من جوانی بودم که سالها با رفتارم
دل امام زمانم رو به درد آوردم
و خیری برای خانوادهام نداشتم
همش با رفقای ناباب و اینترنت و ...
شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب
زمانی که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی
اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی
بینصیب نماندم
و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر
اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمیدهند
تا یه روز تو یکی از گروههای چت یه آقایی
پستهای مذهبی میذاشت، مطالبش برام
جالب بودند رفتم توی پی وی اون شخص
و مثل همیشه فضولیم گل کرد
و عکس پروفایلشو بزرگ کردم
عکس شهیدی دیدم که غرق در خون
بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش
افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود
که حدس زدم باید بچههای او باشند
و زیر آن عکس یه جملهای نوشته شده بود:
«میروم تا #حیاوغیرت جوان ما نرود»
ناخودآگاه اشکم سرازیر شد، دلم شکست
باورم نمیشد دارم گریه میکنم اونم من
کسی که غرق در گناه و شهواته
منه بیحیا و بیغیرت
منه چشم چرون هوس باز
از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای
مجازی و گناه و رفقای نابابم متنفر شدم
دلم به هیچ کاری نمیرفت
حتی موبایلم و دست نمیگرفتم
تصمیم گرفتم برای اولین بار برم مسجد
اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم
ولی احساس آرامش معنوی خاصی میکردم
آرامشی که سالها دنبالش بودم ولی هیچ جا
نیافتم حتی در شبکههای اجتماعی
از امام جماعت خواستم کمکم کنه
ایشان هم مثل یه پدر مهربان
همه چیز به من یاد میداد
نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و...
کتاب میخرید و به من هدیه میداد، منو در
فعالیتهای بسیج و مراسمات شرکت میداد
توی محله معروف شدم
و احترام ویژهای کسب کردم
توسط یکی از دوستان به حرم حضرت
معصومه برای خادمی معرفی شدم
نزدیکای اربعین امام حسین یکی از خادمین
که پیر بود بمن گفت: دلم میخواد برم کربلا
ولی نمیتونم، میشه شما به نیابت از من بری؟
خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم
زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟
زیارت امام حسین؟ اشکم سرازیر شد
قبول کردم و باحال عجیبی رفتم
هنوز باورم نشده که اومدم کربلا
پس از برگشت تصمیم گرفتم برم حوزه
علمیه که با مخالفتهای فامیل و دوستان
مواجه شدم اما پدرم با اینکه از دین
خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمیگرفت
قبول کرد
حوزه قبول شدم و با کتابهای دینی انس
گرفتم در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام
خدارو میکردم و حتی سراغ دوستان قدیمی
ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام رو
با خدا آشتی بدم
یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن
گریه میکنن منم گریهام گرفت
تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه!
گفتم بابا چی شده؟
گفت پسرم ازت ممنونم
گفتم برای چی؟
گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم
تو رو میدیدیم با مرکبی از نور میبردن بهشت
و ما رو میبردن جهنم و هر چه به تو اصرار
میکردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی
و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت
بعد من
یه آقای نورانی آمد و بهت گفت: آقا سعید!
همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین
بهشت و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی
پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه سعید قبل
نیستی همه دوستت دارن تو الآن آبروی مایی
ولی ما برات مایه ننگیم
میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی
به ما هم یاد بدی
منم نماز و قرآن یادشون دادم
و بعد از آن خواب پدر و مادرم نمازخوان
و مقید به دین شدند
چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم
یه روز توی خونشون عکس شهیدی دیدم که
خیلی برام آشنا بود گریهام گرفت
نتونستم جلوی خودم رو بگیرم
صدای گریههام بلند و بلندتر شد
این همون عکسی بود که تو پروفایل بود
خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی
شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟
و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم
خودش و حتی مادرش هم گریه کردند
مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟
گفتم: نه
گفت: این پدرمه
منم مات و مبهوت دیوانه وار فقط گریه
میکردم مگه میشه؟
آره شهیدی که منو هدایت کرد آدمم کرد
آخر دخترشو به عقد من درآورد
چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای
مدافعان حرم اسم نوشتیم تابستون که شد
و حوزهها تعطیل شدند ما هم رفتیم
خانمم باردار بود و با گریه گفت:
وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن
نه خدماتی پس چرا میخوای بری؟
همان جمله شهید یادم اومد و گفتم:
«میرم تا #حیاوغیرت جوانان ایران بماند»
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙روایتگری شیخ سعید آزاده
🔸 روایت نوجوانی که به امام فحش نداد و عراقی ها...
راستی ماچقدر به امام عصرمان پایبندیم؟!
🔺راهیان نور
🆔@ShahidBarzegar65
در اهواز مسئول انتقال شهدا بودم.یک روز پیرمردی مراجعه کرد وگفت:فرزندم شهید شده ودر اینجاست باتعجب سراغ لیست شهدا رفتم .اما هرچه گشتیم مشخصات پسر اونبود.پیرمرد اصرار می کرد که آمده تا پسرش رابا خودش ببرد!
پیرمرد مرتب اصرار می کرد.یادم افتاد چند شهید گمنام در مقر داریم .ناخوداآگاه پیرمرد را به کنار شهدای گمنام بردم .شش شهید رادید اما واکنشی نشان نداد.اما با دیدن شهید هفتم جلو آمد فریاد زد:الله اکبر...این فرزند من است.بعد هم اورا در آغوش کشید پسرش را صدا می کرد.اما این شهید هیچ عامل مشخصه ای نداشت !نه پلاک،نه کارت ونه...پیرمرد گفت:عزیزان ،این پسر من است می خواهم اورا با خودم به شهرمان ببرم.
از خدا خواستم خودش ما راکمک کند.با دقت یکبار دیگر نگاه کردم.در میان بقایای پیکر شهید تکه های لباس ویک کمربند بود.کمربند پر از گل بود.نا امید نشدم باید نشانه ای پیدا میکردم روی لباس هیچ نشانه ای نبود به سراغ کمربند رفتم.آن را برداشتم وشستم.چیز خاصی روی آن نبود.بیشتر دقت کردم ناگهان آثار چند حرف انگلیسی نمایان شد.چهار بار کلمه mکنار هم نوشته شده بود این یعنی اسم شهید که پدرش ساعتی پیش برای ما گفته بود:میر محمد مصطفی موسوی.
پدرش این نشانه را هم گفته بوداین که پسرش اسم خود را اینگونه می نوشته با لطف خدا وتلاش بسیار فهمیدیم این حروف را خود شهید نوشته.وما خوشحال از اینکه این شهید گمنام به آغوش خانواد اش باز گشته پیکر شهید رابا گلاب شستیم ودر پارچه سفیدی قرار دادیم وروز بعد هم به سوی مشهد فرستادیم .اما این پدر ازکجا می دانست که فرزندش پیش ماست!!!
🆔@ShahidBarzegar65
23.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا میتوان کاری کرد امام زمان(عج) در هنگام مرگ به یاری ما بیاید؟
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا صاحب الزمان
اللهمَّ عجل لولیک الفرج✅
برای فرج #امام_زمان دعا کنیم
🔸 امام عسکری(علیه السلام) درباره فرزندشان فرمودند : بخدا قسم او قطعا غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسیکه خداوند بزرگ او را در اعتقاد به امامتش ثابت بدارد ؛ و به او توفیق دعا برای تعجیل فرجش بدهد.
📚 کمال الدین و تمام النعمة ، باب۳۸
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونستین این آقایون جاشون توی بهشته؟! 😍😍
اینم هدیه به آقایان کانال
خدایا عاقبت همه ما ختم بخیر بفرما
🆔@ShahidBarzegar65
13.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حرف دل...
نپرسیم چرا؟؟؟؟؟
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدقه دادن از نظر آقا امام صادق علیه السلام🖤
یادمون باشه....
روز جمعه برای سلامتی امام زمان هم صدقه بزاریم
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دوران آخر الزمان مراقب گفتار؛رفتار و ارتباط هایمان باشیم؟
پاسداری ازدین مراقبه می خواهد.
حواسمون باشه...
جوری زندگی کنیم؛که دو روز دیگه رومون بشه به آقا نگاه کنیم..
نکنه....اون روز آقا بگه...تجدیدی...ردی.
ضامن نمیشم😢
نکنه پرونده بِدَن دستم بگن
از مدرسه ارادت ما برو بیرون...اما آقاجان...
خدا گفته برو با ولیت بیا😢
مگه جز شما کسی باقیمانده که برم.
مولای ما شمایی...
دستمو بگیر...کجابرم؟!
نذرسیب🍎
من یک مستاجرم...همسرم بیماراست.
۳فرزند دارم.
خودم در یک تولیدی مشغول به کارهستم.
صاحب خانه؛ حق داشت.۵ماه کرایه ام به تاخیر افتاده بود و آن شب خانومش را دم در فرستاد تا اگر قادر به پرداخت نیستم منزلشان را تخلیه نمایم.
حقوق کارگری کفاف خرج بچه ها و داروی همسرم را هم نمی داد.
تصمیم گرفتم یکی از کلیه هایم را به فروش بگذارم تا قدری از مشکلاتم را حل نماید.
فرصت زیادی نداشتم برای همین از راه میانبر اقدام به پیش فروش اعضای بدن
نمودم.
همسر و بچه هایم را به منزل مادرشوهرم بردم تا چندروزی باخیال راحت خواهرم ازشهرستان بیاید و ازمن مراقبت کند.
به آدرسی که از طریق یکی از صفحات مجازی پیداکرده بودم رجوع کردم...
یک حیاط مخوف در حاشیه شهر که چند اتاق داشت.یکی سقط جنین؛ اهدای عضو؛ عمل آقایان؛ سوراخ کردن گوش و....
قبل از ورود به اتاقِ مثلا عمل؛ کارت بانکی خودرا دادم
گفت:باید نقد حساب کنید.
پول نقد نداشتم.بنابراین از عمل منصرف شدند.ویک تاریخ دیگر برایم مقرر کردند.
در راه برگشت آنقدر گریه کردم که اشک جلوی چشمانم را گرفته بود و هنگام عبور ازخیابان صدای مهیبی شنیدم ودیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد.
باصدای صوت زیارت عاشورا به خود آمدم.
یک آقایی که اطرافش را نور احاطه کرده بود وکنارتخت بیماری نشسته بود وبرایش زیارت عاشورا می خواند؛بعدازاینکه عاشورایش تمام شد. دستهایش را بالا برد وگفت:
خدایا:پدراین بیمار؛مرا واسطه شفای فرزندش نموده. اگر صلاح میدانی کلیدمشکلش باشم دعای پدرش را مستجاب گردان.
خودم دیدم که بعداز این دعا؛آن شخص به هوش آمد.
وقتی ماجرا را برایش تعریف نمودم ازگریه بیقرارشد.
بعدازچندروز دیدم که خانواده اش دربیمارستان سیب سرخ میدهند.
آنجا باشهیدبرزگر آشناشدم وفهمیدم پدرخانواده بانذرسیب شهیدبرزگر حاجت گرفته،من هم با شهیدپیمان چله زیارت عاشورا ونذرسیب بستم
هنگام مرخص شدنم؛یک پرستار مستقیم پیشم آمدوگفت:دکترقبل از مرخص شدن؛ این نامه را برای شما داد و رفت. گفتم کدام دکتر؟!
گفت:همانکه کنار تخت شما بیهوش بود.
نامه را بازکردم؛
سلام:از بی همراه بودنت؛درددلهای شبانه ات باخدا؛ دانستم باید نذر چندماه پیشم را اکنون ادا کنم.
این مبلغ هدیه من به شماست.
لطفا جسارتم راببخش...
خدارا شکر کردم.
ازبیمارستان که مرخص شدم. فورا به بانک رفتم؛ از آنجا کرایه را پرداخت کرده؛پس ازآن دارو و خوراک منزل خریدم.
قصد رفتن به منزل را داشتم که از نذرسیبم یادم آمد.فورا از همان نزدیکی یک روسری خریدم سَر کردم.بعدهم ۱۴ عدد سیب سرخ را به نیت شهیدبرزگر بین همسایگانم توزیع نمودم...
خدارا شکر که با این شهید عزیز آشناشدم.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تربیت نادرست ما ...؟!
🟣تصویرسازی قبل از سن #بلوغ
کلمات منفی را از ذهن بچه ها حذف کنیم.گاهی کلمات ما...بچه ها را دین گریزمیکند.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن خدا ارحم الراحمینِ میدونید یعنی چی؟؟
#استاد_پناهیان🌹
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعداز چند سال با عنایت حضرت علی اصغر ع
صاحب فرزند شده
🤲خدایا اوناییکه اولاد ندارن بحق حضرت علی اصغر صاحب اولادشان بگردان🤲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
«دنیا آدم را آهسته آهسته
در کام خود فرو می برد؛
قدم اول را که برداشتی
تا آخر میروی باید مواظبِ
همان قدم اول باشی»
#شهیدعلیصیادشیرازی🌱
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨امام زمانم...
بافراق تو
هیچ فصلی را
دوست نخواهم داشت
هیچ هوایی به دلم نمی نشیند
و جز غم انتظار ...
هیچ حسی قلب مارا همراه نیست...
زیرا که
زمستان است همه فصلها.
مولاجان توکه بیایی...
آنوقت بهار را باور میکنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨اللهم عجل لولیک الفرج
تقدیم به همه عاشقان امام حسین ع
ان شاالله کربلا قسمتتون بشه 💖
شهدا ما را نزد اباعبدالله یاد کنید.
از حضور و فعالیت شما خوبان همیشه همراه سپاسگذاریم.
دوستان جدید:ضمن عرض خیرمقدم
پستهای هر ۲۴ساعت شبها درکانال بارگزاری میگردد.التماس دعا
اجرتون باشهدا....
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
💫اللهم عجل لولیک الفرج.
هدیه به اهلبیت (ع)
تعجیل درفرج امام زمان (عج)
امام وشهدا؛شهیدبرزگر..
۳صلوات محبت کنید...
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🕯داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد
▪️جگری سوخته یاد از جگر سوخته کرد
🕯جگری سوخته کز داغ بر افروخته بود
▪️باز هم از اثر زهر جفا سوختـه بود
🕯شهادت ششمین اختر
▪️تابناک آسمان ولایت و امامت
🕯رئیس مذهب تشیع
▪️امام عشق و عرفان
🕯حضرت امام
▪️جعفر صادق علیه السلام
🕯بر امام زمانم.رهبرم ،تمامی عاشقان اهلبیت؛اساتید؛طلاب بزرگوار؛واعضای همیشه همراه کانال
تسلیت باد 🏴
🌸🍃🌸🍃
🚨#سزای_تکبر
✍در جنگ جهانی دوم پهلوانی در نخجوان زندگی میکرد که به او ببرخان میگفتند. در ۲۰ سال سابقه نداشت که کسی بتواند کمر او را به زمین بزند.
🔸روزی کشتیگیری که دو برابر خودش وزن داشت را به زمین زد. و تکبر عجیبی بر او غالب شد.
سر بالا گرفت و نعره زد،
خدایا از خلایقات کسی نیست که کمرش بر زمین نزده باشم، کشتی گرفتن با بندگانت برای من دیگر لذتی ندارد،
🔹جبرییل را از آسمان بفرست با من کشتی بگیرد.
ببرخان، یک هفته بعد، سرماخوردگی عجیبی گرفت.
بر اثر عفونت و بوی بد از خانه بیرونش کردند و در خرابهای انداختند.
🔸گویند : موشی بر روی او میرفت و توان نداشت موش را از روی بدن خود دور کند.
گفتند: جبرییل به کنار، جواب این موش را بده...
✍این است سزای کسی که #تکبر کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم باید برم....💌😢
نجوای شهید مدافع حرم، شهید#محسن_قوطاسلو🌷
#خاکریزخاطرات ۵۱
🔸کدام امام معصوم (ع) نام گروه شهید نواب صفوی را تعیین کرد؟!
#متن_خاطره|شهید سید مجتبی نواب صفوی میگفت: خوابِ امام حسین (ع) رو دیدم؛ حضرت بازوبندی رو به دست راستم بستند؛ روی بازوبند نوشته شده بود: فدائیان اسلام... به همین خاطر اسم گروهمون شد فدائیان اسلام...
👤خاطرهای از زندگی روحانی شهید سید مجتبی میرلوحی" نواب صفوی"
📚منبع: کتاب دانشجویی نگاهی به زندگی و مبارزات رهبر فدائیان اسلام
🟩 امامصادقعلیهالسّلام:
💫شما شیعیان
☄نوری دارید که در دنیا با آن شناخته میشوید.
💥هرگاه یکی از شما دیگری را میخواهد ببوسد، بر جای آن نور در پیشانی بوسه زند.
📚 کافی، ج۲
🏴 شهادت رئیس مذهب شیعه
حضرت جعفر بن محمد الصادق علیهم
الصلاةوالسّلام را به محضر مقدس أعلی
حضرت ولی عصر بقیةاللهالأعظم عجل
اللهفرجهالشریف و ارواحناه فداه تسلیت
و تعزیت عرض میکنیم.
«اللّهُمَ عَجلْ لِوَلیِڪـ الْفَرَجْ »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد عالی...
داستان شراب خوار و نجابت منش تربیتی
امام صادق(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خدای آدمهای بد...
هروقت از ته دلت گفتی
خدایا تمام امیدم فقط تویی ...
و تو بزرگترین و قدرتمندترین
پناهگاه زندگیم هستی ...
ومن غیر از تو کسی رو ندارم
و خدا رو تنها حامی و نگهبان
و وکیل خودت قرار دادی ...
اونوقته که می بینی همه چیز
به طرز معجزه آسایی درست میشه
حتی اگه همه ی دنیا بهت پشت کنن
ترکت کنن و تنهات بزارن ...
اصلا مهم نیست
چون مهم فقط خداست که
حواسش بهت باشه ...
☝️فقط خدا ...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت ما آدمها مثل همین شیر و آهو هست..
دعا بدون تلاش اثرداره.؟!
یا تلاش بدون دعا؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۹ ماه قبل از تولد
در دريايي از * آب * بوديم
بعد از تولد
براي زندگي در محيطي پر از * هوا * هستيم
بعد از مرگ
ميان خروارها * خاك * خواهيم خفت
خداوندا
ياريمان كن اين چرخه را
با * آتش * به پايان نرسانيم.
یکی از روزها که شهید پیدا نکرده بودیم، به طرف «عباس صابری» هجوم بردیم و بنا بر رسمی که داشتیم، دست و پایش را گرفتیم و روی زمین خواباندیم تا بچه ها با بیل مکانیکی خاک رویش بریزند.
کلافه شده بودیم. شهیدی پیدا نمی شد. بیل مکانیکی را کار انداختیم. ناخنهای بیل که در زمین فرو رفت تا خاک بر روی عباس بریزد، متوجه استخوانی شدیم که سر آن پیدا شد. سریع کار را نگه داشتیم.
درست همانجایی که می خواستیم خاکهایش را روی عباس بریزیم تا به شهدا التماس کند که خودشان را نشان بدهند، یک شهید پیدا کردیم.
بچه ها در حالی که می خندیدند به عباس صابری گفتند:
بیچاره شهیده تا دید می خواهیم تو رو کنارش خاک کنیم، گفت: فکه دیگه جای من نیست، باید برم جایی دیگه برای خودم پیدا کنم و مجبور شد خودشو نشون بده... .
عباس در روز ۷ محرم مصادف با 5/3/1375 همچون مولایش ابوالفضل العباس(علیه السلام) با دست و پاهای قطع شده و صورتی در داغ شقایق سوخته بر اثر انفجار مین در منطقه عملیاتی والفجر یک (فكه) در حین تفحص شهدا به شهادت رسید.
شهید#عباس_صابری🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محبت کردن..
۲چیز را فراموش نکن👇
اول ظرفیت شخص مقابل
دوم تعادل در رابطه...(نه زیاده روی ونه کم رَوی)