنگرز بوده درخواست اطاق بکني.
لذا آن شخص به متصدّي مدرسه مراجعه مي کند و درخواست اطاق مي نمايد.
🌼او در جواب مي گويد:
اينجا مدرسه است و تنها به طلاّب علوم دينيّه حجره مي دهيم.
🌼آن شخص مي گويد:
که اين را مي دانم ولي در عين حال از شما اطاق مي خواهم که چند روزي در آنجا بمانم.
متصدّي مدرسه ناخودآگاه دستور مي دهد که به او اطاقي بدهند تا او در رفاه باشد.
آن شخص وارد اطاق مي شود و در را به روي خود مي بندد و با کسي رفت و آمد نمي کند.
خادم مدرسه طبق معمول، شبها درِ مدرسه را قفل مي کند
🔅 ولي همه روزه صبح که از خواب برمي خيزد مي بيند در باز است.
بالاخره متحيّر مي شود و قضيّه را به متصدّي مدرسه مي گويد.
او به خادم مدرسه دستور مي دهد امشب در را قفل کن و کليد را نزد من بياور تا ببينم چه کسي هر شب در را باز مي کند و از مدرسه بيرون مي رود.
صبح باز هم مي بيند در مدرسه باز است و کسي از مدرسه بيرون رفته است.
🔅آنها بخاطر آنکه اين اتّفاق از شبي که آن شخص به مدرسه آمده افتاده است به او ظنين مي شوند و متصدّي مدرسه با خود مي گويد حتما در کار او سرّي است ولي موضوع را نزد خود مخفي نگه مي دارد
و روزها مي رود نزد آن شخص و به او اظهار علاقه مي کند و از او مي خواهد که لباسهايش را به او بدهد تا آنها را بشويند و با طلاّب رفت و آمد کند،
ولي او از همه اينها ابا مي کند و مي گويد من به کسي احتياج ندارم.
مدّتي بر اين منوال مي گذرد تا اينکه يک شب مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي (جدّ مرحوم آية اللّه حاج شيخ بهاءالدّين محلاّتي) و متصدّي مدرسه را در حجره خود دعوت مي کند
و به آنها مي گويد چون عمر من به آخر رسيده قصّه اي دارم براي شما نقل مي کنم و خواهش دارم مرا در محلّ خوبي دفن کنيد.
💐اسم من عبدالغفّار و مشهور به مشهدي جوني اهل خوي و سرباز هستم.
من وقتي در ارتش خدمت سربازي را مي گذراندم روزي افسر فرمانده ما که سنّي بود به حضرت فاطمه زهراء (سلام اللّه عليها) جسارت کرد
من هم از خود بي خود شدم و چون کنار دست من کاردي بود و من و او تنها بوديم آن کارد را برداشتم و او را کشتم
و از خوي فرار کردم و از مرز گذشتم و به کربلا رفتم،
مدّتي در آنجا ماندم سپس در نجف اشرف و بعد در کاظمين و سامراء مدّتها بودم.
روزي به فکر افتادم که به ايران برگردم و در مشهد کنار قبر مطهّر حضرت عليّ بن موسي الرّضا (عليه السّلام) بقيّه عمر را بمانم.
🔅ولي در راه به شيراز رسيدم و در اين مدرسه اطاقي گرفتم و حالا مشاهده مي کنيد که مدّتي است در اينجا هستم.
آخرهاي شب که براي تهجّد بر مي خواستم مي ديدم قفل و در مدرسه براي من باز مي شود
🔅و من در اين مدّت مي رفتم در کنار کوه قبله و نماز صبح را پشت سر حضرت وليّ عصر روحي فداه مي خواندم
و من بر اهل اين شهر خيلي متاءسّف بودم که چرا از اين همه جمعيّت فقط پنج نفر براي نماز پشت سر امام زمان (عليه السّلام) حاضر مي شوند.
مرحوم حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي و متصدّي مدرسه به او مي گويند
انشاءاللّه بلا دور است و شما حالا زنده مي مانيد بخصوص که کسالتي هم نداريد.
🌼او در جواب مي گويد:
نه غيرممکن است که فرمايش امامم حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) صحيح نباشد
همين امروز به من فرمودند که تو امشب از دنيا مي روي.
بالاخره وصيّتهايش را مي کند ملافه اي روي خودش مي کشد و مي خوابد
🔅و بيش از لحظه اي نمي کشد که از دنيا مي رود.
فرداي آن روز مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي به علماء شيراز جريان را مي گويد و مرحوم آقاي حاج شيخ مهدي کجوري و خود مرحوم محلاّتي اعلام مي کنند که بايد شهر تعطيل شود و با تجليل فراوان مردم از او تشييع کنند.
🔅بالاخره او را در قبرستان دارالسّلام شيراز، طرف شرقي چهار طاقي دفن مي نمايند
و الا ن قبر آن بزرگوار مورد توجّه خواص مردم شيراز است و حتّي از او حاجت مي خواهند
🆔@ShahidBarzegar65
13.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹داستان شنیدنی شهید ابراهیم همت
🌷امروز ۱۷اسفند سالروز شهادت سرلشکر شهید حاج محمد ابراهیم همت، فرمانده لشکر ۲۷محمد رسولالله است. برای روح پاکش صلوات و فاتحهای نثار کنیم
🔹بخشی از وصیت نامه شهید همت؛ «پدر و مادر؛ من زندگی را دوست دارم، ولی نه آنقدر که آلودهاش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم. علیوار زیستن و علیوار شهید شدن، حسینوار زیستن و حسینوار شهید شدن را دوست میدارم.»
#شهید | #محمدابراهیم_همت
🆔@shahidBarzegar65