eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
9.9هزار ویدیو
222 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
شمع جمع #شاپرکهایی رضا ای کلید ساده مشکل گشا آن گل زیبا #گل خوشبو تویی ای رضا جان، #ضامن_آهو تویی با نگاهت چون #کبوتر کن، مرا تا بگیرم اوج، #خوشحال و رها 🌟میلاد امام #رئوف آقا علی بن موسی الرضا(ع) #مبارک🌟 🍃🌹🍃🌹
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃#گمنامی تنها برای #شهدا نیست❌ 🍃می‌تونی #زنده باشی و #سرباز حضرت زهرا «سلام الله علیها» باشی ✔️ 🍃ا
🔻 خاطره ای از برخورد ابراهیم هادی با یک معلول 🔅بخوانید: 🍂حوالی میدان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی⁉️ ☘همینطور که آرام می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی می کشید و آرام را میرفت. 🍃ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی برویم تا او ناراحت نشود. 🍁گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این رد نشیم. 🌱آنچنان قلب و مهربانی💗 داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند! 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
✨نور باشد سایه‌ای در پای دیوار شما 🍃یاد نگرفته‌ایم قدردان و شکرگزار باشیم از نعمت‌هایی که به نام ما زده‌اند. می‌دانم من مشتاق توام و تو مشتاق‌تر به من اما مثلِ ، بازیگوشی درآورده‌ام و پای علیل کرده‌ام در دام صیاد. 🍃 هرروز سخت می‌شود و بیشتر از دسترس خارج می‌شود، سعی می‌کنم نفس را کنترل کنم اما مثل ماهی از دستم لیز میخورد، شاید یاد گرفته‌ام بیشتر صید باشم تا صیاد از اول هروقت نگاه کرده‌ام من صید بوده‌ام و شیطان صیاد... 🍃میدانم ضامن غریبانی به چه قسم‌ات بدهم تا بدانی منم غریبم تا بفهمی من هم رگ گردنم زیر تیغ شکارچی است. امام رضا جانم حرمت خانه پدری‌ام بوده و هست یا بهتر بگویم خانه امن من بارگاه توست، شما که صاحب خانه‌ای و فهمیده‌ای چند وقتی است غیبت می‌خورم و مدام اسم من در لیست بدها پای تخته روی دیوار به اُمّت نشان داده می‌شود؟! 🍃بابا جان زنجیر شده‌ام با دست خودم، خودم را زنجیر کرده‌ام و حال طاقت زور برای شکستن ندارم می‌شود پدری کنی و ایندفعه هم بگذری؟ هرچه بزرگتر شده‌ام خطاهایم نیز با من رشد کرده‌اند اما می‌شود بگویی آیا خطاهایم بزرگتر است یا بخشش تو؟... 🍃حال که جدای از من و کارهایم دنیا هم نیت کرده با بیماری و هزار اسباب بازی دیگر بین ما جدایی بیندازد، نمی‌شود اینبار شما زائر خرابات دلم شوی؟؟ 🌸اللهم لااجدُ لذنوبی غافرا و لالقبائحی ساترا... ✍نویسنده: 📅تاریخ انتشار : ۱ تیر ۱۴۰۰ 🎊به مناسبت میلاد با سعادت 😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍁همیشه پا در که می‌گذارم حس غریبی نمی‌کنم، مکان و زمان عجیب بوی آشنایی می‌دهد؛ شاید دلیلش این باشد که خانه پدرش زیاد رفته‌ام و می‌دانم چه رنگ و لعابی دارد اباالجواد. عجیب ناخن روی گچ می‌کشم وقتی فکر می‌کنم؛ عجیبی است آن که همسر زندگی‌ات که پا‌به‌پایت طی طریق می‌کند دختر پدرت باشد و بدانی در آخر آن نطفه ناپاک دست خود را به خون تو نیز آغشته می‌کند. . 🍁امام جوانم، دلم عجیب بند شماست چرا که هربار حاجتی از پدرتان داشتم شما را به او دادم. . 🍁غریب ابن غریب، عجیب بوی حسن می‌دهد، پاره‌های جگرش که میان تشت ریخت خواهرش و عباس و حسین‌اش بود آب دستش بدهد؛ خواهرت بود آقا جانم برای جوان مرگ بردارش گریه کند؟ پسرت توانست آب دستت بدهد تشنه جان ندهی؟ تا لااقل در یکی از روضه‌ها خیال‌مان راحت باشد امام‌مان جان نمی‌دهد؟؟ . 🍁بمیرم برایت که از خردسالی پدرت را گرفتند و نگذاشتند طعم امام را کنارت بچشی، بمیرم برایت که سراسر زندگی‌ات مجبور به تحمل چهره بوده‌ای و باز بمیرم برایت، برای سوز جگرت که هم می‌سوزاند هم که بر خاندان شما روا داشتند. کاش یکبار هم که اسم‌تان می‌آمد روضه‌ها جلوی هم قطار نمی‌شدند. این‌بار اما می‌خواهم پدرت را به شما قسم دهم، بد گیر افتاده‌ایم از هر طرف تیر می‌بارد بر ایمان‌مان، اجتماع، اقتصاد، فساد همه و همه چنگی می‌زنند و هرچه دم دستشان بیاید چنگ می‌زنند از قلب و ایمان و الفرار.... جان همان که قسمت داده‌ام منجی‌مان را برسان و نجاتمان ده ... . ✍نویسنده: . 🍁به مناسبت (ع) . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍁همیشه پا در که می‌گذارم حس غریبی نمی‌کنم، مکان و زمان عجیب بوی آشنایی می‌دهد؛ شاید دلیلش این باشد که خانه پدرش زیاد رفته‌ام و می‌دانم چه رنگ و لعابی دارد اباالجواد. عجیب ناخن روی گچ می‌کشم وقتی فکر می‌کنم؛ عجیبی است آن که همسر زندگی‌ات که پا‌به‌پایت طی طریق می‌کند دختر پدرت باشد و بدانی در آخر آن نطفه ناپاک دست خود را به خون تو نیز آغشته می‌کند. . 🍁امام جوانم، دلم عجیب بند شماست چرا که هربار حاجتی از پدرتان داشتم شما را به او دادم. . 🍁غریب ابن غریب، عجیب بوی حسن می‌دهد، پاره‌های جگرش که میان تشت ریخت خواهرش و عباس و حسین‌اش بود آب دستش بدهد؛ خواهرت بود آقا جانم برای جوان مرگ بردارش گریه کند؟ پسرت توانست آب دستت بدهد تشنه جان ندهی؟ تا لااقل در یکی از روضه‌ها خیال‌مان راحت باشد امام‌مان جان نمی‌دهد؟؟ . 🍁بمیرم برایت که از خردسالی پدرت را گرفتند و نگذاشتند طعم امام را کنارت بچشی، بمیرم برایت که سراسر زندگی‌ات مجبور به تحمل چهره بوده‌ای و باز بمیرم برایت، برای سوز جگرت که هم می‌سوزاند هم که بر خاندان شما روا داشتند. کاش یکبار هم که اسم‌تان می‌آمد روضه‌ها جلوی هم قطار نمی‌شدند. این‌بار اما می‌خواهم پدرت را به شما قسم دهم، بد گیر افتاده‌ایم از هر طرف تیر می‌بارد بر ایمان‌مان، اجتماع، اقتصاد، فساد همه و همه چنگی می‌زنند و هرچه دم دستشان بیاید چنگ می‌زنند از قلب و ایمان و الفرار.... جان همان که قسمت داده‌ام منجی‌مان را برسان و نجاتمان ده ... . ✍نویسنده: . 🍁به مناسبت (ع) . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh