🔰 #شبهه_حق_الناس
🔸سال ۹۴📆 با حضور نیروهای ایرانی در #سوریه، او هم شروع کرد به این در و آن در زدن که هر طور شده از این رزق بی نصیب نماند، به هر دستاویزی چنگ می انداخت ولی چون #نظامی نبود دستش به جایی بند نمیشد😔 به هر کسی که فکر میکرد ممکن است بتواند گره کور اعزامش را باز کند رو انداخت.
🔹شهریور بود که سراغ مسئول اعزام #لشگر۲۷ رفت و قضیه را در میان گذاشت: [ما لیست روبستیم ولی حالا که شما از بچه های #جنگی و با تجربه ای به کار ما میخوری و بهت نیاز داریم. یک نفر رو از لیست حذف میکنم🚷 و شما رو جایگزین میکنم]
🔸این را که گفت، چهره اش تغییر کرد😕 و رنگ و رویش برگشت. فکر کردیم ذوق کرده و از اینکه قفل کارش باز شده حالش عوض شده که یکدفعه...] نه❌ نمیخوام #جای_کس_دیگه ای برم !
💥تو که رفتن به سوریه، ذکر شب و روزت شده بود حالا نمی خواستی از این موقعیت استفاده کنی✘ شاید هر کس دیگر بود بی توجه به این مسئله، کلی هم ذوق میکرد😃 اما تو این طور نبودی. خودت را کنار کشیدی و منتظر #تقدیرت ماندی.
#شهید_اسدالله_ابراهیمی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
6⃣1⃣ #قسمت_شانزدهم
📝یک بار جزوه ای از انواع شکنجههای ساواک آورد خانه خیلی وحشتناک بود وقتی خواندمش، تا چند. وقت خواب نداشتم. خودش گفت: می دونی این رو کجا خوندم؟ گفتم: نه❌ گفت: توی اردوگاه، اگه اون جا من رو می دیدند که دارم این رو می خونم،درجا اعدامم می کردند.
📝سالی یک ماه افسرهای گارد را می بردند اردوگاهی بیرون از تهران، برای تمرین #نظامی. گفت: شبها زیر لحافم چراغ قوه روشن می کردم و می خوندم. صبحش هم می رفتم غیر مستقیم به سربازها این چیزها رو می فهموندم که بدونند دارند توی چه سیستمی کار می کنند.
📝سربازها خیلی دوستش داشتند. به حرفش گوش می کردند. با اینکه یوسف برعکس افسرهای دیگه گماشته نداشت، ولی سربازها هروقت که ما اسباب کشی داشتیم و خبر می شدند، خودشان می آمدند کمکمان
📝وقتی سفره می انداختم تا بعد از اسباب کشی خستگی در کنند، یوسف هم می نشست پیششان و هم راهشان غذا می خورد؛ سر یک سفره آن هم توی دوره ای که این چیزها خلاف عرف #ارتش بود. کاری نداشت که خودش افسر است و آن ها سرباز صفر.
📝خودشان می گفتند: وقتی اینجا می آییم انگار آمدیم تفریح. برای همین که گماشته قبول نمیکرد و به دلیل برخوردش با سربازها، افسرهای دیگر تعجب می کردند. برایشان سوال بود که چرا این افسر با چنین درجه ای این طور رفتار میکند.
📝شاید برای همین بود که تا پیروزی انقلاب،ساواک برگه ی تایید صلاحیتش را به پرسنلی ارتش نفرستاد. همان یکی دوماه اول که آمده بودیم تهران،یک شب می خواست برود جایی.گفت با سرهنگ نامجو و چند نفر دیگر جلسه ی مخفی دارد.
📝من را برد خانه ی یکی از دوست هایش تا اگر کارش طول کشید، توی خانه #تنها نمانم. وقتی سفره انداختند که شام بخوریم. یوسف گفت: دیرم شده، باید برم. وشام نخورده رفت. تازه غذا خورده بودیم و داشتیم سفره را جمع می کردیم که در زدند.
📝یوسف بود. تعجب کردیم به من گفت: پاشو زود بریم خونه. گفتم: چرا؟ مگه نرفتی جلسه؟ گفت: کارم زود تموم شد. وقتی سوار ماشین شدیم، دیدم روی صندلی عقب یک سطل ماست و یک نان سنگک گذاشته.
📝پرسیدم: تو رفتی جلسه یا رفتی ماست بخری؟ ما که توی خونه ماست داشتیم. چیزی نگفت، بعد که رسیدیم خانه گفت: خدا رحم کرد که فهمیدم دارند تعقیبم می کنند. حتما مال اون تایید صلاحیته. یه ماشین پشت سرم بود که نور چراغ هایش تنظیم نبود؛ افتاده بود توی آیینه ماشین فهمیدم دنبالم هستند.
📝نرفتم جلسه وسط راه پیاده شدم و رفتم داروخانه، الکی چندتا قرص خریدم. بعد هم برای رد گم کنی نون و ماست گرفتم و اومدم دنبال تو.
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚 #رمان_شهدایی 🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز ↶° به روایت: همسرشهید 8⃣1⃣ #قسمت_هجدهم 📝نزدیک های انقلا
❣﷽❣
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
9⃣1⃣ #قسمت_نوزدهم
📝یوسف شد یکی از بنیان گذاران #سپاه باز هم توی خانه درست و حسابی نمی دیدمش. همه اش دنبال تشکیلات سپاه بود. هفته به هفته ازش خبر نداشتم. از ترور های اول #انقلاب خیلی می ترسیدم. بالاخره ممکن بود او را هم ترور💥 کنند. همه اش منتظر بودم تلفن بزنند و بگویند شوهرت را کشتند.
📝توی همان گیر و دار کارهای سپاه دنبال کارهای هنری هم بود. از همان موقعی که #ازدواج کردیم هم، به هنر علاقه داشت. نجاری🔨 بلد بود، بلد بود تخت و مبل بسازد. خطش هم خوب بود. وقتی نامه هایش را می خواندم، کیف می کردم از خطش. نقاشی هم می کرد.
📝توی خانه ی مادرش پر از تابلوهایی بود که خودش کشیده بود. همه هم از طبیعت؛ تکنیک آب رنگ🎨 مداد رنگی، پاستل. گاهی وقت ها هم می نشست با حامد #کاردستی درست می کرد. حامد ماشین خیلی دوست داشت. همه اش می گفت: بابا من ماشین🚗 می خوام.
📝یک روز نشستند ماشین درست کنند. یوسف روی #مقوا شکل یکی از ماشین های باربری ارتشی را کشید؛ با اندازه های دقیق. بعد هم دورش را قیچی✂️ کرد و تکه هایش را به هم چسباند. چهارتا از چرخ های اسباب بازی حامد را هم جای چرخ هایش گذاشت. حامد خیلی خوشش آمد. از ده بار پارک رفتن هم برایش جالب تر بود.
📝گاهی وقت ها هم دولا می شد و به حامد می گفت: بیا پشت من سرسره بازی کن. ببین سرسره ی من بهتره یا سرسره پارک. حامد می خندید و می گفت: همین خوبه، همین خوبه😍 اگر وقت داشت، می نشست با حامد کارتون نگاه می کرد. بعد می نشست با حوصله در مورد کارتون با #حامد حرف می زد.
📝بیش تر پول هایش را خرج #کتاب خریدن برای حامد و فاطمه می کرد. برای خودش هم می خرید🛍 همیشه می گفت: یک جایی از کمد رو بذار برای هدیه. اصلا یک کمد مخصوص هدیه باشد.
📝خیلی وقت ها که از کتاب📕 یا اسباب بازی ای خوشش می آمد، چندتا چندتا می خرید و می گذاشت توی کمد هدیه ها می گفت: باید توی خونه چیزی برای هدیه دادن آماده باشه، تا وقتی جایی می ریم، لازم نباشه تازه اون وقت بریم برای خودشون یا بچه هاشون #هدیه ای بخریم.
📝هر وقت بچه ای می امد خانه مان و یوسف می خواست به ش کادو بدهد، از کمد هدیه ها🎁 کتاب و اسباب بازی بر می داشت و می داد. فکرهایش خیلی قشنگ بود. خودش هم خیلی #مطالعه می کرد. همه جور کتابی می خواند؛ سیاسی مذهبی، تاریخی، ادبی، حتی کتاب کودکان.
📝کتابهای بچگانه📚 را با دقت میخواند و درموردش نظر میداد. میگفت: اگر اینطور یا آنطور مینوشتند برای بچه ها جال تر بود. با روحیه #نظامی که داشت این همه علاقه به کارهای هنری🎭 خیلی عجیب بود چون هنر مندها معمولا بی نظمند.
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌼🍂🌼🍂🌼 "ڪسے#ڪہاهݪ دنیانیسٺ! "فقطبا#شهادٺ آراممےگیرد...♡✨ #شهید_محمود_کاوه🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzad
9⃣6⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🔰زندگی نامه #شهید محمود کاوه
سال ۱۳۴۰ ه.ش📅 در #مشهد مقدس، در خانواده ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت(ع) متولد شد. پدرش که از کسبه متعهد به شمار می آمد، در دوران #ستمشاهی و اختناق، با علماء و روحانیون مبارز، از جمله حضرت آیت الله خامنه ای شهید هاشمی نژاد و شهید کامیاب ارتباط داشت.
🔰وی که برای #تربیت فرزندش اهمیت زیادی قایل بود، محمود را همراه خود به مجالس و #محافل مذهبی و نماز جماعت می برد و از این راه فرزندش را با مکتب اهل بیت (ع) و تعالیم انسان ساز اسلام آشنا می کرد.با شروع جریانات انقلاب، او که جوانی بانشاط، فعال و مذهبی بود با شرکت در محافل درسی مسجد 🕌جوادالائمه(ع) و امام حسن مجتبی(ع) که در آن زمان از مراکز تجمع نیروهای مبارز بود، از هدایتها و تعالیم #حضرت آیت الله خامنه ای بهره های فراوانی برد و ره توشه های همین تعالیم را با خود
🔰 به محیط #دبیرستان و میان دانش آموزان منتقل می نمود. او در دبیرستان به عنوان محور مبارزه شناخته می شد. با علاقه وافر، به #پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) می پرداخت و فعالانه در #راهپیماییها و درگیریهای زمان انقلاب شرکت داشت.در پخش اعلامیههای روحالله خمینی چه در درون دبیرستان و چه در محیطهای دیگر تلاش مینمود و در #درگیریها با مأموران حکومت و راهپیماییها به همراه پدر فعالانه شرکت میجست.
🔰سخنرانیهای سید علی خامنهای تأثیر فراوانی روی او گذاشت.او در زمینه عکاسی 📸از #وقایع انقلاب فعالیت داشت و به گفته خواهرش عکس اولین شهید انقلاب در #مشهد، توسط او گرفته شد.ورود کاوه به #سپاه پاسداران
بعد از پیروزی انقلاب کاوه به سپاه پاسداران مشهد پیوست. او پس از گذراندن یک دوره آموزش شش ماهه چریکی، به آموزش #نظامی برادران سپاه و بسیج پرداخت.
🔰پس از آن، به #منظور حفاظت از بیت شریف حضرت امام خمینی، طی مأموریتی #شش ماهه به تهران عزیمت کرد. با شروع جنگ تحمیلی، به همراه تعدادی از نیروهای خراسان به جبهههای جنوب #اعزام شد اما مدتی بعد به علت نیاز شدیدی که پادگان به مربی داشت، او را برای آمادهسازی و آموزش نیروها به #مشهد فراخواندند.
🔰کاوه یکی از #جوانترین فرماندهانی است که هدایت جنگ ایران و عراق را به عهده گرفتند. روزی که جنگ☄ آغاز شد او یک جوان ۱۹ ساله بود اما ۳ سال بعد فرماندهی #تیپ ویژه شهدا را بر عهده گرفت. تیپی که از کلیدیترین یگانهای سپاه بود. #موفقیتها و انجام عملیات خارقالعاده توسط این تیپ با فرماندهی کاوه باعث شد که به #لشکر ویژه ارتقاء یابد.💥
#شهید_محمود_کاوه🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🍀فکه ، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در #دل به یادگار دارد.دلاور مردانی که با #شهادت عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها، دل هر #زائری را به بازی می گیرد.
🍀در روز ولادت #امام_حسین ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام #غلام_حسین_افشردی ثبت شد اما همه او را با نام #نظامی حسن باقری می شناسند.
🍀فرمانده ای که هدایت #عملیات را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت .شناسایی مقر #دشمن را به نیروهایش آموزش داد.همانی که لقب #نخبه دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود..
🍀مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با #مجید_بقایی همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر #یا_حسین آسمانی شدند .آسمانی از جنس #عشق که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🍁به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حسن_باقری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃علی، نقطه تلاقی بشر برای مواجه با تلاطم #دنیاست و حبِّ علی کلیددار کشتی این تلاطم است.
🍃خواه نیکوکار باشی یا نباشی؛ بی حبِّ او، هیچ معامله ای در #آخرت برایت تشکیل نخواهد شد.
در تاریخ خوانده ایم؛ حبِّ علی، چه بر سر انسان و عاقبتش خواهد آورد.
🍃هادی ذوالفقاری، مخاطب این نوشته است. کسی که به حبِّ علی تن به مهاجرت داد و مجاور #حرم_علی شد. اما آغاز راه حبِّ علی است، یعنی عشق وصال خدا و عشق به خدا یعنی #شهادت خون بهایی که خدا خود می پردازد🙃
🍃پسرک فلافل فروش، قصه ای دارد با نمک حبِّ علی، دل شیر می خواهد؛ در کشور غریب باشی و عضو یگان #نظامی آن کشور شوی تا با داعش بجنگی، عقیده و ایمان قوی می خواهد برای عمل به این مکتب.
🍃کار #آوینی، زمین نمی ماند؛ مثل هادی که عکاس مقاومت بود و آخر پس از #حمله_انتحاری، بعد از چند روز با دوربینش شناسایی شد😓
🍃خوش به حال #وادی_السلام که تو را در آغوش دارد .
✍نویسنده :#محمد_صادق_زارع
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_هادی_ذوالفقاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃شاعر چه زیبا میگوید : زندگي صحنه يكتاي هنرمندي ماست، هر كسي #نغمه خود خواند و از صحنه رود، صحنه
حضور در دفاع مقدس
پس از مدت کوتاهی، به واسطه بروز#رشادت و دقت عمل، به عنوان «مسئول اطلاعات - عملیات» این سپاه معرفی شد👌شهید #کریمی بعدها همراه سردار «حاج احمد متوسلیان»❤️و شهید چراغی❤️ به جبهههای#جنوب عزیمت کرد و به عنوان مسئول #اطلاعات - عملیات «تیپ محمد رسول الله(ص)» به فعالیت خود ادامه داد.💪
شناسایی دقیق و خوب این سردار دلاور اسلام در عملیات «فتحالمبین» باعث موفقیت عملیات گردید😍. عباس در این عملیات از ناحیه پا بشدت مجروح شد😔 و حدود دو ماه بستری بود🏨 به توصیه پدر، در این ایام (مهر ماه ۱۳۶۱)🗓 مقدمات ازدواج خود را فراهم کرد🎊🎉.
نزدیکیهای عملیات «مسلم بن عقیل» بود که عباس عصا به دست به صف رزمندگان لشکر پیوست💪. حضور او با این حال، در تقویت روحیه رزمندگان اثر به سزایی داشت😍 پس از این#عملیات، شهید کریمی دیگر به واحد اطلاعات نرفت❌ و با تجربه و شم بالای#نظامی،#فرماندهی یکی از تیپ های لشکر محمد رسول الله (ص) را پذیرفت✅در عملیات های والفجر مقدماتی، والفجر یک و والفجر ۴، فرمانده تیپ بود.😎
پس از شهادت سردار شهید همت، شهید کریمی به دلیلی لیاقت⚔و شایستگی👌 به عنوان فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) معرفی شد. حدود یک سال فرماندهی بر عهده حاج عباس بود😘
🍃فکه، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در #دل به یادگار دارد. دلاور مردانی که با #شهادت عاقبت بخیر شدند و خونشان، این روزها، دل هر #زائری را به بازی می گیرد.
🍃در روز ولادت #امام_حسین، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام غلامحسین افشردی ثبت شد اما همه او را با نام #نظامی حسن باقری می شناسند.
🍃فرمانده ای که هدایت عملیات را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت. شناسایی مقر #دشمن را به نیروهایش آموزش داد. همانی که لقب #نخبه دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود..
🍃مثل همان روز سرنوشت ساز، که برای شناسایی مکان عملیات با #مجید_بقایی همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر #یاحسین آسمانی شدند. آسمانی از جنس عشق که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_حسن_باقری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🍃آتش را همه می دانند که داغ است و سوزاننده اما او که یک بار سوخته است از عمق جان میفهمد داغی و #سوزانندگی را. حال اگر این سوخته دوباره و با اختیار کامل به دل آتش بزند نشان از جستجوی #گمشده ای بسیار ارزشمند در میانه شعله های آن آتش است!
🍃سید در کودکی مدال افتخار #فرزند شهید بودن را گرفته بود و به خوبی تمام رنج و مرارتهای نداشتن ظاهری پدر را از عمق جان چشیده بود، نیروی #نظامی هم نبود، هیچ اجباری هم برای اعزام نداشت اما در بحبوحه سروسامان گرفتن کارش و پدر شدن دوباره اش به جستجوی گنجی گرانقدر که همان وصل خداوند تبارک و تعالی بود به دل آتش #جهاد با اشقی الاشقیا در عراق و سوریه زد و بالاخره در حلب آن گنج را به بهای سوختن و قربان شدن یافت💔
🍃فرزند سید محمدجواد حسن زاده وقتی به دنیا آمد که پدرش به جز مدال فرزندی شهید، تاج افتخار #شهادت را نیز بر سر داشت.
♡رضوان الله علیه و حشرنا الله معه♡
✍نویسنده : #گمنام
🌹به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سید_محمدجواد_حسن_زاده
📅تاریخ تولد : ۳ اسفند ۱۳۵۸
📅تاریخ شهادت : ۲۶ مهر ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت رضا
🕊محل شهادت : حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍀فکه ، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در #دل به یادگار دارد.دلاور مردانی که با #شهادت عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها، دل هر #زائری را به بازی می گیرد.
🍀در روز ولادت #امام_حسین ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام #غلام_حسین_افشردی ثبت شد اما همه او را با نام #نظامی حسن باقری می شناسند.
🍀فرمانده ای که هدایت #عملیات را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت .شناسایی مقر #دشمن را به نیروهایش آموزش داد.همانی که لقب #نخبه دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود..
🍀مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با #مجید_بقایی همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر #یا_حسین آسمانی شدند .آسمانی از جنس #عشق که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🍁به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حسن_باقری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃علی، نقطه تلاقی بشر برای مواجه با تلاطم #دنیاست و حبِّ علی کلیددار کشتی این تلاطم است.
🍃خواه نیکوکار باشی یا نباشی؛ بی حبِّ او، هیچ معامله ای در #آخرت برایت تشکیل نخواهد شد.
در تاریخ خوانده ایم؛ حبِّ علی، چه بر سر انسان و عاقبتش خواهد آورد.
🍃هادی ذوالفقاری، مخاطب این نوشته است. کسی که به حبِّ علی تن به مهاجرت داد و مجاور #حرم_علی شد. اما آغاز راه حبِّ علی است، یعنی عشق وصال خدا و عشق به خدا یعنی #شهادت خون بهایی که خدا خود می پردازد🙃
🍃پسرک فلافل فروش، قصه ای دارد با نمک حبِّ علی، دل شیر می خواهد؛ در کشور غریب باشی و عضو یگان #نظامی آن کشور شوی تا با داعش بجنگی، عقیده و ایمان قوی می خواهد برای عمل به این مکتب.
🍃کار #آوینی، زمین نمی ماند؛ مثل هادی که عکاس مقاومت بود و آخر پس از #حمله_انتحاری، بعد از چند روز با دوربینش شناسایی شد😓
🍃خوش به حال #وادی_السلام که تو را در آغوش دارد .
✍نویسنده :#محمد_صادق_زارع
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_هادی_ذوالفقاری
📅تاریخ تولد : ۱۳ بهمن ۱۳۶۷
📅تاریخ شهادت : ۲۶ بهمن ۱۳۹۳
🥀مزار شهید : قبرستان وادی السلام نجف
#گرافیست_الشهدا #مدافعان_حرم #نجف_اشرف #تولدت_مبارک
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃علی، نقطه تلاقی بشر برای مواجه با تلاطم #دنیاست و حبِّ علی کلیددار کشتی این تلاطم است.
🍃خواه نیکوکار باشی یا نباشی؛ بی حبِّ او، هیچ معامله ای در #آخرت برایت تشکیل نخواهد شد.
در تاریخ خوانده ایم؛ حبِّ علی، چه بر سر انسان و عاقبتش خواهد آورد.
🍃هادی ذوالفقاری، مخاطب این نوشته است. کسی که به حبِّ علی تن به مهاجرت داد و مجاور #حرم_علی شد. اما آغاز راه حبِّ علی است، یعنی عشق وصال خدا و عشق به خدا یعنی #شهادت خون بهایی که خدا خود می پردازد🙃
🍃پسرک فلافل فروش، قصه ای دارد با نمک حبِّ علی، دل شیر می خواهد؛ در کشور غریب باشی و عضو یگان #نظامی آن کشور شوی تا با داعش بجنگی، عقیده و ایمان قوی می خواهد برای عمل به این مکتب.
🍃کار #آوینی، زمین نمی ماند؛ مثل هادی که عکاس مقاومت بود و آخر پس از #حمله_انتحاری، بعد از چند روز با دوربینش شناسایی شد😓
🍃خوش به حال #وادی_السلام که تو را در آغوش دارد .
✍نویسنده :#محمد_صادق_زارع
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_هادی_ذوالفقاری
📅تاریخ تولد : ۱۳ بهمن ۱۳۶۷
📅تاریخ شهادت : ۲۶ بهمن ۱۳۹۳
🥀مزار شهید : قبرستان وادی السلام نجف
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh