eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
7هزار ویدیو
209 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
کارها گره خورده بود خیلی از بچه‌ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند. حاجی بی‌قرار بود اما به رو نمیاورد خیلی ها داشتند باور می کردند اینجا آخرشه ! یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بی سیم چی رو صدا زد ... حاجی گفت: هر جور شده با بی‌سیم تورجی‌زاده رو پیدا کن خلاصه تورجی ر پیدا کردن حاجی بی سیم رو گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت: تورجی چند خط برام بخون شهید تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاج حسین خرازی از هوش رفت ... ! صدا رو روی تمام بی سیم‌ها انداخته بودن. خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگن خط رو گرفته بودن عراقی ها رو تار و مار کردن. خونده بود : در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از‌پهلویش خون می‌چکید زهرای من،زهرای من... ! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نسبت به شاغلین و متأهلین خیلی سخت گیر بود. می گفت: کسی که دانشجو شده جای یک نفر دیگر را اشغال کرده؛ اگر کسی به خاطر تأهل یا اشتغال می خواهد از درسش کم بگذارد، کنار بگذاردش بهتر است. یک بار سر کلاس گفتند: همه باید در کنفرانس امسال شرکت کنند، حتی اگر مقاله نداشته باشند. باید با مسائل و حوزه های مختلف این رشته آشنا شوید. یکی از خانم های شاغل و متأهل گفت: من نمی توانم در کنفرانس شرکت کنم. دکتر هم گفت: اگر کسی نمی تواند بیاید، درسش را حذف کند و سر کلاس نیاید. هنوز استاد از کلاس خارج نشده بود که صدای گریه خانم بلند شد. دکتر گفت: خانم! شوخی کردم. بعدا خانمش را فرستاد تا از دلش در بیاورد.. 🍀🍀🍀🍀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سرزده آمد به جلسه‌ی قرآن روستا مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن از حفظ... با تعجب پرسیدم: شما با این همه مشغله چه طور فرصت حفظ قرآن داشتید؟ گفت: در ماموریت‌ها فاصله‌یِ بین شهرها را عقب ماشین می‌نشینم و قرآن می‌خوانم 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀 این شهید عزیز یوسف قربانی کسی و نداشت 😔 شهیدی که ۶ماهگی پدرش فوت کرد ۶سالگی مادرش ۸سالگی مادربزرگش  ۱۰سالگی تنها برادرش  ۲۰سالگی غریب و تنها در شلمچه و در عملیات کربلای ۵شهید شد. این شهید بزرگوار غریب وتنها بودند. هدیه به روح شهید قربانی صلواتی هدیه کنید  🍃🍃🍃 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
حتی ثروت پدری هم پایبندش نکرد! نمی‌دانم مجید چه کرده بود که آن همه ثروت پدرش نتوانست پایبندش کند. یک روز بعد از صبح‌گاه دیدمش؛ احساس کردم به او بیش از همه سخت می‌گذرد. ازش پرسیدم: مجید! اینجا خوب است یا ویلای‌تان در خیابان پاسداران؟ سرش را پایین انداخت و گفت: «اینجا خیلی خوش می‌گذرد.» در وصیت نامه‌اش نوشته بود: خدایا! تو شـاهد باش که همه‌ی مظاهر دنیا را به سویی افکندم و به سمت تو آمدم. 🌱 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
یا ربّ انَّ‌ لَنا فیکَ اَمَلاََ طَویلاََ کَثیراََ... خدایا! ما روی تو خیلی حساب کردیم... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
با نامحرم زیاد و بی دلیل صحبت کنید حیا و عفت از دست می‌رود! 🕊 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
حالِ انسان باید همچون فرهاد باشد تیشه‌ای هم که می‌زد به یادِ شیرین می‌زد! :) 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃السلام علیکَ حین تصَلّی و تقنُت... ▪️سلام بر تو هنگامي كه نماز مي خواني و قنوت بجا مي آوري سلام بر تو آن هنگام که از محراب نماز به معراج می روی و در خلوت با خدا و در قنوت عاشقانه ات، برای دعاگویانت دعا می کنی... 🍃▪️فرازی از زیارت آل یاسین (عج)🖤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نهج البلاغه حکمت 332 - اهمیت وجود حاکم و حکومت وَ قَالَ عليه‌السلام اَلسُّلْطَانُ وَزَعَةُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ🌸🍃 و درود خدا بر او، فرمود: حاكم اسلامى، پاسبان خدا در زمین اوست. 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭مکالمه بیسیم نیروهای ایرانی در خان‌طومان در زمان مبارزه با داعش💔 بی شرفا میگفتن شهدای مدافع حرم برای پول رفتن.. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
الو الو حاج قاسم ! به گوشی ؟ حلب در آستانه سقوط است جان شیعیان در خطر است مرد خدا کجایی دشمن افسار پاره کرده است امشب بچه‌های اطراف حلب خواب ندارند ✍عالیه سادات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️شهیدی بر بالین شهیدی دیگر.. لحظاتی از مراسم وداع شهید ريیسی با شهید فخری زاده شهید🕊🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
میگن تو سخت‌ترین عملیات‌های جنگ وقتی کار حسابی به مشکل بر‌می‌خورد همیشه این رمز " یا زهرا (س)" بود که گره گشا و کلید فتح بود. شک نکنید در میدان جنگ آخرالزمان هم کلیدِ فرج ، رمز یا زَهـۜـرا ست. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀▪️إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ▪️🥀 🕊 نماهنگ سوزناک ﴿ بمون زهرا ﴾🍁🍂 تقـבیم بـہ زیباترین بهانـہ خلقت ؛ ماבر ساבات حضرت ؋ـاطمـہ زهرا (س) ˙·٠•❤️‍🩹 ▪️ اثر جدید گروه‌ سرودضحی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸شهید نیّری و اهمیت مراقبه 🔹من یک سرّ مخفی بین خود و خدا داشتم که کسی از آن خبر نداشت. 🔸احمد آقا مخفیانه به من گفت: شما دو تا حاجت داری که این دو حاجت را از خدا طلب کردی. این‎که خداوند یکی از حاجت شما را بدهد یا نه، موکول کرده به این‎که شما بتوانی در روز عاشورا مراقبه‎ی خوبی از اعمال و نفس خودت داشته باشی. اگر می‎خواهی احتیاط کرده باشی، یک روز قبل از عاشورا و یک روز بعد از عاشورا مراقبه‎ی خوبی از اعمالت داشته باش و مواظب باش غفلتی از شما سر نزند. 🔹خدا را شکر، من آن سال حال خوبی داشتم. خیلی مراقبت کردم تا گناهی از من سر نزند. محرم آغاز شد. در روزهای دهه‎ی اول مراقبه‎ی خودم را بیشتر کردم. در روز عاشورا و روز بعدش خیلی مراقب بودم که خطایی از من سر نزند. 🔸بعد از دو سه روز احمد آقا من را در مسجد امین الدوله دید و طبق آن اخلاقی که داشت دستم را فشار داد و به من گفت: بارک الله وظیفه‎ات را خوب انجام دادی. خداوند یکی از آن حاجت‎هایت را بزودی به تو می‎دهد. 🔹گذشت تا ایام اربعین. ایشان مجدداً به من گفت: خداوند می‎خواهد حاجت دوم را نیز به شما بدهد. منتهی منتظر است ببیند در اربعین چگونه از اعمالت مراقبت می‎کند. 🔸من باز هم خیلی مراقب بودم تا روز اربعین، اما در روز اربعین یک اشتباهی از من سر زد. آن هم این بود که یک شخصی شروع کرد به غیبت کردن و من آن‎جا وظیفه داشتم جلوی این حرکت زشت را بگیرم. امّا به دلیل ملاحظه‎ای که داشتم چیزی نگفتم و ایستادم و حتی یک مقداری هم خندیدم. 🔹خیلی سریع به خودم آمدم و متوجّه اشتباهم شدم. بعد از آن خیلی مراقب بودم تا دیگر اشتباهی در اعمالم نباشد. روز بعد از اربعین هم مراقبت خوبی از اعمالم داشتم. 🔸اما وقتی بعد از اربعین به خدمت احمد آقا رسیدم و از ایشان درباره‎ خودم سؤال کردم؟ گفت: «متاسّفانه وضعیت خوب نیست. خدا آن حاجت را فعلاً به شما نمی‎دهد.» بعد با اشاره به مجلس غیبت گفت: نتوانستی آن مراقبه‎ای که باید داشته باشی. «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۷۱ تا ۷۳٫ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
|•🙂✨•| خاطــــــــــره📚 آقا مصطفی احترام خاصی برای سادات قائل بودن. مادرم سادات هستند؛اوایل ازدواج وقتی می‌رفتیم منزل مادرم‌آقامصطفی دست مادرم رو می بوسیدن، یه بار ازش پرسیدم‌چرا دست مامان رو می بوسی؟ گفت:مامان سادات هستن. بار دوم که از سوریه برگشتن، وقتی رفتیم خونه مادرم، دست مادرم رو بوسید؛با ذوقی گفت:مامان اسم بابا بزرگ رو زنده کردم؛تو یه جمعی نشسته بودیم حرف از انتخاب اسم جهادی بود،منم داشتم به بچه ها چیزی تعارف میکردم چند نفر برنداشتن منم یاد بابا بزرگ سید ابراهیم افتادم گفتم :(مالم رو بدم منت هم بکشم) بعد گفتم من اسم جهادی‌م رو می‌ذارم «سید ابراهیم» اما گذاشتم سید ابراهیم احمدی ولی مامان این بار می‌ذارم سید ابراهیم نبوی. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh