زني شوهرش مُرد براي اينكه خدمتی به شوهر كرده باشد شبهای جمعه غذایی تدارک می كرد و به وسيله فرزند يتيم خود به خانه فقرا می فرستاد طفل بيچاره با اينكه گرسنه بود ، غذا را از مادر می گرفت و به فقرا مي رساند و خود با شكم گرسنه به خانه بر می گشت و می خوابيد تا اينكه شبي كاسه صبرش لبريز شد و در راه غذا را خودش خورد و با شكم سير به خانه برگشت و آسوده خوابيد آن شب زن شوهر خود را در خواب ديد كه به او می گفت : تنها غذای امشب به من رسيد . زن از خواب بيدار شد و با كمال شگفتی از فرزندش پرسيد شبهای جمعه گذشته و ديشب غذا را كجا می بردی و به كی می دادي ؟ من ديشب پدرت را خواب ديدم كه مي گفت تنها غذای ديشب به او رسيده است .طفل راستش را گفت كه شبهای جمعه غذا را به خانه فقرا مي بردم ، ولي ديشب چون زياد گرسنه بودم ، خودم خوردم و آسوده خوابيدم . زن دانست بهترين خدمت به شوهر اين است كه يتيم او را سير نگهدارد 🕋 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷 🆔@ShahidBarzegar65

#کلیپ 🎥 با این تکه از روضه‌ی شهید تورجی‌زاده؛ به بهشت برویم و برگردیم... 🇮🇷ایام شهادت شهیدمحمدرضا تورجی‌زاده گرامی‌باد 🆔@ShahidBarzegar65 ‌‌‌‌___________________

خیلی پیام دادین که روایت حاجت گرفته های نذرسیب شهیدبرزگر رو بزاریم.چشم عذرخواهی میکنم از اینکه پیام وداستان حاجت گرفته ها زیاد بود ونمیشه همه رو بزاریم اما ازمیان ۳۲ پیام هفته این روایت راانتخاب کردیم.بفرمایید👇

در نزدیکی جاده ای صعب العبور همراه باهمسرم در وانِت قراضه خودمان به سرعت حرکت میکردیم. صاحب کار مدام زنگ میزد که از وقتتان گذشته. وهمسرم با این زنگها دلش آشوب تر میشد و به سرعت خودشتاب بیشتر می‌داد.تقریبا نزدیک روستا شده بودیم که چوپانی به همراه یک گله گوسفند از میانه جاده در حال عبور بود وما غافلگیرشدیم و از بس سرعت زیاد بود که شوهرم نتوانست وانت را کنترل کند. دریک لحظه دیدم درحال سقوط به پایین دره هستیم. معلق بین زمین آسمان،از خدا واهلبیت کمک میخواستم. نزدیک به چندقدمی زمین ،ازشهیدبرزگر یادم آمد.صدایش زدم.مگر نه اینکه ازخودت معجزه ها نشان مردم داده ای، به دادمان برس وخودت رابه ما هم نشان بده...باصدای وحشتناک ماشین رنگم پرید وفریادم بلند شد.خدااااا... ماشین درون درّه در کناری؛ بدونِ واژگون شدن نیم پهلو به درختی تنومند ودیوار دره گیر کرد. کمی خون از بینی و دهان شوهرم می آمد. من سالم بودم اما ازترس مثل بیدمی لرزیدم.پیاده شدم.تاکمکی بیاورم . آقایی را ازدوردیدم که با پیراهن وشلوار خاکی رنگ بطرف ما می آید،با خوشحالی گفتم:آهای،آقا تورا بخدا کمکم کن. باشوهرم ازدره پایین افتادیم. آن آقا با قمقمه که برکمرش بسته بودکمی به من آب دادوگفت:از آن آب مُشتی به همسرت بخوران. آقا رانندگی کرد ومارا به درمانگاه رسانید وقتی رسیدیم؛ آقاگفت:حال همسرت خوب است نگران نباش.گفتم:ازکجامطمئنی قبل ازمعاینه؟ گفت:ازآنجا که شهدا زنده اند. سریع همسرم رابه اتاق دکتررساندم بعداز آزمایش فهمیدم شکرخدا جراحت سطحی بوده. یادم ازحرف آقا آمدگفتم بروم تشکرکنم اما هرچه گشتم کسی رانیافتم. 🍎داستان نذرسیب دوستان از شهیدبرزگر

🔹استاد رحیم پور ازغدی : اصلا چرا بعضیا دنبال برداشتن حجاب هستن؟! خوب مگه چی میشه؟؟؟؟ دنیا به آخرمیرسه: نه دوست عزیز... برامون برنامه دیدن توپ... بیا تا برات بگم. 🆔@ShahidBarzegar65

معجزه ای از قمر منیر بنی هاشم 👌 🎙حجت الاسلام هاشمی نژاد #اللهم_عجل_لولیک_الفرج کسانیکه بیمار شدین...یا بیمار توی خونه دارین...یا حاجت وگره سختی دارین درگاه خدا .اهلبیت وشهدا جای نا امیدی نیست.... 🆔@ShahidBarzegar65

صبورباش....هر وقت حس کردی واقعا همه تنهات گذاشتن و کسی نبود فقط به همین جمله فک کن: «مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ» که پروردگارا تو را رها نکرده.. 🆔@ShahidBarzegar65

گاهی وقتا حتی اگه لازم هم نباشه از پدر مادرامون کمک بگیریم که بدونن هنوز تکیه گاهن... اگر پدر نداری...به مادرت بگو... واسم ازخوشمزه های خونگی درست میکنی؟بلدنیستم. ببین چقدر عشق می‌کنند از خواستن های ما...اینکه هنوزم محتاجشونیم. 🆔@ShahidBarzegar65

تا زنده ای به جای اینکه باغصه امیدکُشی کنی لطفا زندگی کن...دنیاکوتاهه از لحظه هات لذت ببر...شکرگزاری کن. به داشته هات فکرکن.ما آدما عادت کردیم به شادی‌ها اجازه ورود نمیدیم. همه ما بیماریِ نا امیدی گرفتیم. لطفا؛زندگی کن با نهایت امید. پنجشنبه رسید.... دوستان پویشی :صلواتهای هفتگی فراموش نشه.... دوستان جدید:ضمن عرض خیرمقدم ما هر هفته پویش صلوات داریم به تعداد دلخواه صلوات نیت میکنی؛ می آیی یکبار اکانت بنده ثبت میکنی،وهر هفته ۷روز فرصت داری تا صلواتها رو هدیه کنی به اهلبیت؛ ظهورامام زمان؛شهدا ؛اموات رفع گرفتاری و... اگر مایلی بسم الله اینجا ثبت نام کن👇 🆔@Mahya4565

آمریکایی‌ها یک بار هم اینجا حمله کردند به طبس و...😁 خطبه نگو بگو ذوالفقار حیدری 🆔@ShahidBarzegar65

‍ #عاشقانه_شهدا 💕 . ▫️یهو وسط حرفـش میگفت: "خانوم...♥️ ▫️اگـه مݧ شہید شدم بہم افتخار کن..." ▫️مـیگـفـتـم:"وا بـه چـی افتخار کنم…؟! ▫️بـه ایݧ کـه شوهـر نـدارم…؟!" ▫️میـگفـت: ▫️بـه این افتخار کـن کـه من همه رو دوست دارم و... ▫️بـه خاطر همـه مردم میرم.. اگـہ نرم دشمن میاد داخل خاکموݧ... ▫️پیـش از ما هـم اگه شـہدا نمیرفتݧ... حالا ما هـم نمیتونستـیم تو امنـیت و آرامـش زندگـی کنیم..." ▫️روز آخری کـه میخواست بره گفت: "بیایـیـد وایسید عکس بگیریم…📸 کولـه شو کـه برداشت... رفتم آب و قرآݧ بیارم... فضا یـه جوری بود... ▫️فکر میـکردم این حالات فقط مخصوص فیلمـا و تو کتاباست... احـسـاس میکردم... مهدی بال درآورده داره میـره... از بـس کـه خوشحال بود... ساکـشو خودم جمع کردم... قرار بـود ۴۵ روزه بره و برگرده ولـی.. ۲۱ روزِ بعد شهید 💔شد... #شهید_مهدی_قاضی_خانی ..🌷🍃 #منم_باید_برم #یافاطمه🍃 🆔@ShahidBarzegar65

از مرگ نترسید؟؟؟؟ این کلیپ شمارو به رحمت خدا امیدوارتر میکنه 🆔@ShahidBarzegar65