eitaa logo
مادران پرچمدار
68 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
173 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مطهر
رایان کوچکترین شهید ایرانی قد: ۵۴ سانت، وزن: ۴ کیلو، سن: ۶۱ روز، ترکش: ۱۲ عدد. ‌
هدایت شده از مطهر
پدافندِ ایران ‌ چادر خاکی حضرتِ مادر... ‌ ‌
هدایت شده از مطهر
سجیلِ ٢٠٢۵ ‌ معلم پرسید::" 'تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ' رو کی میتونه توضیح بده ؟" پسرک بالا پرید :"آقا، آقا سجیل مثل سجیل خودمون که توی وعده صادق زدیم. اون خورد سر اصحاب فیل این خورد سر صهیونیست ها." ‌
هدایت شده از مطهر
مباهله منطق را نپذیرفتند... کار به مباهله رسید که یکدیگر را نفرین کنند تا خدا حکمش را نشان دهد. رسول الله با عزیزانش آمد. نجرانیان عاقل بودند. در سالروز مباهله، جمهوری اسلامی ایران هم با عزیزانش آمد مقابل یهودیان ... اما قماربازان تاریخ، تا ابد مورد نفرین خدا قرار خواهند گرفت..
هدایت شده از مطهر
وعده فتح ‌ تابلوی شهر را که دید، زخم سینه‌اش تیر کشید: "به تهران خوش آمدید - 86 میلیون نفر" ‌ خاطرات خرمشهر هجوم آوردند... صدای تکبیر، بوی باروت، رد خون روی پرچم. زیرلب گفت:"آن روز خرمشهر را آزاد کردیم، امروز با هشتاد و شش میلیون غیرتمند، قدس را آزاد خواهیم کرد." ‌
هدایت شده از مطهر
فراتر از فردو ‌ سحر، خبرِ حمله به سایت های هسته ای چون خنجری بر جانم نشست. باید خبر را کار میکردم اما از عصبانیت چشمهایم تار میدید و گوشی در دستم میلرزید. یکی یکی چهره های شهدای هسته ای در ذهنم نقش می‌بست. دستم روی قلم می‌لرزید. پیامکی آمد. مادر شهید مصطفی احمدی روشن. تنم لرزید. تماس گرفتم. با صدایی که به زور از بین گلوی خشکم بیرون می‌آمد گفتم:«سلام مادر‌‌» هق هق ش قلب سنگ را آب می کرد. فقط گفت: «پسرم! آقا سالم هستن؟» ‌ دنیا دور سرم چرخید. مادر نگران سایه‌ی آقا بود و من غرق در دغدغه‌ی سنگ و خاکِ فردو. کلامش چراغی شد پیش رویم. با بغض گفتم: «بله مادر، آقا سالم اند.» ‌ قلبم پر از نور شد. فردو فقط سنگ و خاک نیست؛ فردو خونِ مصطفی و یارانش است. باز خواهیم ساختش، محکم‌تر از پیش... ‌
هدایت شده از مطهر
آخرین لالایی ‌ غروب، کم کم جاده اسلام‌آباد غرب را می‌پوشاند. ماشین آرام در جاده به سمت حمیل می‌خزید و صدای خنده‌های کودکانه از پنجره‌هایش به آسمان می‌رسید. آرمانِ شش ساله با ذوق برای خواهر کوچکش نازنین، از مدرسه‌ای می‌گفت که قرار بود سال آینده برود. ‌ لیلا در صندلی جلو، لبخند می‌زد و گه‌گاه از آینه نگاهی به فرشته‌های کوچکش می‌انداخت. محمود زیر لب آهنگی را زمزمه می‌کرد. همه چیز آرام بود، شاید زیادی آرام... ‌ ناگهان، نوری کور‌کننده و صدایی که کوه‌ها را شکافت. "مامان..." صدای هراسان آرمان در غرش انفجارِ پرتابه ی اسرائیلی گم شد. لیلا، به عقب چرخید. آخرین تصویر چشمانش، پسرش بود که وحشت‌زده به او خیره شده بود. آتش همه جا را فرا گرفت. محمود، با تنی مجروح، از میان دود و شعله به دنبال خانواده‌اش می‌گشت. صدای گریه نازنین را شنید. با دستانی لرزان، دخترک را از میان آهن‌پاره‌های سوزان بیرون کشید. ‌ "لیلا... آرمان..." صدایش در گلو شکست. ‌ تکه‌های پراکنده آهن، عروسک سوخته و روسری گلدار لیلا روی آسفالت پخش شده بودند. ‌ نازنین کوچک، در آغوش پدر، همچنان منتظر است مادر برگردد و برایش لالایی بخواند. ‌
هدایت شده از مطهر
آتش بس امام خمینی رحمه‌الله‌علیه :«آمریکا اگر لا‌اله الا الله هم بگوید، از او نپذیرید و باور نکنید.» آمریکا : ایران و اسرائیل آتش بس را پذیرفتند... ‌
هدایت شده از مطهر
ما برای استقرار صلح، جنگ میکنیم و شما برای استمرار جنگ صلح را پیشنهاد می کنید. قیصر امین پور ‌
هدایت شده از مطهر
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸🎥 ویتنام در برابر آمریکا با چنین پشتیبانی پیروز شد ▪️پل شدن در پیروزی ⬛در برابر دشمن سر خم نکنی ،پیروز میدانی ▪️زنان هر کشور می‌توانند عامل اصلی پیروزی یا شکست آن کشور باشند. ▪️افتخار سرزمینم ایران داشتن زنانی شجاع و مهربان و فداکار است🇮🇷