eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
7.4هزار ویدیو
209 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
Akherat-42.mp3
6.47M
۴۲ 💢بالاخره چِـــکاره ای؟ می خوای یه بی نهایت، در آرامش باشی؟ یا نـَــه؟ اگه می خوای؛ که باید قصد کنی، و براش برنامه های دقیق بچینی👆👆 🎤🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهید محرم ترک : هر کجا #ظلمی باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم. ❤️✨کسانی که ایشان را می شناسند می
راوی:همسرشهید 🔰آن چیزی که من در او دیده بودم #عشق و علاقه به رهبری❣ بود و #شهید، پیرو رهبری بود. صحبت‌های ایشان را دنبال می‌کرد. حتی یکی از اهدافش🎯 برای #دفاع از حرمین صحبت‌های #حضرت_آقا بود.  🔰من فکر می‌کنم💭 که این عشق♥️ و علاقه دو طرفه💞 بوده و این برداشت را از این جمله مقام معظم #رهبری دارم، که فرمودند شهدای مدافع حرم🌷 هم مجاهد هستند و هم #مدافع و این ارجحیت را به شهدای حرمین دادند که نشان از #عشق_دوطرفه رهبر انقلاب به شهدا و شهدا به رهبر معظم انقلاب است.  🔰وقتی حضرت آقا جمله ای می گفتند برای #محرم هدف بود✊ و #حجت را تمام می‌کرد. چه در عرصه داخلی🇮🇷 و چه در عرصه‌های خارجی. یکی از بهترین و #شیرین‌ترین لحظات طول عمر محرم این لحظاتی بود که می گفت: در یکی از ملاقات‌هایی که با حضرت آقا داشتم👥 و در صف‌های جلو بودم من به ایشان #احترام گذاشتم و ایشان برای من دست تکان دادند👋 همیشه این #لحظات تا اخرین روزهای زندگی جلوی چشمشان بود.😌  #شهید_محرم_ترک 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 7⃣2⃣ #قسمت_بیست_وهفتم 🔻سروسامان دادن به کانال ✨نور خو
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 8⃣2⃣ 🔻سروسامان دادن به وضعیت شهدا و مجروحان ✨کار بعدی جدا کردن شهدا و مجروحان و سالم ها از هم بود. بچه ها شهدا را به انتهای کانال بردند. حمل پیکر دوستان سخت نبود، بلکه دل کندن از رفقا کار را بسیار سخت و طاقت فرسا کرده بود. غم سنگینی بر دل های دوستان نشسته بود. نزدیک بود عده ای از بچه ها قالب تهی کنند. شیرمردانی که در مقابل دژخیمان بعث، شجاعانه جنگیده بودند، اینک توان جابه جا کردن پیکر دوستان شهیدشان را نداشتند. ✨یادم هست کسی با کسی حرف نمی زد. فقط قطرات اشک بود که آرام آرام از گونه ها می چکید. بچه ها نگاه شان به صورت آرام و مظلوم شهدا گره خورده بود. اشک بود که از گونه های رنگ پریده و خاکی شان به آرامی می لغزید و بر صورت شهدا می افتاد. صورت هایی که حالا دیگر رنگشان به سفیدی گچ شده بود. خاطرات شیرین روزهای با هم بودن لحظه ای ما را آرام نمی گذاشت. اینک با حسرت و اندوه، پیکر شریف دوستان را به دوش گرفته و غریبانه آنها را به جایی می بردند که از دیدشان پنهان باشند! غم و اندوه همه ی وجودشان را گرفته بود. زیر لب زمزمه می کردند: «مهدی بیا مهدی بیا، نوبت به ما رسیده؛ این غنچه های پرپر، از کرب و بلا رسیده!» ✨بعد از انتقال شهدا به انتهای کانال، نوبت پیدا کردن جای امنی برای مجروحان بود. مجروحان کانال تعدادشون زیاد بود. عده ای دست و پایشان قطع شده بود، عده ای هم بر اثر ترکش و تیر، دل و روده هایشان بیرون ریخته بود. ابراهیم از بچه ها خواست با کمک سرنیزه هایشان، دیوارها را بتراشند و در مکان های مختلف کانال، چند جان پناه درست کنند. ساعتی بعد و با تلاش بسیار، پناهگاهی برای در امان ماندن مجروحان فراهم شد. حالا کانال یکم شرایط عادی پیدا کرده بود. ✨من خوب به بچه ها نگاه می کردم. در چهره ی هیچ کدام از علی اکبرهای خمینی نشان از ضعف و ترس مشاهده نمی شد. آری، اینجا کانال دوم است. اینجا همان مکانی هست که ملائک الهی به نظاره ی سربازان آخرالزمانی رسول الله و امیرالمؤمنین نشستند. اینجا محل اتصال زمین به آسمان است. اینجا قدمگاه مادر سادات است. اینجا مکانی است که بعدها به نام کانال کمیل نامیده شد. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 9⃣2⃣ 🔻داخل میدان مین ✨عصر بود که صدای عجیبی از بیرون کانال شنیدیم. تنها با فاصله های کم، صدای یا زهرا و یا حسین و یا مهدی به گوش می رسید. این صدا از مجروحانی که در میدان مین جا مانده بودند شنیده می شد. آنها از درد ناله می کردند و چند لحظه بعد... صدای یک گلوله! معرکه عجیبی برپا بود. زدن مجروحان نیمه جان افتاده در میدان مین، تفریح تک تیراندازان بعثی شده بود. ابتدا یک ناله ی بی رمق یا زهرا، بعد صدای تیر و پس از آن خنده ی مستانه ی بعثی ها. داشت قلب مان از جا کنده می شد و در نهایت خشم و حسرت، تنها مشت بر دیوار کانال می کوفتیم. صدای ناله مجروحان را می شنیدنیم اما کاری از دستمان بر نمی آمد. این سخت ترین لحظات برای بچه های کمیل بود. ✨بعضی از مجروحان توانسته بودند وسط میدان خود را بی حرکت نگه دارند تا از شلیک تک تیراندازان در امان باشند. اما آفتاب شدید صورت های رنگ پریده شان را می سوزاند. اگر مجروحی می خواست با اندک تکانی، طرف دیگر صورتش را به هُرم داغ آفتاب بسپارد، تیر خلاص دشمن بود که او را ملکوتی می کرد. هیچ کس نمی دانست که مجروحان در آن معرکه به چه می اندیشند؟! شاید نو دامادی به بخت خویش می اندیشد و شاید پدری به سیمای فرزندش که هرگز او را ندیده. شاید هم در آن لحظات آخر، به عاقبت خیر خود می اندیشد. شاید این لحظات زیباترین و دل انگیزترین لحظات زندگی شان بود که داشت در آن معرکه رقم می خورد! این اتفاقات در کنار ما رقم می خورد و هیچ کاری از دست نیروهای محاصره شده در داخل کانال بر نمی آمد. هیچ چیز به اندازه تشنگی و گرسنگی بچه ها را آزار نمی داد. ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_438945988363682007.mp3
879.8K
🎵صوت 🎤مداحی 📣تو دلامون خالیه جای شهدا ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#دلنوشته_شهید_خطاب_به #امام_زمان_عج: آیا میشود ما سینه زنان و گریه کنان جد غریبت #حسین را هم در خیل #سپاهیانش راه دهی⁉️ با تمام وجودم میگویم مادرم #لبیک_یا_زهرا_س #شهید_حجت_الله_رحیمی #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم ❣ #هرگز بجز دو پای گریزان👣 نداشتیم جزحرف و #ادعای فراوان نداشتیم🚫 این یک حقیقت است چرا مخفیش کنیم⁉️ ما بهر #انتظار شما جان نداشتیم😔 #العجل_یاصاحب_الزمان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#صبــح یعنی لـب خندان تو را😍 بوسیـدن از نگاه تو دو خط #روی_خدا را دیدن .. صبــح یعنی که تو خورشیـ☀️ـد جهان تاب شوی و ز گـرمای وجود #تو شقایـق🌷 چیدن #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔴با مردم یک رنگ بود 🔹طرف با يك #موتور گازي آمد🏍 جلوي در مسجد🕌. سلام كرد.👋 جوابش را با #بي‌اعتنايي د
🔺صورتش را که دیدم جا خوردم😦 اندازه چند سال #پیرشده بود. #ساواکی‌ها یک دندان سالم هم توی دهانش باقی نگذاشته بودند❌ چند وقت مجبور شد #دندان_مصنوعی بگذارد. 🔻آن روز هر چه #اصرار کردم برایم بگوید چه بلاهایی سرش در آورده‌اند، فقط گفت: #چیز_خاصی نبوده. 🔺یک بار که داشت برای چند تا از دوستانش تعریف می‌کرد، #اتفاقی حرف هایش را شنیدم🎧 #شکنجه‌های وحشیانه‌ای داده بودندش؛ شکنجه‌هایی که زبان آدم گفتنش شرم دارد و قلم از نوشتنش📝 عاجز است. او #می‌خندید و می‌گفت.  من گریه می‌کردم😭 و #می‌شنیدم. #شهید_عبدالحسین_برونسی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸نام تو را، دوبار قرعہ ڪشیدند 🔹یڪ بار برای درآمد 🔸و بار دیگر برای 🌷 🔹‌و هـر بار پیروز بودی✌️ ‌ 🗓تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۲/۰۱ 🗓تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۲۲ 🖇محل ولادت: تهران 🖇محل شهادت: فکه 🌷عملیات : والفجر مقدماتی به عنوان يك فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً امر تذكر می‌دهم كه هميشه در جهت اسلام و قرآن📖 بوده باشيد و هيچ مسئله و روشی شما را از هدف🎯 و جهتی كه داريد، منحرف ننمايد❌ و ديگر اين كه سعی كنيد در كارهايتان خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرك و ريا، حسادت و بغض پاك نماييد✨ تا هم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد مسئوليت خود را آن‌چنان كه ، اسلام و امام مي‌خواهند، انجام داده باشيد اين را هرگز فراموش نكنيد🗯 تا را نسازيم و تغيير ندهيم، جامعه ساخته نمی‌شود📛 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh