eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم تبادل : @oohhaoo .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸☔️ امام رضا علیه السلام✨ أَقْرَبُکُمْ مِنِّی مَجْلِساً یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَ خَیْرُکُمْ لِأَهْلِهِ🍃 امام رضا علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: نزدیکترین شما به من از نظر مقام در روز قیامت، کسی است که در مورد خانواده خود خوش رفتار باشد.❤️ صحیفه الإمام الرضا علیه السلام، ص: ۶۷ 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
💝 شــَــهـــیـــدْ چــَــمـْـرآنْ🥀 چه زیباست که در این موهبت بزرگ الهی که نامش غم و درد است🍃 شیعه تمام عیار علی شدن.... 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 🍃سفارشش نماز اول وقت بود📿 بعد از نماز کار همیشگی‌اش خواندن زیارتِ عاشورا بود حتی اگر مهمانی بود یا کار داشت یا وقت غذا بود تا زیارت عاشورا نمیخواند نمےآمد... !🍃🌸🍃 شهید حاج یدالله کلهر🥀 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 یکی از مهمترین شئون عاقبت بخیری از دیدگاه 🕊 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
😅 بعد از سه ماه دلم برای اهل و عیال تنگ شد و فکر و خیالات افتاد تو سرم. مرخصی گرفتم و روانه شهرمان شدم. 🌸 مرخصی گرفتم و روانه شهرمان شدم. اما کاش پایم قلم می شد و به خانه نمی رفتم. سوز و گداز از مادر و همسرم یک طرف، پسر کوچکم که مثل کنه چسبید بهم که مرا هم به جبهه ببر، یک طرف.😢 مانده بودم معطل که چگونه از خجالت مادر و همسرم در بیایم و از سوی دیگر پسرم را از سر باز کنم. تقصیر خودم بود. هر بار که مرخصی می امدم آن قدر از خوبی ها و مهربانی های بچه ها تعریف می کردم که بابا و ننه ام ندیده عاشق دوستان و صفای جبهه شده بودند، 😍 چه رسد به یک پسر بچه ده، یازده ساله که کله اش بوی قرمه سبزی می داد و در تب می سوخت که همراه من بیاید و پدر صدام یزید کافر! را در بیاورد و او را روانه بغداد ویرانه اش کند.😄 آخر سر آنقدر آب لب و لوچه اش را با ماچ های بادش مانندش به سرو صورتم چسباند و آبغوره ریخت و کولی بازی در آورد  تا روم کم شد و راضی شدم که برای چند روز به جبهه ببرمش. کفش و کلاه کردیم و جاده را گرفتیم آمدیم جبهه. شور و حالش یک طرف، کنجکاوی کودکانه اش طرف دیگر. از زمین و آسمان و در و دیوار ازم می پرسید. - این تفنگ گندهه اسمش چیه؟ - بابا چرا این تانک ها چرخ ندارند، زنجیر دارند؟ - بابا این آقاهه چرا یک پا ندارد؟ - بابا این آقاهه سلمانی نمی رود این قدر ریش دارد؟ بدبختم کرد بس که سوال پرسید و من مادر مرده جواب دادم. تا این که یک روز بر خوردیم به یک بنده خدا که رو دست بلال حبشی زده بود و به شب گفته بود تو نیا که من تخته گاز آمدم. قدرتی خدا فقط دندان های سفید داشت و دو حدقه چشم سفید. پسرم در همان عالم کودکی گفت: «بابایی مگر شما نمی گفتید که رزمندگان نوارنی هستند ؟»🤔 متوجه منظورش نشدم: - چرا پسرم، مگر چی شده؟ - پس چرا این آقاهه این قدر سیاه سوخته اس؟😶 ایکی ثانیه فهمیدم که منظورش چیه؛ کم نیاوردم و گفتم: «باباجون، او از بس نورانی بوده صورتش سوخته، فهمیدی؟!»😅   کتاب رفاقت به سبک تانک صفحه 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
حـآݪم بدوݩ تو آشـوبہ....💔 میشه بغلم کنے....(:😭 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
حـآݪم بدوݩ تو آشـوبہ....💔 میشه بغلم کنے....(:😭 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d
ما را به حرم روی نیاز است هنوز سررشته‌ی این قصه دراز است هنوز... 💔 از پرچم سبز گنبدت معلوم است در بسته ، ولی روی تو باز است هنوز... 🍃 💛
آیټ‌الله‌مجهٺدۍ(ره)🌱: جوان‌ها بہ شما توصیہ میڪنم؛ اگر میخواهیـد هم دݩیا داشټہ باشیـد🌎 هم آخرٺ، ✨ نماز اول وقٺ بخـوانید...!📿 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
🌙✨ بےعصا آمدی و روحیه دادی به جهان خوشبحال دل ما واے به حال دگران 🙃 +تصدقنا(: 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
Panahian-Clip-RevayatiAjeebAzRabeteAadamHayeMokhlesBaKhoda-64k.mp3
2.25M
🌟روایتی عجیب از رابطه آدم‌های مخلص در روز قیامت! @Panahian_i 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
﷽ #مردے‌در‌آئینہ 💙 #قسمت‌صد #رمان‌معرفتے :) #قلم‌شہید‌سید‌طاها‌ایمانے 🌱 مردي در آينه توي ر
💙 :) 🌱 غبار حال غريبي درون وجودم رو پر كرده بود ... و ميان تك تك سلول هام موج مي زد ... مثل پارچه كهنه اي شده بودم كه بعد از سال ها كسي اون رو تكان داده ... تمام افكار و برنامه ريزي هام مثل غبار روي هواي معلق شده بود ... پرده اشك چشمان دنيل، حالا روي قرنيه چشم هاي من حائل شده بود ... من مونده بودم و خودم ... در برابر بانويي كه بيشتر از چند جمله ساده نمي شناختمش ... و حالي كه نمي فهميدم ... به همه چيز فكر مي كردم ... جز اين ... نشسته بودم كنار ديوار ... دقيقه ها چطور مي گذشت؟ ... توي حال خودم نبودم كه چيزي از گذر زمان و محيط اطرافم درك كنم ... تا اينكه دستي روي شانه ام قرار گرفت ... بي اختيار سرم به سمتش برگشت ... چهره جواني، بين اون همه نور و چراغ صحن، مقابل چشمان تر من نقش بست ... ـ سلام ... اينجا كه نشستيد توي مسيره ... امكان داره یه جاي دیگه بشینید؟ ... نگاهم از روي اون برگشت روي چند نفري كه با فاصله از ما ايستاده بودن ... به خودم اومدم و از جا بلند شدم ... ـ ببخشيد ... نمي دونستم ... هنوز قدم از قدم برنداشته بودم كه يهو به خودم اومدم و حواسم جمع شد ... برگشتم سمتش ... هنوز اونجا ايستاده بود ... ـ تو انگليسي حرف زدي ... لبخند خاصي روي لب هاش نقش بست ... و به افرادي كه ازشون فاصله مي گرفت اشاره كرد ... ـ باهاتون كه فارسي حرف زدن واكنشي نداشتيد ... معقول بود و تعجب من احمقانه ... ـ چرا اينجا نشستيد و وارد نمي شيد؟ ... ـ من به خداي شما ايمان ندارم ... جايي از تعجب توي چهره اش نبود ... اما همچنان با سكوت به من نگاه مي كرد ... سكوتي كه سكوت من رو در هم شكست ... ـ همراه هاي من مسلمان هستن ... براي زيارت وارد حرم شدن ... من اينجا منتظرشون هستم ... توي صحن، جاي ديگه اي براي من پيدا كرد ... جايي كه اين بار جلوي دست و پاي كسي نباشم ... ـ اما شبيه افراد بي ايمان نيستي ... نشست روي زمين، كنار من ... ـ چرا اين حرف رو ميزني؟ ... ـ چه دليلي غير از ايمان، شما رو در اين زيارت، با همراه مسلمان تون، همراه كرده؟ ... چند لحظه به چهره اش نگاه كردم ... آرام ... با وقار ... محكم ... با نگاهي كه انگار تا اعماق وجودم پيش مي رفت ... سكوت عميقي بين ما حاكم شد ... ديشب با كسي حرف زده بودم كه فقط چند ساعت از آشنايي من با اون مي گذشت ... و حالا كسي از من سوال مي پرسيد كه اصلا نمي شناختمش ... نمي دونستم آ اي پاسخ اين سوال، پاسخي بود كه در جواب سوال اين غريبه بدم اي نه؟ ... و من همچنان به چشم هاي مطمئن و پرسشگر اون خيره شده بودم ... نگاهم براي لحظاتي برگشت سمت گنبد و ايوان آينه ... و بستم شون ... نور و تصوير حرم، پشت پلك هاي سنگين و سياه من نقش بست ... بين من و اون جوان، فقط يك پاسخ فاصله بود ... 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
💙 :) 🌱 يرها ت نمي كنم هنوز گرماي نگاهش رو حس مي كردم ... چشم هاش رو از روي من برنداشته بود ... ـ براي پيدا كردن كسي اومدم ... ـ اين همه راه رو از يه كشور ديگه؟ ... ـ خيلي برام مهمه حتما پيداش كنم ... لبخند گرم و مليحي، چهره اش رو به حركت آورد ... ـ مطمئني اينجا پيداش مي كني؟ ... نگاهم توي صحن و بين آدم هايي كه در رفت و آمد بودن چرخيد ... تعدادشون كم نبود ... و معلوم نبود چند نفر داخل هستن ... ـ چه شكلي هست؟ ... ازش تصويري داري؟ ... دوباره چهره اش بين قاب چشم هام نقش بست ... نمي دونستم چي بايد جواب اين سوال رو بدم ... اگر جواب مي دادم، داستانِ حرف هاي من با دنيل و مرتضي، دوباره از اول شروع مي شد ... ـ نه ندارم ... آدم مشهور هي ... اومدم دنبال آخرين امام تون بگردم ... شنيدم توي اين شهر يه مسجد داره ... درد خاصي بين اون چشم هاي گرم پيچيد و سكوت دوباره بين ما حاكم شد ... ـ يعني ... اين همه راه رو براي پيدا كردن يك تخيل و افسانه اومدي؟ ... برق از سرم پريد ... اونقدر قوي كه جرقه هاش رو بين سلول هام حس كردم ... ـ تو به اون مرد اعتقاد نداري؟ ... پس اينجا توي اين حرم چه كار مي كني؟ ... دوباره لبخند زد ... اما اين بار، جدي تر از هميشه ... ـ يعني نميشه باور نداشته باشم و بيام اينجا؟ ... نگاهم بي اختيار توي صحن چرخيد ... اونجا جاي تفريح و بازي نبود كه كسي براي گذران وقت اومده باشه ... نه ... نميشه ... ـ پس واقعا باور داري چنين مردي وجود داره كه براي ديدنش اين همه راه رو اومدي؟ ... هنوز مبهوت بودم ... نگاهم، باورم رو فرياد مي زد ... ـ پس چطور به خدايي كه خالق اون مرد هست ايمان نداري؟ ... لبخندش گرم تر از لحظات قبل با وجود من گره خورد ... ـ اون مرد، بيش از هزار سال عمر داره ... جوان بودنش اعجاز خداست ... مخفي بودنش اعجاز خداست ... در حالي كه در خفاست بر امور جهان نظارت داره ... و اين هم اعجاز خداست ... اون مرد پسر فاطمه زهرا و از نسل رسول خداست ... جانشين رسول خداست ... و اصلا، علت وجودش اقامه دين خداست ... چطور مي توني به وجود اين مرد ايمان داشته باشي ... و اين باور به حدي قوي باشه كه حاضر بشي براي پيدا كردنش دل به دريا بزني ... و اين مسير رو بياي ... اما به وجود خدايي كه منشأ وجود اون هست ايمان نداشته باشي؟ ... نور رو باور داري ... اما خورشيد رو نمي بيني؟ ... نفسم بين سينه حبس شده بود ... راست مي گفت ... چطور ممكن بود به وجود اون مرد ايمان داشته باشم ... اما قلبم وجود خداي اون رو انكار كنه؟ ... چطور متوجه نشده بودم؟ ... ـ اگه من در جاي قضاوت باشم ... يم گم ايمان تو به خداي اون مرد و وجود اونها ... قوي تر و بيشتر از اكثر افرادي هست كه در اين لحظه، توي اين صحن و حرم ايستادن ... طوفان جديدي درونم شروع شد ... سنگيني اين جملات در وجودم غوغا مي كرد ... نمي تونستم چشم هاي متحيرم رو ازش بردارم ... يا حتي به راحتي پلك بزنم ... توي راستاي نگاهم نيب... اون جمعيت ... از دور مرتضي رو ديدم كه از درب ورودي خارج شد ... كفش هاش رو گذاشت روي زمين تا بپوشه ... از روي خط نگاهم، مرتضي رو پيدا كرد ... ـ به نظر، يكي از همراهان شماست كه منتظرش بوديد ... من ديگه ميرم تا به برنامه هاتون برسيد ... از كنار من بلند شد ... ناخودآگاه از جا پريدم و نيم خيز، بين زمين و آسمون دستش رو گرفتم ... ـ نه ... رهات نمي كنم ... 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
مداحی آنلاین - لافتی الا علی لا سیف الا فاطمه - بنی فاطمه.mp3
6.13M
ای که بر عرش خداوند عظیمی قائمه لافتی الا علی لا سیف الا فاطمه😍🙃 🎤 |فوق العاده|👌🏻👌🏻 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃✨بسم رب العباس✨🍃
امیرالمؤمنین علیه السلام: 🌾 ظَفِرَ بِالشيطانِ مَن غَلَبَ غَضَبَهُ، ظَفِرَ الشيطانُ بِمَن مَلَكَهُ غَضَبُهُ هر كه بر خشم خويش چيره شود، بر شيطان پيروز شود هر كه مقهور خشم خويش شود، شيطان بر او پيروز گردد. غررالحكم حدیث6048 و 6049 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 ♥️ نامہ حاج قاسݦ به دخٺرش فاطمه سلیمانے آه مرگ خونین مݩ، عزیز مݩ، زیبای مݩ، کجایـے؟ مشتاق دیدارتم؟💔 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙✨ تو به آرزوے خود رسیدے جہـآݩ چه کند ایݩ همہ تباهے رآ؟! 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
💞 "یامَن ݪا یُرغَبُ اݪا اݪیہ" اے ڪہ رغبٺ و اشیاقے نبآشد، جز به درگآهـ تۅ......💔🍃 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡 🍃 <🖤> میخوا؎ شہیـد بشي برای خدا یا راحٺ بشے از سختیا ..؟! :)❤️ 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
🥀 شهید محمد مفتح🍃 ایشان ۲۸ خرداد سال ۱۳۰۷هجری شمسی در همدان متولد شد. 🌱 پدرش شیخ محمود مفتح از واعظان همدان بود و در مدح و مراثی رسول اکرم و اهل بیت شعر می‌سرود و در حوزه علمیه همدان ادبیات عرب تدریس می‌کرد. مفتح مقدمات علوم عربی، فقه، و بخشی از منطق را نزد پدر، ملاعلی همدانی، سیدمحمد جلالی و شیخ محمدعلی همدانی آموخت و در سال ۱۳۲۲ش. برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد. کتاب رسائل را نزد مجاهد تبریزی و مکاسب و کفایه را از سید محمد محقق داماد آموخت. وی همزمان با تحصیل به تدریس فلسفه پرداخت. تا سال ۱۳۴۴ش. دروس خارج اصول و فقه را از درس بروجردی، امام خمینی، سید محمدرضا گلپایگانی و مرعشی نجفی آموخت و به درجه اجتهاد رسید. ❤️ مفتح روحانی شیعی و از حامیان امام خمینی در جریان انقلاب اسلامی ایران بود. مسجد الجواد و مسجد قبا از جمله مراکز فعالیت‌های سیاسی-مذهبی وی بود. نماز چندین هزار نفری عید فطر در سال ۱۳۵۷ش در تهران به امامت وی برگزار شد.🌸 بعد از انقلاب عضو شورای انقلاب بود و سرپرستی دانشکده الهیات دانشگاه تهران را برعهده داشت. وی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مدتی دبیر جامعه روحانیت مبارز تهران بود.🍃 او در سال ۱۳۵۸ش به دست گروهک فرقان به شهادت رسید. در جمهوری اسلامی ایران روز شهادت وی در ۲۷ آذر به روز وحدت حوزه و دانشگاه مشهور است. او در حرم حضرت معصومه دفن شده است. محمد هادی مفتح رییس مرکز اسلامی هامبورگ فرزند اوست. 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️