✍️ نوجوانی که با خیلی از همسالانش فرق داشت
🌷روزِ اولِ #عید_نوروز، غلامحسین هزار تومان عیدی جمع کرد. قرار بود من و خواهرم هر کدوم برا خودمون چیزی بخریم.
🌷برا همین به غلامحسین گفتیم: تو با #عیدیات چی می خواهی بگیری؟ گفت: من هیچ چیز برا خودم نمی خوام بگیرم، پولِ عیدیام رو میخوام بدم به یک #مستضعف تا برا بچههاش کفش و لباس نو بخره و از بچه هاش #خجالت نکشه...
🌷این حرفِ غلامحسین چنان من رو لرزاند، که پول های خودم رو هم بهش دادم تا به #فقرا کمک کنه...
#شهید_غلامحسین_تیمورزاده_حصاری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
#جنگ بود و خشونتش،
جنگ بود و جراحتش،
جنگ بود و #شهادتش...
جنگ بود و تمام #غیرت رزمندهها✌️
#جنگ بود و همه آنچه باید برای مبارزه و #دفاع داشت...
اما در کنار تمام اینها، خیلی #چیزهای دیگر هم بود... مثلا #روحیه بچهها بود که هیچ جا #کم نمیآوردند😍
بچهها در سختترین و شدیدترین شرایط، مراسم نوروز را برپا میکردند😉
#اما با همان رنگ و روی منطقه، #سفره هفت #سین شان هم بنا به نوع رستهشان فرق داشت.
#هفت سین واحد تخریب:
سرنیزه، سیمخاردار، (مین) سوسکی، (مین) سبدی، سیم تله انفجاری و...
در سایر #واحدها هم:
سمبه، سیمینوف، سرب، ساچمه و...
در #برخی دیگر: سکه، سماق، سیب از نوع کمپوتش و...
#اگر هم سال تحویل بعد از عملیات بود، #عکس شهدای عملیات #مزینکننده سفره هفتسین بود و #ذکر دعا و توسل و #قرائت وصایای شهدا و...🍂
#عیدیشان هم گاهی #سکههای متبرک شده به #دست امامخمینی(ره) بود و گاهی اسکناسهای 100ریالی...😍
#دید و بازدید بین بچههای همسنگری و همسایههای خاکریزی هم بود.☺️
خلاصه اینکه #مراسم نوروز تا #حد ممکن در #جبههها بر گزار میشد.
#رزمندگان ، آن سال ها به جای حضور در خانه، در میان #خاکریزها و #سنگرها سالشان را نو کردند🌸☘
و #با تمام وجود #پای آرمانهایشان ایستادند.
چه زیباست ما هم عیدمان را با #رفاقت_با_شهدا و زنده نگه داشتن یادشان🌷🍃 برگزار کنیم، باشد که مشمول #شفاعت و #دعای خیرشان گردیم.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| رهبرانقلاب، امروز: غربیها اعلام کردند که برای عربستان، هستهای و تولید موشک میسازند
👈 اگر بسازند هم بنده شخصاً ناراحت نمیشوم، چون میدانم که اینها انشاالله در دوران نه چندان دوری به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد. ۹۸/۱/۱
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔴 انتقاد رهبر انقلاب از افرادی که سال 98 را سال تهدیدها میدانند
رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی:
🔹برخی گفتند سال ۹۸ سال تهدیدهاست بنده قبول ندارم و معتقدم سال فرصت هاست.
🔹سال 1398 سال فرصت ها و گشایش هاست
🔹اظهارنظرهای مخالف این که با تهدیدهایی هم همراه است تحت تاثیر رجزخوانی ها و جنگ روانی دشمن است
🔹رجز خوانی های دشمن باید همانقدر که هست دیده شود، سال 97 هم این احمق های درجه یک می گفتند اگر ما ( آمریکا) از برجام خارج شویم، در خیابان های ایران شورش می شود و مردم ایران نان هم نمی توانند بخرند، یا آن احمق دیگر میخواست کریسمس 2109 را در تهران جشن بگیرد!
🔹این حرف ها یا از حماقت است یا از خباثت و در راستای جنگ روانی است.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#همسر_شهید:
🌷شب عید نوروز بود و هنوز کلی #کار در خانه مانده بود.
عصر بود که پویا از خانه بیرون رفت.
🌷نمی دانستم کجا می رود اما خواستم #زود برگردد.
ساعت 12 شب به خانه برگشت.
🌷بعد از شهادتش بود که فهمیدم آن شب بسته ها و اقلامی را بر در خانه ی #مستمندان و فقرای شهر برده، تا آنان هم با دلی #شاد سال جدید را آغاز کنند.
#شهید_پویا_ایزدی🌷
#شهید_تاسوعا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ ⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔 4⃣1⃣ #قسمت_چهاردهم 😢 هیچ کس به من نگفت: که شناخت شما، 💞عشق راستین ایج
❣﷽❣
⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔
5⃣1⃣ #قسمت_پانزدهم
😔هیچ کس به من نگفت،که میشود به شما هدیه داد و شما را خوشحال کرد…😢 اگر به من میگفتند که سه بار «قل هو الله احد» ثواب یک ختم قرآن را دارد، من از همان نوجوانی بعد از هر نمازم، یک ختم قرآن به شما اهدا میکردم تا هر روز عزیزتر از دیروز باشم😊 و یک قدم 👣نزدیکتر از روز قبل.
🌷هدیه من ناقابل بود، ولی احسان شما در مقابل هدیه من این قابلیت را داشت که مرا به عزت بندگی و خدمت به شما برساند.😊
👈احسان از طرف کریمترین انسان روی زمین، زندگی مرا زیر و رو میکرد، اگر از نوجوانی اهل احسان و اهدای هدیه میبودم.
✨اما حالا هم دیر نشده، بپذیر از من که وجود ناقابلم، رکوع و سجدهای به جای آورد و آن را در قالب دسته گلی 💐همراه چند صلوات به وجود نازنینت اهدا کند. کاش گلهای زیادی نثار آن وجود میکردم تا در نتیجه احسان، بوی گل نرگس را استشمام میکردم🌼
🌟آقای من از این پس با شما عهد می بندم بعد از هر نماز واجب سه بار سوره توحید را برای شما بخوانم.
🔹سر چه باشد که به پای تو گذارم آن را
🔹جانچه قابل که تو از منبپذیری جان را
📘کتاب "هیچکس به من نگفت"
✍نویسنده: حسن محمودی
#هیچ_کس_به_من_نگفت
==================
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_310226054725763626.mp3
2.19M
#فایل_صوتي_امام_زمان 8
🎧آنچه خواهید شنید؛👆👆
❣کاش تو ؛
همه آرزوی دلم بودی...
آنوقت...
از دغدغه های کوچک دنیا...
خالی می شدم...
💓و پر می شدم از تو...
از خود خود تو....
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5911043878940574755.mp3
9.3M
▪️واحد _ یازینب
🎶 ای وای از حال زار زینب
🎶 ای وای طاقت نداره زینب
#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
حاج #حسین_سیب_سرخی🎤🎤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
این دل دوباره دارد.mp3
8.31M
#زمینه_جانسوز
نه باورندارم، عمه سادات و......
شب وفات حضرت زینب علیها سلام/فرودین 97
#کربلایی_سید_امیر_احمدنیا
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
انگار این بشر به دنیا آمده بود تا دست خیلیا رو بگیره و بنشانه سر سفره #امام_حسین(ع) 👈 از هم دانشگاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫ در شب وفات حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)یادی کنیم، از شیر مردان مدافع حرم و حریم اهل بیت
🔸️شهید محمد حسین محمدخانی،
شیعه شدن یک مسیحی توسط حاج عمار
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم
#حاج_عمار
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⚫ در شب وفات حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)یادی کنیم، از شیر مردان مدافع حرم و حریم اهل بیت 🔸️شهی
دوستان توجه داشته باشند اونی که خلع لباس شده #حسن آقامیری هستش،
ایشون حجت الاسلام #حسین آقامیری راوی و از طلاب انقلابی هستن
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود
#شور_زیبا
عشق فقط اربابه، نگرد نیست نایابه
عشق فقط یازینب علیها السلام
عشق فقط جانم حسن علیه السلام
#کربلایی_سید #امیر_احمدنیا
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎کلام شهید #شهادت فقط در جبهههای #جنگ نیست؛ اگر انسان برای #خدا کار کند و به یاد او باشد و بمیرد،
🍃🌺🍃🌺🍃
🌷 #شهیده_میترا در سال 1347 در آبادان متولد شد. مادرم نام #میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت.
🌷بارها به مادرم گفت «مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشتهاید، چه جوابی میدهید؟ من دوست دارم اسمم #زینب باشد.
🌷زینب همیشه در وسایلش مقداری #تربت_شهدا و هفت عدد #کاج نگه میداشت.
🌷یک روز وقتی برای زیارت شهدا به تکیه شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر #زهره_بنیانیان(یکی از شهدای انقلاب) برد و گفت مامان، نگاه کن، فقط مردها شهید نمیشوند. زنها هم شهید میشوند.»
🌷زینب همیشه ساعتها سر قبر زهره بنیانیان مینشست و قرآن میخواند.
🌷بعد از شهادتش متوجه شدیم که شش تا از کاج ها، از درختان مختلفی هستند که در #گلزار شهدا وجود دارد، هفتمین کاج، از همان درختی است که بالای مزار مطهر #زینب قرار دارد....🌲🍃
#شهیده_زینب_کمایی🌹
#شهید_شاخص_سال97
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
Akbari-MiladHazratZahra1395[05].mp3
3.83M
🎼 نوای زیبا آخرین شبای اسفند و اولین روزای فروردین...
🎤🎤 حاج مهدی اکبری
🔺 #مداحی
#شب_جمعه
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#طـلاییـه 🌾طلاییه بودیم. چنـد روزے بود هـر چـه می گشتیم، #شهیــد پیـدا نمی ڪردیم😞 🌾یڪ شب #خــواب
شب وفات #حضرت_زینب(س) بود، ساعت دوازده شب بلند شد روی یک پارچه نوشت "یا زینب کبری" و بعد زد سر در مقر
#تفحص...
صبح که همه بیدار شدند گفت: امروز را با #نیت حضرت زینب(س) کار میکنیم...
همان روز #شهید پیدا کردیم بعد از سه ماه…
#جستجوگر_نور
#شهید_مجید_پازوکی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣ 6⃣3⃣ #قسمت_سی_وششم یعنی روزی رسید که عباس منتظر من باشه؟!☺️ وای چی داشتم
📚 #رمان
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣
7⃣3⃣ #قسمت_سی_وهفتم
بعدم لبخند معنا داری زد و بلند گفت:
_خداحافظ عزیــزم😉😊
و رو به عباس گفت:
_خداحافظ آقای یا...🙊
سریع گفت:
_یعنی آقای عباس
و بعد ازمون دور شد،
نفسی از سر آسودگی کشیدم داشت کم کم لو میداد منو😬
عباس هنوز لبخند میزد .. از چی خنده اش گرفته این بشر ..
چادرمو مرتب کردم و گفتم:
_کاری داشتین که اومدین دم دانشگاه
سری تکون داد و گفت:
_بله، میخواستم مجددا معذرت خواهی کنم و اینکه ناهار دعوتتون کنم😊
- من که دیشب گفتم تقصیر من بود اصلا، دیگه ناهار لازم نیس😊
- نه نه ... خب میخوام کمی بیشتر باهاتون حرف بزنم در همین موردی که تو پیامتون اشاره کردین، گفتم که حضوری باید باهاتون صحبت کنم
- باشه، فقط باید به مامانم بگم
در حالیکه در ماشین رو باز می کرد گفت:
_خودم با مادرتون حرف زدم خبر دارن شما ناهار نمیرید خونه☺️
با تعجب نگاهش کردم پس کلا هماهنگ کرده اومده😟🙈
، یاد اون روز تو پارک افتادم که بهم گفته بود برای حرف زدن با من از محمد اجازه گرفته،😌👌
آخه این چقدر می تونست متشخص باشه!!! 😍
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم ..
#ادامه_دارد...
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_ذکرنام_نویسنده_حرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣
8⃣3⃣ #قسمت_سی_وهشتم
نگاهم به بیرون بود،👀
به خیابون ...
به آدمایی که میومدن و میرفتن،
هر کدوم مشکلات خودشونو داشتن، اصلا چرا مشکل داشتن؟؟؟؟
انگیزه و هدفشون از زندگی چی بود ...
چی می خواستن از این دنیا ..
💰پول؟؟
⚖مقام؟؟
⛹تفریح؟؟
🏃دنبال چی بودن؟؟؟
چرا انقدر سرشون گرم بود،
گرمه هیچی!!
چشمامو رو هم گذاشتم تا دست از این فلسفه بافیام بردارم
نگاهی به عباس کردم و برای اینکه سر صحبت رو باز کنم پرسیدم:
_در چه موردی می خواستین باهام صحبت کنین ..
در حالی که سعی داشت تمام حواسشو به رانندگیش بده گفت:
_در مورد جواب مثبت تون، راستش واقعا من اینجوری فکر نمی کردم.
باز گفت جواب مثبت!!😔
احساس پشیمونی داره بهم دست میده😒
پرسیدم:
_چه جوری؟!!!
+همین که بعد ازدواج مادرم راضی بشن به رفتنم، فکر می کردم بدتر میشه و ازدواج پاگیرترم میکنه😊
نفسم رو بیرون دادم که بیشتر شبیه آه بود ...😣
نیم نگاهی بهم انداخت و پرسید:
_به نظرتون الان راضی میشن؟؟
شونه هامو به علامت ندونستن بالا انداختم و گفتم:
_نمیدونم، نمیدونم واقعا، همه چیزو باید بسپارین به خودش👌
- به کی؟؟
- به همونی که انقدر بی تابین که برین پیشش
کمی مکث کردم و گفتم:
_خدا رو میگم😒
با تعجب گفت:
_خدا!!😟
- اره دیگه، مگه دنبال شهادت نیستین، خب شهید هم میرسه به خدا، کنار خدا قرار میگیره، میشه اولیاء الله ...😒
چیزی نگفت، کمی به سکوت گذشت نمی دونستم به چی داره فکر میکنه،
اما من تو ذهنم شهادتی رو ترسیم می کردم که شاید هیچ وقت نصیب من نمیشد ...😣😢
بعد چند لحظه سکوت گفت:
_و شما چی؟؟؟😊
#ادامه_دارد...
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_ذکرنام_نویسنده_حرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5798711792452502372.mp3
4.94M
🔹ای خوش آن که #جانش
🔸به تو شده هدیہ😞😔
🔹خورده بر مزارش #شهید_زینبیه
🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی
شادی روح #شهدای مدافع حرم عقیله بنی هاشم #صلوات🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh