.
🌿يه جمله ايي از آيت الله مجتهدي(ره) خوندم كه ؛
"دعا كنيد " كال " نميريم"...
ياد اون جملات حاج قاسم شهيدمان افتادم كه در جمعی چند ساعت قبل از شهادتشان گفته بودند :
" میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته! بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست..."
- خلاصه که شهدا از این جنسِ رفتنشون؛ رسيدندْ و خدا آنها را چيد...
خداكنه كه كال نميريم!
شهید#حسن_مختارزاده🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محرم سال ۱۴۴۶ هم گذشت …
یک خط روضه 💔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ «نذر گرهگشا»
اگه یک مشکلی در زندگی پیدا کردید برای مادر و پدر امام زمان یه چیزی نذر کنید...
#استاد_عالی
🏴🏴
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بسم ربّ الحسین علیه السلام🥀
به غیر از همین خانواده پناهی ندارم
به غیر از حسین و حسن، تکیهگاهی ندارم🏴
اگرچه دلم لذت بیثمر خواست، گاهی
ولی غیر این روضهها خاستگاهی ندارم🏴
عرض سلام و تسلیت خدمت شما بزرگواران
قبول باشه ان شاءالله عزاداریهاتون🤲🏴
ان شاءالله با یاری خداوند منان و همراهی شما سروران
بمدت #40 روز
و هر روز به نیابت از یک #شهید والامقام
زیارت عاشورا قرائت میکنیم
از شما خوبان خواهشمندم در صورت امکان و تمایل ، ما را همراهی بفرمایید ان شاءالله روزی یک مرتبه زیارت عاشورا را قرائت کنیم و ثواب یک چله را ببریم همگی ان شاءالله
از خانوادههای معظم شهدا اگر عکسی از شهید بزرگوارشون دارند میتوانند برای ما ارسال بفرمایند ان شاءالله تا به نیابتشون چله برگزار کنیم.
#زیارتعاشورا
سیاُمین روز از ماه عزا و ماتم
به نیابت از شهید والامقام
🥀#شهیدحسنمختازاده
⚫️ @ya_roghayeh_salamollah
#ماملتامامحسینیم🏴
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه میگفت :
دوست دارم اگر میکشم ؛ صهیونیستی بکشم
و اگر کشته میشوم به دست صهیونیست کشته شوم .
به آرزویش رسید...🥺
🎙وصف شهید به کلام مادر
#شهید_محمد_مهدی_لطفی_نیاسر
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍ همیشه به خاطر جسم و جان ضعیفش حواسم بهش بود
جیبش را پر از پسته و مغزیجات میکردم سر سفره گوشت هارا سوا میکردم و میریختم توی بشقابش
او ساعت دو و ربع میآمد
شوهرم ساعت دو و نیم
با اینکه برایش سفره میانداختم و غذا میکشیدم
دست نمی برد تا آقای عباسی برسد
آدم بخوری نبود با زهرا غذایشان را در یک بشقاب میریختند
زیر چشمی میپاییدمش زود کنار میکشید زیاد که اصرار میکردم چند قاشق بیشتر بخورد می گفت: آدم باید بتونه نَفسِش رو نگه داره!
راوی مادرخانم#شهیدمحسنحججی...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔅 هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
کمک هزینه زیارت کربلا معلی
برای دانـش آموزان زیارت اولـی
5894631152544946به نام پوریا عابدی ( با زدن برروی شماره کارت کپی خواهد شد ) لطفا رسید واریز رو به آیدی ادمین ارسال کنید. @Shahid_nazarzade #زیارت_نیابتی #کربلا
این کمک هزینه کربلا رو به نیت فرج امام زمان عج واریز کردند ، انشاءالله که تک تک این قدم ها زمینه ساز ظهور آقا باشه
#زیارت_نیابتی
#کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز سالروز اسارت شهید سرافراز محسن حججی🌹
برای شادی روح شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
میگفت اسیر بازی دنیا نشیم
بخندیم به این بازی و با صاحب بازی
معامله کنیم که معاملهای سراسر سود است!
اگر کار برای خداست، پس گفتنش برای چیست؟!
#سردار_شهید_حاج_حسین_خرازی 🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دست خالی نوکر اومد از راه
رد نکن سائل رو یا اباعبدالله🏴
#مبین_شادلو🎙
#مسعود_پیرایش🎙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روايتي از درب منزلی که ۴۳ساله بازه ...
"مادری که هر لحظه چشم به راه و گوش به صدای پوتین آمدنش دارد ... "
#شهید_احمد_خلیلی🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های بسیار زیبا وشیرین مادر شهید محمد جواد خجسته
🌺بهشت چهره زیبای پسر من بود😭
🕊#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍از آنجایی که فائزه خادم ثابت حسینیه
بود همه مراسمها و مناسبتها را
شرکت میکرد اما من نه...
بعدا که میدیدمش میگفتم که مثلا امتحان داشتم.... ولی خیلی دوست داشتم باشم...
میگفت نیّتت مهمه خواهر ،عیب نداره
همین که دلت اینجاست عالیه....🌱
#شهید_فائزه_رحیمی🕊
#شهدای_حادثه_کرمان
#هر_روز_با_یاد_شهداء
🕊#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠 #نماز_علما| حضرت آیت الله مرتضی مطهری: مساله ای که در مورد نماز مورد توجه اسلام قرار گرفته است دقت زیاد نسبت به رعایت وقت است به طوری که دقیقا روی دقیقه، ثانیه آن حساب شده است.
▫️بدون شک این امر در روح عبادت و رابطه انسان با خدا موثر نیست که مثلا اگر یک دقیقه قبل از وقت نماز را شروع کنیم آن حالت تقرب و توجه پیدا نمی شود.
▫️نماز اگر اول وقت انجام شود تقرب ایجاد می شود اسلام خواسته نوعی تمرین وقت شناسی و تمرین احترام گزاردن به نظم و وقت قرار داده باشد.
" ر.ک : استاد شهید مرتضی مطهری، تعلیم وتربیت در اسلام(انتشارات صدرا، 1371) ص192 "
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃مرحوم آیت الله مجتهدی :
✅ دو چیز است که گناهان را نابود می کند :
۱- مریضی :
💠 حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) به
یکی از اصحابشان که مریض شده بود موعظه
کردند و فرمودند:
خدا بیماری تو را وسیله کاستن گناهانت قرار داده است.
آدمی که تب می کند کفاره گناهانش است. ناراحت نشید از این که مریض شدید ، شکوه نکنید ، فایده مریض شدن این است که گناهان را نابود می کند.
با شکوه و گلایه کردن اجر وثواب آن را از بین می برید .
۲- سجده :
💠 در روایت داریم که آدم به سجده برود و مدتی بر سجده باشد و ستایش کند.
حدیث است که سجده گناهان را می ریزد ، همان طور که باد در فصل پاییز برگ درخت را می ریزاند .
🕊#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
اتاق خصوصی
#قسمت_صد_و_بیست_و_هشت_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
چیزی نگفت ادامه داد:« اگه شما خدای نکرده اهل این حرف ها بودی و این وصله ها بهت می چسبید خب نباید ناراحت می شدم ولی حالا جاش هست که اون جعبه ها رو به زنه نشون بدم و بهش بگم که شما اینارو برای چی
آوردی؟»
باز خندید و گفت:« اتفاقاً جاش هست که این کارو نکنی»
خواستم بپرسم چرا ، مهلت حرف زدن نداد به ام،
«می دونی جواب اون زن چی بود؟»
چیزی نگفتم نگاهش می کردم ادامه داد :«باید می گفتی که این راه بازه شوهر من رفته آورده شما هم برین
جبهه و بیارین برای جبهه رفتن جلوی هیچ کس رو نگرفتن»
دنبال حرفش را با لحن طنز آلودی گفت: «ما دو تا جعبه برای کتاب و دفتر بچه ها آوردیم اونا برن صد تا جعبه بیارن.»
حالت پدرانه ای به خودش گرفت و ادامه داد: «گه این دفعه چیزی گفتن ،این طوری جواب بده.»
همسر شهید
تو بیمارستان هفده شهریور بستری بود هر وقت می رفتم ملاقاتش می دیدم دو نفر کنارش هستند.دو، سه روز اول فکر می کردم مثل بقیه می آیند برای عیادت
کم کم فهمیدم که نه همیشه همان جا هستند یک بار کنجکاو شدم و از آقای برونسی پرسیدم: «اینا کی هستن؟»
گفت:«دوستام هستن»
«برای چی همیشه اینجان؟»
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
اتاق خصوصی
#قسمت_صد_و_بیست_و_نه_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
«دوستن دیگه، می آن این جا که پیش من باشن.»
آنقدر خاطر جمع حرف می زد که نمی شد باور نکنی باور هم می کردی زیاد با عقل جور در نمی آمد؛ دو تا دوست که همیشه با او باشند!
روزهای اول با چند تا مریض دیگر تو یک اتاق بودند. یک روز که رفتم ،ملاقات، آن جا نبود دلم شور افتاد
فکرم به هزار راه رفت سراغش را از پرستار بخش گرفتم؛ شماره ی اتاقی
را گفت و ادامه داد: «بردنشون اون جا»،
تو اتاقش فقط یک تخت بود همان دو نفر هم پهلوش بودند تا مرا دیدندآمدندبیرون، کنار تختش ایستادم سلام کردم و احوالش را پرسیدم گفتم:«برای چی آوردنتون اتاق خصوصی؟»
با لحن بی تفاوتی جواب داد:«دکتر گفته سر و صدا برام خوب نیست، برای همین آوردنم این جا.»...
یک ماهی تو بیمارستان هفده شهریور بستری بود آن دو نفر هم همیشه باهاش بودند مرخص هم که شد و آمد خانه همراش آمدند.
هنوز زخمش خوب نشده بودکه آمدند دنبالش،گفتند:« ازمنطقه شما رو خواستن.
با همان معلولیتش راهی شد.»
بعد از شهادتش آن دو نفر را دیدم خیلی بی تابی می کردند خودشان آمدند پیش من گفتند:«ما محافظ آقای
برونسی بودیم!»
پاورقی
۱ یکی از بیمارستانهای واقع در مشهد مقدس
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
اورکت نو
#قسمت_صد_و_سی_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
چشم هام می خواست از حدقه بزند بیرون تنها چیزی که حدسش را نمی زدم همین بود گفتم:«پس چرا شما
هیچی نمی
گفتین؟!»
«خود حاج آقا از ما خواسته بودن به شما هیچی نگیم؛ نه به شما، نه به هیچ کس دیگه.»
یکیشان دنبال حرف رفیقش را گرفت و گفت:«اون دفعه ای که شمااومدین ملاقات و دیدین که برده بودنشون تو اتاق خصوصی به خاطر اعتراض زیاد ما بود.»
«چرا؟»
«چون خدا بیامرز شهید برونسی دوست داشت بین مردم باشه ولی ما می گفتیم خطرناکه، آخرش هم با هزار خواهش و تمنا بردیمش تو اون اتاق»
همسر شهید
پدرش گاه گاهی از روستا می آمد خانه ی ما برای خبر گیری. یک بار که عبدالحسین آمد مرخصی، اتفاقاً او هم از گرد راه رسید، هنوز خستگی راه تو تنشان بود که عبدالحسین باز صحبت جبهه را پیش کشید. همیشه می گفت:«:من خیلی دوست دارم بابام رو ببرم جبهه که اون جا شهید بشه»
این بار دیگر حسابی پاپیچ پدرش شد آخرش هم هر طور بود راضی اش کرد که ببردش جبهه همه ی کارها را خودش روبراه کرد و بعد از تمام شدن مرخصی، دوتایی با هم راهی جبهه شدند.
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh