🦋
رفیق!
حواست بہ جوونیت باشه،
نکنہ پات بلغزه
قراره با این پاھا
تو گردان صاحبالزمان باشۍ!
#شهید_حمید_سیاهکالی🌿
سلام
صبحتون شهدایی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌼🌿🌼🌿🌼
شــد نــیمه ے شــعبان و جــهان گشتــــــ جــوان
از مقــدم پاڪــــ آن ولے ســبحان
آن پــرده نشــین ڪــاخ وحدتــــــ امــروز
بنمــود رخ از پــرده و گــردید عــیان
💐 مــیلاد امــام زمــان عــجل الله بر شما مبارڪــــ💐
🌿🌼🌿🌼🌿
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Yari-Mesle-to-Karimi.mp3
14.44M
#مولودیولادت
🔊 #صوتی ؛ #شور زیبا
📝 کسی که یاری مثل تو داره
👤 حاج محمود #کریمی🎤
🌺 ویژهٔ ولادت #امام_زمان😍
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🎆 لوح | نیمه شعبان، مظهر امید به آینده
➖نیمهی شعبان، مظهر امید به آینده است؛ بقیه امیدها ممکن است بشود، ممکن است نشود؛ امّا امید به اصلاح نهایی بهوسیلهی حضرت صاحبالزّمان امید غیر قابل تخلّف است. السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه. ۹۷/۲/۱۰
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیدانه⟮.▹🌹◃.⟯
.
.
اگہ یه روز خواستے☝🏻
تعریفے براۍ #شهید پیدا کنے..؛
بگو شهیــد یعنے بارانـ[🌧]
حُسْنِ#باران این است کہ⇣
#زمینے ست ولے🍃
آسمانے شده است
و به امدادِ زمین مےآید...👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
تازه رسیده بودم به قرارگاه .
همانطور که داشتم میرفتم، صحنهای عجیب دیدم..
در آن هوای گرم و در آن موقع از ظهر که
تمامی نیروها از شدت گرما داخل سنگر بودند،
#حاجاحمد کنار تانکر آب نشسته بود و با عشق، ظرفهای ناهار بچههای
قرارگاه را میشست..
گفتم شاید حاجاحمد نباشد؛ اما وقتی جلوتر رفتم، دیدم خود اوست..
آیا فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسولالله''ص'' با
آن همه ابهت و جذبه در میدان، اومده کنار تانکر آب و بشقابهای نیروهایش را میشوید؟
فوری دوربینم را آماده کردم و خیلی سریع،
قبل از اینکه متوجه شود، از او در آن حالت عکسی به یادگار گرفتم.
#شهیدحاجاحمدمتوسلیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطرات_شهید
♻️ یادم هست پسرم قدرت ا... غلامی وقتی برای آخرین بار به مرخصی آمده بود خوابی دیده بود که برای تعبیر به پیش حجت الاسلام کاشفی می رود و آن خواب را این گونه تعریف می کند که خواب دیدم در کنار یک چشمه ای برای شناکردن لباس هایم را بیرون آوردم و بعد از کمی شناکردن به سوی آسمان پرواز نمودم.
♻️ شهید از ایشان می خواهد تا خواب را برایش تعبیر کند. اما ایشان چیزی نمی گوید ولی با اصرار زیاد شهید می گوید اگر شما تعبیر این خواب را بدانید می ترسید.
♻️ شهید هم قبول می کند که بداند و بترسد بهتر است، آقای کاشفی به او می گوید: شما در جنگ شهید می شوید و با شنیدن این کلمه او چنان خوشحال می شود که از جا بلند می شود و به هوا می پرد و می گوید: در راه خدا شهید شدن که ترس ندارد و خوشحال از خانه آنها بیرون می رود. و بعد از چند روز به جبهه باز می گردد و خوابش به حقیقت مبدل می شود و او به آرزویش می رسد.
🎤 راوی: سارا امام وردی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh