eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
والدینی که به فرزندان‌ خود باج می‌دهند، قیامت شاکی خصوصی دارند ! @shahidNazarzadeh
محرم 10.mp3
16.96M
10 ▪️مراقب باش این روزا شور نگیرَتِت❗️ زیرخیمه حسین، یه قولهایی بدی، و بعد دوباره روز از نو،و روزی از نو! عزادارِ حسین،اونقدر باهاش هم قدمه که اهل آسمون می شناسنش👇 @ostad_shojae @shahidNazarzadeh
محرم 11.mp3
15.38M
11 وقتِ ثبت نام رسیده❗️ ثبت نام در عظیـم ترین حزبِ عالَم... حزبِ دوستان خـ✨ـدا. تصمیمت رو بگیر، و برنامه ریزی کن! ✔️و بعـد... بسم اللّه الرحمن الرحیم... خوش آمدی👇 @ostad_shojae @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی زن من و صد حوریه 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 نه تنها من، همه ی کادر تیپ را واداربه این کار می کرد یکی سخنرانی اجباری بود؛یکی هم غذا خوردن تو چادربسیجی ها وقت صبحانه که می شد،می گفت:« وحیدی و اخوان و مسؤول عملیات، برن تو اون گردان، خودش و یکی دو نفردیگر تو گردان بعدی ،و بقیه ی کادر را هم تقسیم می کرد تو گردان های دیگر،صبحانه را مهمان بسیجی ها می شدیم کار خودش از همه مشکل تربود یکی دو لقمه تو این چادر می خورد؛ یکی دو لقمه تو چادربعدی و.... این جوری به همه ی چادرها سر می زد. ناهار و شام هم همین برنامه ردیف بود هر وقت کسی دلیل سخنرانی و آن وضع غذا خوردن را می پرسید می گفت:«بسیجی ها شما رو باید با صدا بشناسن، نه با چهره» می گفت:«شب عملیات، بچه ها تو تاریکی صورت اخوان رو نمی بینن صدای اخوان رو می شنون، تا میگه برین جلو، میگن این اخوانه تا من میگم برین ،چپ می گن این برونسیه.» هر کس این دلیل ها را می شنید جای هیچ چیزی در دلش نمی ماند جز این که او را تحسین کند. تازه این یکی از عواید سخنرانی و هم غذا شدن با بسیجی ها بود محسنات دیگر، جای خودش را داشت. مجید اخوان حاجی تو بیمارستان هفده شهریوربستری بود یک روز پدرم رفت ملاقاتش وقتی برگشت،گفت: «بابا این فرمانده ات عجب مردی است! ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی خاطره ی تپه ی ۱۲۴ 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 گفتم: «چطور؟» گفت: «اصلا اهل این دنیا نیست این جا موقتی مونده مطمئنم که جاش جای دیگه ای هست.» ظاهراً خیلی خوشش آمده بود از حرف های حاجی ادامه داد: «همین جور که صحبت می کردیم، حرف شد از حوریه تو گوشش گفتم خلاصه حاج آقا رفتی او دنیا یکی ام برای ما بگیر» اونم خندید و گفت: «چشم» بعدش حرفی زد که خیلی معنی داشت به ام گفت ما صد تا حوریه ی اون دنیا رو به همین زن خودمون نمی دیم.» گفتم:«حاجی همسرش رو خوب شناخته، قدر همچین زن فداکار و صبوری رو کسی مثل خود حاجی باید بدونه.» سید کاظم حسینی قبل از عملیات والفجر مقدماتی بود گردان ها را می بردیم رزم شبانه و عملیات مشابه، عقبه ی والفجر مقدماتی، منطقه ای بود که تو «فتح المبین» آزاد شد. یک روز عبدالحسین با مورتور آمددنبالم، گفت:« بیا بریم یک شناسایی بکنیم و برگردیم.» منطقه ی فکه رمل شدیدی داشت نیرو باید حداقل سی چهل کیلومتر پیاده روی می کرد تا بعد بتواند توی رمل هفت هشت کیلومتر با تجهیزات برود این ها را انگار ندیده گرفتم گفتم:« خب ما که هر شب داریم کار می کنیم» گفت: «نه، باید یک برنامه ریزی دقیق بکنیم که آمادگی بچه ها بیشتر بشه.» لبخند زد ادامه داد: «ضمناً خاطرات فتح المبین هم دوباره برامون زنده میشه.» نشستم ترک موتور،گازش را گرفت و راه افتاد. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی خاطره ی تپه ی ۱۲۴ 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 دور و بر پانزده کیلومتر راه رفتیم پای یک تپه نگه داشت تپه صد و بیست و چهار پیاده شدیم و رفتیم روی تپه نشستیم تو راه به ام گفته بود :«می خوام برات خاطره ی اون تپه رو تعریف کنم.» فتح المبین اولین عملیاتی بود که فرمانده ی گردان شده بود تو همان عملیات هم از هم جدا شدیم؛ او از یک محور رفت و من از محور دیگر. هوا هنوز بوی صبح را داشت، رو تپه جا خوش کردیم ،و او شروع کرد به گفتن خاطره، خاطره ی تپه صد و بیست و چهار آن طور که فرمانده ی عملیات می گفت، مأموریت ما خیلی مهم بود. باید دشمن را رد می کردیم ،نزدیک چهار کیلومتر می رفتیم تو عمق نیروهاش تا برسیم به این تپه، آن وقت کار ما شروع می شد: حساسترین لشگر دشمن تو منطقه، فرماندهی اش این جا مستقر بود. تازه وقتی پای تپه می رسیدیم باید منتظر دستور می ماندیم. گفته بودند:« به مجرد این که شروع عملیات اعلام شد شما هم می زنید به این منطقه» شب عملیات زودتر از بقیه راه افتادیم مسیرمان از تو یک شیار بود به زحمت زیاد، خط دشمن را رد کردیم از آن جا به بعد کار سخت تر شد ولی تا برسیم پای همین تپه مشکل حادی پیش نیامد سنگینی کار از وقتی بود که نزدیک این جا مستقر شدیم به بچه ها اشاره کردم بخوابین همه دراز کشیدن رو زمین ،اگر این جا بودی صدای نفس کسی را نمی شنیدی شش دنگ حواسم به اطراف بود. لحظه ها انگار سخت می گذشتند و کند،هر آن منتظر بلند شدن صدای بیسیم بودم و منتظر دستور حمله. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ اولین فیلم سینمایی از کاروان اسرای کربلا 🎞 نوای «شور عاشقی» به گوش می‌رسد... 📝 شور عاشقی روایت زوجی است که همراه کاروان اسرا، در مسیر انجام ماموریت حضرت زینب سلام‌اللهعلیها به کمک ایشان می‌شتابند ... 🔸 ثبت‌نام اکران مردمی فیلم سینمایی در مساجد، هیئات، سالن‌های شهر و ... : 🌐 ekranmardomi.ir/movie/love-passion ☎️ 02142795050 🎬 سینما انقلاب می‌خواهد🔻 eitaa.com/joinchat/1112277110C952842dfba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱روزی که ظهورت بشود قسمت دل‌ها نور رخت ای ماه بتابد به دلِ ما... 🌱تاریخ گواهی بدهد صفحه به صفحه آن روز دگر شیعه ندارد غمِ فردا ‌‌ تعجیل در فرج مولایمان صلوات صبحتون امام زمانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نهج البلاغه حکمت 206 - ارزش حلم و بردبارى وَ قَالَ عليه‌السلام أَوَّلُ عِوَضِ اَلْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ اَلنَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى اَلْجَاهِلِ🍃🌹 و درود خدا بر او، فرمود: نخستين پاداش بردبار از بردبارى‌اش آن كه مردم در برابر نادان، پشتيبان او خواهند بود 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پدر بزرگوار شهید امید اکبری سال ۹۷ بیان کردند؛ دوم دی سال ۱۳۶۸ بود که توی بیمارستان مهرگان اصفهان به دنیا آمد و به خاطر اینکه مادرم علاقه زیادی به اسم امید داشت، اسم پسرمان را امید گذاشتیم. حدودا هشت سال پیش بود که امید مثل هر روز پس از نماز ظهر به خانه آمد، اما این بار هیجان داشت از او علت را جویا شدم و گفت که می خواهد وارد سپاه شود و مادرش که از ذوق در پوست خود نمی گنجید بلافاصله با بوی اسفند خانه را عطرآگین کرد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
همیشه میگفت: بانوی دو عالم‌ مزار نداره؛ اگه ‌شهید شدیم باید خجالت ‌بکشیم مزار داشته ‌باشیم... شهید شد و پیکرش ‌برنگشت... 🥲 🕊🌱 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بسم ربّ الحسین علیه السلام🥀 به غیر از همین خانواده پناهی ندارم به غیر از حسین و حسن، تکیه‌گاهی ندارم🏴 اگرچه دلم لذت بی‌ثمر خواست، گاهی ولی غیر این روضه‌ها خاستگاهی ندارم🏴 عرض سلام و تسلیت خدمت شما بزرگواران قبول باشه ان شاءالله عزاداریهاتون🤲🏴 ان شاءالله با یاری خداوند منان و همراهی شما سروران بمدت روز و هر روز به نیابت از یک والامقام زیارت عاشورا قرائت می‌کنیم از شما خوبان خواهشمندم در صورت امکان و تمایل ، ما را همراهی بفرمایید ان شاءالله روزی یک مرتبه زیارت عاشورا را قرائت کنیم و ثواب یک چله را ببریم همگی ان شاءالله از خانواده‌های معظم شهدا اگر عکسی از شهید بزرگوارشون دارند میتوانند برای ما ارسال بفرمایند ان شاءالله تا به نیابتشون چله برگزار کنیم. چهاردهمین روز از ماه عزا و ماتم به نیابت از شهیدان والامقام 🥀 🥀 ⚫️ @ya_roghayeh_salamollah 🏴 🏴
ضریح زیبای آقا ابالفضل العباس❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱🎙📽 -کوتاه- 📜موضوع: صله رحم به معنای بخور بخور نیست! ✅حکایت جالب امام صادق (ع) و میسر در مورد صله ارحام! 🎚📻 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
اشک‌های تو... یتیمی تو... خردسال بودنت... مرا یاد خرابه‌های شام می‌اندازد و بهانه گیری‌های دختری برای پدرش! 🌷 لشکر ۲۵ ویژه کربلا | 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️حاج قاسم سلیمانی می‌گفت: «جان‌محمد؛ یعنی فدایی رسول الله...» این لقب را حاج قاسم به سردار جان‌محمد علیپور، فرمانده ارشد زرهی جبهه مقاومت داده بود. ✅بردباری و صبوری از ویژگی‌های اخلاقی شهید علیپور علیپورپسرعموی شهید، بردباری و صبوری را از مهمترین ویژگی‌های اخلاقی سردار شهید مدافع حرم جانمحمد علیپور برشمرد و گفت: 💫 این شهید والامقام در برابر مصائب و مشکلات مقاومت می‌کرد و احترام وافری برای پدر و مادر، بزرگان و خانواده قائل بود. فرازی از وصیت‌نامه سردار شهید این کافران نبودند که خیمه امام حسین(ع) را به آتش کشیدند، بلکه به ظاهر دین‌دارانی بودند که از دین به غیر از نام هیچ نفهمیده بودند. بارالها مرا از آنانی قرار بده تا دین داریم بر پایه معرفت استوار باشد و با بصیرت در فتنه‌های روزگار که مرد و نامرد از هم جدا می‌شوند در صف حسین دورانم جان ببازم. 🌺یادشهداباصلوات 🌺 💫🌷 🕊🌱 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🥀🕊 دائـم الوضـو بود! موقـع اذان خیلی‌ها می‌رفتنـد وضو بگیرنـد؛ ولی حسـن اذان و اقامـه می‌گفـت و نمازش را شـروع می‌کرد. میگفت"زمیـن جای جمـع کردن ثـوابه، حیـف زمین خدا نیسـت که آدم بدون وضو روش راه بـره..؟! +شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا