🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾گم میشوم میان 🍁#دلتنگی💔 هایم... 🌾و محو #نگاهت 🍁که مشتاقانه #پرواز را🕊 🌾به انتظار نشسته ای... #س
3⃣4⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
♨️دل تنگی💔 هایم کار دست دلم داده است. به هر سو که می روم من هستم و #اشک 😭و #امام_رضاامروز هم حکایتِ #خادم افتخاری اش .
به گمانم #مرتضی_عطایی🌼 کنار #پنجره_فولاد روضه ی #خرابه_ی_شام را خواند و با نوحه ی #سالار_زینب ، دم ِ ِعشق💓 را گرفت که با پروازِ به مقصدِ #دمشق حاجت روا شد.
🔆آنقدر عکس🖼 و فیلم از #مدافعان_حرم برای خانواده ی شهدا سوغات آورد که #آوینی_سوریه شد.
هربار با رفتنش، همسرش به رسم عشق #چله_ای برای سلامتی اش در #حرم امام رئوف می گرفت. اشک های😢 همسرش سبب شد که مدتی با نام #جانباز ِمدافع دلتنگ شود برای دوستانش که بار سفر را بستند و رفتند .سخت است حال #جامانده ای که دلش تنگ و چشمانش بارانی🌨 است
♨️شاید سفارش رفیق شهیدش سید ابراهیم، پیش #ارباب بود یا رضایت #همسر دل شکسته اش 💔برای شهادت یا #مناجات خودش در روز ِ#عرفه با #معشوق که با تیری☄ که به #گلویش اصابت کرد به آرزویش رسید.
🔆ابوعلی دیگر نگران نباش.در روز قیامت #شرمنده ارباب نمی شوی. چون گلوی تو هم خونی است.فقط تو را #قسم به اشک های بعد از شهادتت دعایمان کن.باید گذشت از این #دنیا به آسانی باید مهیا شد از بهر #قربانی
سوی #حسین رفتن با چهره خونی
زین سان بود زیبا #معراج انسانی
🍂به مناسبت ایام شهادت
#شهید_مرتضی_عطایی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 🍁مهریه مون #انتخاب حسن بود... هفت سفر عشق💖مکه و کربلا وسوریه و... که تموم سفرها رو دوتایی با
0⃣5⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا 🌷
#عاشقانه_شهدا💞
🔰شهید حسن غفاری در #شهرری متولد شد. زمستان سال ۸۵ #ازدواج کرد و حاصل این #ازدواج مهلا خانم و علی آقا است.#همسر شهید می گوید:
در روز #خواستگاری هر کسی چیزی میگفت؛ یکی میگفت دویست سکه، و دیگری میگفت کم است. بزرگ مجلس گفت:
🔰 مهریه را کی #گرفته و کی داده، اما به دختر ارزش می دهد. در تمام این حرفها و چانه زنیهای مهریه من همه حواسم به #حسن بود،هر بار که صدای حضار مجلس بلند میشد و صدای دیگری بلند تر، حسن غمگین و غمگینتر میشد، و هر لحظه #ناراحتیاش بیشتر می شد
🔰تا اینکه #صبرش سرآمد و به پدرم گفت: حاج آقا اجازه میدهید من با فاطمه خانم چند دقیقه خصوصی صحبت کنم، وقتی به اتاق رفتیم گفت: کالا که نمیخواهم بخرم که در قبالش بخواهم یک تعداد خاصی #سکه بدهم
یک #پیشنهاد میدهم، اگر شما هم #راضی باشید، به حضار مجلس هم همان را می گوییم.
🔰نظرت با هفت #سفر عشق:💗 قم، مشهد، سوریه، کربلا، نجف، مکه، مدینه چیست⁉️ و هر تعداد سکه که خودت مشخص کنی. از این #پیشنهاد حسن خیلی خوشحال شدم، و همه سفرها را با هم رفتیم. یک سال آخر #عمرش همیشه از شهادت و رفتن صحبت میکرد، اصلا حال و هوایش به کل تغییر کرده بود. در این دنیا بود اما با #شهدا و دوستان شهیدش زندگی میکرد. هر وقت تنها میشدیم،
🔰می گفت: #فاطمه جان راضی شو من به سوریه بروم دیگه این دنیا برایم هیچ جذابیتی ندارد. من #عاشق شهادت هستم...دو روز مانده بود به #ماه رمضان روز اعزامش بود، همه مایحتاج منزل را خرید به غیر از خرما، گفتم: حسن جان فقط خرما نخریدی. با هم #خداحافظی کردیم. رفت چند دقیقه بعد برگشت، دو تا جعبه خرما خرید، آورد خانه🏚 و گفت:
🔰فاطمه خانم بیا این هم#آخرین_خرید من برای شما و #بچههایم. رفتم قرآن📖 را آوردم و گفتم: حالا که برگشتی بیا از زیر قرآن رد شو، گفت: اول شما و بچه ها رد شوید ما رد شدیم و گفتم: حالا نوبت شماست، گفت: میترسم نکند #خداوند حاجت دل💘 من را ندهد، گفتم: به خاطر دل من که راضی شود از زیر #قرآن رد شو، و از زیر قرآن ردش کردم و گفتم: خدایا هرچه خیر است برای من بفرست.
🔰همیشه میگفت #دوست دارم با زبان روزه و تشنه لب مثل آقا اباعبدالله #شهید شوم و اگر فرصتی باشد با خون💔 خودم بنویسم قائدنا خامنهای و میگفت: دوست دارم #چهره من را غیر از این که حالا هستم ببینید و سفارش می کرد اگر من# شهید شدم نگذار بچهها صورت من را ببینند. همان شد که #حسن میخواست، با زبان روزه، و بر اثر خمپاره☄ شهید شد که از صورتش چیزی باقی نماند.
#شهید_حسن_غفاری🌷
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📝دل نوشته وزیر #بهداشت برای سردار دلها 💓 🔹نمکی در بخشی از #دلنوشتهای خطاب به سردار سلیمانی نوشته:
🍁تنها خواسته #همسر شهید خانزاد از حاج قاسم !ما از طریق لشکر و #مسئولانی که به خانهمان میآمدند درخواست دیدار با حضرت آقا و سردار سلیمانی را داشتیم. تنها خواسته ما همین بود. روزی که حاج قاسم آمد، رفتیم ملاقات، نرگس گفت: «من یک خواهشی دارم».
🍁حاج قاسم گفت: «بگو». #گفت:«من از همه خواستهام مرا به دیدار آقا ببرند». سردار پرسید «از کی دوست داری بروی #پیش حضرت آقا؟»نرگس گفت: «از بعد شهادت پدرم». حاج قاسم پرسید «چرا؟»
🍁گفت: حس میکنم با دیدن ایشان آرام میشوم.سردار گفت: «حتما این کار را میکنم. یک #ماه و نیم بعد هم رفتیم دیدار آقا. وقتی دیدم نرگس با سردار آرام است، سعی کردم حرفی نزنم تا نرگس با #حاج قاسم بیشتر حرف بزند و بیشتر آرام شود.»
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
📝رضا در #وصیت نامه شان خطاب به محمدقاسم نوشته است: #محمدقاسم جان خودت را از مجالس تلاوت قرآن 📖و اهلبیت (ع) دور نکن که خطبه پیامبر (ص) به ثقلین بود .
🌳سفارش دیگر #همسر شهیدم دستگیری از مستمندان و نیازمندان است . او از #محمدقاسم خواسته بود که: با مادرت مهربان باش و به مادرت وفا کن . سعی کن در مکتب شهدا و شهادت تلمذ کنی . راه پدر را ادامه بده .
من هم دوست دارم تا اسلحه جهاد شهیدم را به دستان پسرش بسپارم و امیدوارم امام زمان (عج) ظهور نمایند .
🌲 چرا که اهلبیت (ع) #ناموسپرست هستند و اجازه نخواهند داد عمه سادات اینگونه به دست #کفتارها بیفتد و حقیقتاً انتقام خونهای ریخته شده را از کفار خواهند گرفت. انشاءالله
راوی: همسر شهید
#شهید_محمدرضا_الوانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌹✨🌹✨🌹 🔅- گاهی #باید ایستاد و بھ نفۡس' #نھ ' گفت 🔅وَ از تامینِ #خواستههاۍ او سر باز زَد ،تا رشد و
♡هوالعشق♡
3⃣6⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🔰یاد باد آنکه زما #وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد*
وهب* را که #میشناسی⁉️
از او که می خواندم، پیش از خودش همسرش را می ستودم.#صبرش را، #شهامتش را، عمق عشقش💞 را. مگر نه اینکه #عشق، خلاصه می شود در رضای معشوق
🔰آنگاه که دل 💗#وهب، می تپید برای #عروج، برای لبیک و برای وصال، دختری دلداده، بندهای #دلبستگی را از روحش می شکافت و مردش را به آغوش پر ارج دلدار حقیقی میسپرد.
و من در این اندیشه ام که چه بسیار وهب ها و #هانیه ها*، در فراسوی مرزهای عشق، روح هایشان را به یکدیگر پیوند می زنند و جاننثاری می کنند بهر حق.
🔰و من در این اندیشه ام که #سمیه بانو*، آنگاه که به پیشواز مردش می رفت، #قلبش حامل چه احساسی بود⁉️
آنگاه که با رزهای سرخی که #خون #عشق از آنها می چکید و معجری سپید که از سرور #سپیدبختی یارش به سر داشت، به پیشواز مالک قلبش می رفت، به چه می اندیشید؟
🔰آنگاه که برای آخرین بار، انگشتان لرزانش را روی #پوست تهی از گرمای "او" میکشید، چه از ما می خواست؟
چیزی جز تداوم راهی سرخ که سرشار از خون وهب ها و #وحید ها* است؟
بیا هر گونه که می توانیم، با #جان و مال و #علم و قلم، جهان را مهیای آمدن #منجی گردانیم.
🔰بیا برخیزیم و #یاعلی گوییم
پ.ن: *جناب حافظ
*وهب بن وهب که در برخی منابع از او به وهب بن عبدالله کلبی یاد شدهاست، جوانی #نصرانی (مسیحی) مذهب بود که در مسیر حرکت #امام_حسین(ع) به سوی کربلا به دست وی #اسلام آورد و در روز عاشورا در کربلا #شهید شد.
*همسر وهب که همچون او در مسیر کربلا به اسلام گروید.*بانو سمیه یل هیکل #همسر شهید فرهنگی والا
#شهید_وحید_فرهنگی_والا🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
♦️امام خامنه ای
🌟اگر زنان در #حركت اجتماعی یك ★ملتی حضور نداشته باشند،
🌟آن حركت به #جائی نخواهد رسید،
★موفق نخواهد شد.❌
🥀وداع #همسر و فرزند۲۰روزه
#شهید مدافع حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
#شبـــــتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🍃🍃🍃🍃 💞لبخند 😅زدنشان دليل خاصے نميخواست شايد آنها جز #زيبايے چيزے نميدیدند لبخند پيروزے ❓ مگر غير ا
🍃روز به روز غرق می شویم در #دنیا و تعلقاتش، آنقدر سرگرم که فراموش می کنیم در دنیا مسافریم و آخرِ هر دل بستن💞دل کندن است.
🍂پویا ایزدی، مسافر دنیا بودن را خوب فهمید و رفت🕊دل برید از دل بستگی هایی که به دنیا وابسته اش کرده بودند.شهدا را واسطه قرار داد تا بتواند بگذرد حتی از #همسر و دخترش.
🍃داستانِ بابایی بودن دختر ها را همه بلدند. بگذریم از #اشکِ وداع ریحانه با پدرش. از دل #پدر برای بی تابی فرزندش. اما خدا راشکر اگر بابا #شهید شد، مادری هست که او را در آغوش بگیرد. نه خارمغیلان هست که پاهایش را زخم کند و نه #اسارت که در آن #سیلی بخورد.اما امان از دلتنگی💔 که لالاییِ هرشب دختران شهداست و #شهادتِ_پدر🌷 تنها قصه ای است که هیچ وقت تکراری نمی شود.
🍂به قول #شهید_حججی: « عصر #تاسوعا بود، موشک که خورد💥 از روی تانک پرت شد پایین. درست مثل #حضرت_عباس (ع)، از روی مرکب.....»
🍃عشاق دارند یکی یکی به #قافله_شهدا ملحق می شوند. ایزدی، حججی سردار دل ها ... #جامانده ایم در دنیا. زمین گیر شده، نفس کم آورده ایم از این همه گناه🚫 کاش #پرواز را یاد بگیریم
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
#شهید_پویا_ایزدی
#سالروز_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰دنیا سرایی است، که نابودی برایش مقدر گشته و کوچ کردن مردمش👥 از آن، حتمی است. دنیا در دیدهی #خردمند
🍃به نام او که #تو را برگزید.
روز زمینی شدنت، قلبِ زمین میتپید و مثل فردایی آسمان برای به آغوش کشیدنت نبض میزند.
🍃حتی تصورش هم زیباست.در آسمان، #سید_ابراهیم با آن قدّ رشیدش لامپهای رنگی را چک میکند که همگی روشن باشند و نورانی برای ورودت ،چند هفته ای هست که مهمان آسمان شده است🕊
🍃آنطرف تر ،#روحالله نظاره گرِ ظرفهای شیرینی است و #قدیر زغال هارا باد میزند مبادا خاک شوند!!
میخواهد به محض ورودت اسپند روی آتش بریزد🙂
🍃چند روزی میشود که #قدیر و #روحالله هم مهمانِ سفره آسمانیان هستند😍
🍃وارد میشوی،قدم بر طاق آسمان میگذاری و دود اسپند همه جارا پر میکند. همه به استقبالت میآیند.یک به یک در آغوششان فرو میروی .رفیقشان آمده؛ فرمانده شجاع تیپ سیدالشهدا علیهالسلام
🍃تو به آسمان رسیده ای.به آغوش رفقا و مهیای دیدارِ #یار میشوی
#شهیدمحمدعبدی را به آغوش میکشی و خوشحالیِ وصال در چشمانت میدرخشد🤩
.
🍃این پایین اما حالِ کسی خوب نیست!
تو #عاقبت_بخیر شدی اما جایِ خالیات دلهارا سوزانده، یک #خواهر ، یک #مادر، یک #همسر اشک چشمشان روان است
#امیر_حسین برای آخرین بار آغوشت را لمس میکند😞
🍃امروز ،پنجمین سالگردِ پرواز توست و اولین سالِ حضورِ حاج قاسم کنار همتش؛سلاممان را برسان و بگوکه داغش هرگز سرد نمیشود💔
🍃برای شناساندن تو به ما، مردی از تبار واژه ها قلم را بر تن کاغذ فشرد و تورا در پسِ جمله ها ترسیم کرد،دسترنجش شد #قصه_دلبری و #عمار_حلب و این اواخر #جاده_یوتیوب ...هرکدام به شکلی تورا بر صفحه کاغذنقش زده اند🍀
🍃سهم ما از تو؛ همین چند خط هاییاست که به دستمان رسیده و قلب را بیتابَت میکند.تو اما بر فراز آسمان که نشسته ای نگاهمان کن.دعا کن برای حالِ زارمان...حال ما خوب نیست
تا از دست نرفته ایم به دادمان برس🙏
🍃دارد دل ما از تو تمنای نگاهی...محروم مگردان دلِ مارا که روا نیست🙏
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
🕊به مناسبت شهادت #شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
♦️امام خامنه ای
🌟اگر زنان در #حركت اجتماعی یك ★ملتی حضور نداشته باشند،
🌟آن حركت به #جائی نخواهد رسید،
★موفق نخواهد شد.❌
🥀وداع #همسر و فرزند۲۰روزه
#شهید مدافع حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
#شبـــــتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
💠منتظرت هستم
یک روز بعد از #شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود💔
گفتم بروم سراغ آن دفتری که #خاطرات مشترکمان📖 را در آن می نوشتیم.
به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه💌 با این مضمون نوشته بود:
#همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و #عاقبت_به_خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست #شهدای_کربلا نوشته شود. آن دنیا #منتظرت_هستم😍❤
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بهار، مفتخر به داشتنِ توست. بیست و ششمین روزِ خرداد را به نامت آذین بسته اند تا در قلب بهار درخشان و جاودانه بمانی♡
🍃تربیت شده در خانواده ای #متدین. پدر و مادری حسینی که تربیتشان ذره ذره #عشق را با تو عجین میکرد!
🍃زیرِسایه مادرِ عالم، در مدرسه #فاطمی مشغول طلبگی شدی! با عشق درس میخواندی! طوری که راهِ ده ساله را، هشت ساله به پایان بردی و شدی شاگردِ مکتبِ بزرگان🌺
🍃خوشرویی، #آراستگی، دوری از #ریا، جاذبه قوی بود برای جذب #جوانان. طبق فرمایش رهبری، زندگیات آمیخته ای بود از #تحصیل #تهذیب، #ورزش.
🍃پدر دو دختر بودی، بشری و فاطمه، و همین مهرِ پدری نگذاشت لحظهای بیتفاوت از ظلمی که به بچه ها و مظلومان میشود بگذری! دل نازک بودی! طاقت شنیدن ناله های جانسوز کودکان #سوریه و #عراق را نداشتی پس دخترانت را به مادرشان و هر سه را به حضرت ارباب سپردی و راهی شدی.
🍃در گوش مادر زمزمه کردی: "نمیتوانم در کنار #همسر و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشم #کودکان سوریه و عراق، والدینشان سر بریده میشوند"😔
🍃کار خوب، تدریس، حقوق و زندگی آرام، هیچکدام پایِ رفتنت را سست نکرد! گویی آن سوی مرزها، چیزی انتظارت را میکشید که تو به #شوقِ وصلش بال و پر میزدی.
🍃به قولِ خودت رفتی تابه "حاصل آموخته هایت" برسی. در "سی و یکمین" روز فروردین رها شدی. در روزِ میلادِ مولایت، امامِ باقر (ع)؛ اولین روز ماه رجب.
🍃گفتی زحمت #تشیع پیکرم را به کسی نمیدهم و چند سالی است که پیکرِ پاکت، مهمانِ سرزمینِ شام است. در "دَرعا" مانده ای. گویا توانِ دل کندن از #سوریه و بانویش را نداری!
🍃هرجا خوشی همانجا باش اما. اینجا دو دختر چشمِ به راهِ آمدنت نشسته اند. بشری بعد از شنیدن خبر پروازت #تب کرد! تبی که هیچ دکتری علت و درمانی برایش نداشت! دکتری گفت: تبِ بیپدری است. ببریدش، خودش خوب میشود.
تبِ جسمش قطع شده اما تبِ دلش...؟ گمان نکنم😔
🍃#دختران_بابایی_اند، برگرد و تنها یک بغل، بابایشان باش
#شهادتت_مبارک؛ پدر دختران🌺
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مهدی_مالامیری
📅تاریخ تولد: ۲۶ خرداد۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت: ۳۱ فروردین ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۴۰۰
🥀مزار یادبود: قم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود.
🍃#روح_الله_قربانی آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار #سوریه. گذشت از #دانشگاه و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش ..
🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای #ارباب و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به #حضرت_زهرا سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در #معراج_شهدا و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت.
🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای #همسر شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم #عمه_سادات و آرامش آنجا.
داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر #کربلا کجا.
روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم #عاشورا و کل عرض کربلا شود...
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌹به مناسبت سالروز #تولد #شهید_روح_الله_قربانی
📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۹۴ سوریه، حلب
📅تاریخ انتشار : ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشتزهرا قطعه ۵۳
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃به تابلوی خانوادگیش که جلوی چشمانم خودنمایی میکند دقیق میشوم. همسرش زهرا، دخترانش ثنا و حنانه و قاب عکسی که میان این سه جا خوش کرده. تابلو ناقص بود، #پدر را کم داشت...
🍃پدری که دستش را دور گردن ثنا حلقه کند و حنانه را در آغوش پر مهرش بگیرد. #حسرت این صحنه ناب بر دل دخترانش ماند اما بر دل حنانه که فقط عطر تن پدر را در خاطر داشت این حسرت عظیم تر و عمیق تر جلوه مینمود.
🍃قصه پدری که در این تابلوی خانوادگی فقط قاب عکسش بود از آذر شصت و پنج در خانه ای سازمانی آغاز شد. فرزند سوم خانواده، حیدر؛ که به قول خودش با همه اعضای #خانواده فرق داشت!
🍃از آزمون الهی تا میدان عمل که هنگام حقیقت یافتن شعار #کلنا_عباسک_یازینب بود، حیدر متفاوت عمل کرد و در تمامشان خوش درخشید. ولی در میدان خوش تر. دلاورانه جنگید و حیدرگونه جام شهادت نوشید.
🍃و من به این میاندیشم که گاهی اسم ها گویای سرنوشت صاحبانشان هستند.
و این از خود گذشتن ها مقدمه امنیتی است که به قیمت نبودن یک پدر و یا #همسر محقق میشود.
✨سالگرد شهادتت مبارک #حیدر_حرم♥️
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حیدر_جلیلوند
📅تاریخ تولد : ٢۶ آذر ۱٣۶۵
📅تاریخ شهادت : ٢۱ خرداد ۱٣٩۶
📅تاریخ انتشار : ٢۰ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : حماه_سوریه
🥀مزار شهید : کرج_گلزار شهدای ملارد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بهار، مفتخر به داشتنِ توست. بیست و ششمین روزِ خرداد را به نامت آذین بسته اند تا در قلب بهار درخشان و جاودانه بمانی♡
🍃تربیت شده در خانواده ای #متدین. پدر و مادری حسینی که تربیتشان ذره ذره #عشق را با تو عجین میکرد!
🍃زیرِسایه مادرِ عالم، در مدرسه #فاطمی مشغول طلبگی شدی! با عشق درس میخواندی! طوری که راهِ ده ساله را، هشت ساله به پایان بردی و شدی شاگردِ مکتبِ بزرگان🌺
🍃خوشرویی، #آراستگی، دوری از #ریا، جاذبه قوی بود برای جذب #جوانان. طبق فرمایش رهبری، زندگیات آمیخته ای بود از #تحصیل #تهذیب، #ورزش.
🍃پدر دو دختر بودی، بشری و فاطمه، و همین مهرِ پدری نگذاشت لحظهای بیتفاوت از ظلمی که به بچه ها و مظلومان میشود بگذری! دل نازک بودی! طاقت شنیدن ناله های جانسوز کودکان #سوریه و #عراق را نداشتی پس دخترانت را به مادرشان و هر سه را به حضرت ارباب سپردی و راهی شدی.
🍃در گوش مادر زمزمه کردی: "نمیتوانم در کنار #همسر و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشم #کودکان سوریه و عراق، والدینشان سر بریده میشوند"😔
🍃کار خوب، تدریس، حقوق و زندگی آرام، هیچکدام پایِ رفتنت را سست نکرد! گویی آن سوی مرزها، چیزی انتظارت را میکشید که تو به #شوقِ وصلش بال و پر میزدی.
🍃به قولِ خودت رفتی تابه "حاصل آموخته هایت" برسی. در "سی و یکمین" روز فروردین رها شدی. در روزِ میلادِ مولایت، امامِ باقر (ع)؛ اولین روز ماه رجب.
🍃گفتی زحمت #تشیع پیکرم را به کسی نمیدهم و چند سالی است که پیکرِ پاکت، مهمانِ سرزمینِ شام است. در "دَرعا" مانده ای. گویا توانِ دل کندن از #سوریه و بانویش را نداری!
🍃هرجا خوشی همانجا باش اما. اینجا دو دختر چشمِ به راهِ آمدنت نشسته اند. بشری بعد از شنیدن خبر پروازت #تب کرد! تبی که هیچ دکتری علت و درمانی برایش نداشت! دکتری گفت: تبِ بیپدری است. ببریدش، خودش خوب میشود.
تبِ جسمش قطع شده اما تبِ دلش...؟ گمان نکنم😔
🍃#دختران_بابایی_اند، برگرد و تنها یک بغل، بابایشان باش
#شهادتت_مبارک؛ پدر دختران🌺
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مهدی_مالامیری
📅تاریخ تولد: ۲۶ خرداد۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت: ۳۱ فروردین ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۰
🥀مزار یادبود: قم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود.
🍃#روح_الله_قربانی آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار #سوریه. گذشت از #دانشگاه و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش ..
🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای #ارباب و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به #حضرت_زهرا سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در #معراج_شهدا و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت.
🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای #همسر شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم #عمه_سادات و آرامش آنجا.
داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر #کربلا کجا.
روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم #عاشورا و کل عرض کربلا شود...
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌹به مناسبت سالروز #شهادت (هجری قمری)
#شهید_روح_الله_قربانی
📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۹۴( ۲۱ محرم ۱۴۳۷ هجری قمری)
📅تاریخ انتشار : ۸ شهریور ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشتزهرا قطعه ۵۳
🕊محل شهادت : سوریه، حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود.
🍃#روح_الله_قربانی آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار #سوریه. گذشت از #دانشگاه و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش ..
🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای #ارباب و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به #حضرت_زهرا سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در #معراج_شهدا و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت.
🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای #همسر شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم #عمه_سادات و آرامش آنجا.
داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر #کربلا کجا.
روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم #عاشورا و کل عرض کربلا شود...
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌹به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_روح_الله_قربانی
📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۹۴( ۲۱ محرم ۱۴۳۷ هجری قمری)
📅تاریخ انتشار : ۱٢ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشتزهرا قطعه ۵۳
🕊محل شهادت : سوریه، حلب
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
🍃بسم رب الشهدا🍃
🍃کنار مزارش نشسته و #خاک سردش را لمس میکند. چه #غریبانه مزار عزیزش را مینگرد. گویی نمیخواهد باور کند اینجا #مزار اوست. به قاب عکسی که در آن #چهره عزیزش ثبت شده بود خیره میشود. #اشک به چشمش نیش میزند، #دلتنگ است.
🍃دلش میخواهد بنشیند و سالهای باهم بودنشان را با هم مرور کند. سالهایی که کنار #محمدجواد نفس میکشید. از روزی که هم نفسش در #زمین پا گذاشت تا زمانی که با هم آشنا شدند همه را از ذهنش میگذراند. اینکه محمد جواد هدیه #امام_رضا و نظر کرده عقیله بنیهاشم بود. اینکه از همین نشانه میشد تا ته راه را خواند.
🍃ته راه میدانی کجا بود؟ همه گمان میکردند ته راه جایی بود که محمدجواد به ندای زینب (س) تا #سوریه رفت. اما نه! محمدجواد تا آخر خط رفت ولی برگشت! به قاعده بیست ثانیه روح از تنش جدا شد و فهمید شهید شده اما بند تعلق کامل از هم گسسته نشده بود که برگشت.
🍃فهمید یک جای کار میلنگد آن هم #تعلقات این دنیاست، مثل تعلق خاطر به #همسر و فرزندانش، یا شاید دعای همسرش که میخواست یک بار دیگر فقط او را #سالم ببیند. هرچه بود این برگشت زمینه #خودسازی اش را فراهم آورد و دیگر محمد جواد آن آدم سابق نبود، #شهید بود!
🍃چهرهاش، رفتارش، گفتارش همه و همه تو را یاد #شهدا میانداخت و #عاقبت این شهید بودن شد آنچه که باید! ته راه اینجا بود، پایان خط #زندگی با توفیقی که نصیب هرکس نمیشود. و امروز ششمین سالیست که از #پروازش میگذرد.
♡سالگرد پروازت مبارک♡
پ.ن: گفته خود شهید به همسرش.
✍️نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_جواد_قربانی
📅تاریخ تولد : ١ فروردین ١٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ٢۵ آبان ١٣٩۴
📅تاریخ انتشار : ٢۴ آبان ١۴٠٠
🕊محل شهادت : سوریه، حلب
🥀مزار شهید : شاهین شهر، گلزار شهدای محله حاجی آباد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃شهید #مرتضی_لبافی_نژاد ،کسی که در آزمون #بورسیه نفر اول شد اما #عشق به #وطن و مردمش او را مجاب کرد که بماند. در #سربازی هم کارش درمان محرومان بود و مرهم بود بر روی زخمهای مردمانش.در دوره دانشجوییاش #انجمن_اسلامی دانشکده را تأسیس کرد و در فعالیتهای #فرهنگی و #اجتماعی حضور فعال و کارآمد داشت.
🍃او تنها یک #پزشک نبود. این را از وصیتنامهای که نوشته میتوان فهمید از دغدغهای که برای تربیت فرزندش بعد خود داشت تا زمانیکه دستگیر شد و #سازمان بهخاطر اینکه او فردی #فعال در صحنه #سیاسی و پرتلاش بود نتوانست بیشتر از شش ماه او را در زندان نگه دارد و بعد از مدتی او را به جوخه #اعدام سپردند و او به #شهادت رسید. #همسر او هم که همراه با او به زندان افتاده بود به مدت یکسال در زندان ماند...
🍃پس از شهادتش هیچ نام و نشانی از مزارش وجود نداشت تا #پیروزی_انقلاب که ساختمانهای #ساواک به دست مردم افتاد،
در آنجا اسنادی پیدا کردند که مشخص میکرد مرتضی بعد از شلیک چند تیر به دریاچه نمک در قم انداخته شده بود و هیچ خبری از پیکر نبود و امروز به پاس خدمات و #فداکاریها و ازخودگذشتگیهای او برای #میهن و ملتش نام و یادش همیشه در دلهامان زنده و در یادهایمان #جاودان باقی خواهد ماند.
✍️نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_مرتضی_لبافی_نژاد
📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۳
📅تاریخ شهادت : ۴ بهمن ۱۳۵۴
📅تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : نامشخص
🕊محل شهادت :تهران
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤️قسمت سی و هشت❤️
.
نامه اش از انگلیس رسید.
"خب بچه دار شدنمان چشمم را روشن کرد.
#همسر عزیزم شرمنده که در این وضع در کنارت نیستم. تو خوب میدانی که نبودنم بی علت نیست و اینجا برای درمان هستم. خیلی نگران حالت هستم. من را از خودت بی خبر نگذار. امیدوارم همیشه زنده و سالم باشی و سایه ات بالای سرم باشد. گفته بودی از زایمان می ترسی. نگران نباش، فقط به این فکر کن که موجودی زنده از تو متولد می شود."
بعد از دو ماه ایوب برگشت.
از ریز و درشت اتفاقاتی که برایش افتاده بود، تعریف می کرد.
می گفت: "عادت کرده ام مثل پروانه دورم بگردی، همیشه کنارم باشی. توی بیمارستان با ان همه پرستار و امکانات راحت نبودم"
با لبخند نگاهش کردم.
تکیه داد به پشتی
_ شهلا ؟
این خانم ها موهایشان خود به خود رنگی نیست، هست؟؟؟؟؟؟
چشم هایم را ریز کردم.
+ چشمم روشن!! کدام خانم ها؟
_ خانم های اینجا و آنجا که بودم.
خنده ام گرفت.😄
+ نخیر مال خودشان نیست، رنگشان می کنند.
_ خب، تو چرا نمی کنی؟
+ چون خرج داره حاج آقا.
فردایش از ایوب پول گرفتم و موهایم را رنگ کردم.
خیلی خوشش آمد
گفت:
_ "قشنگ شدی، ولی نمی ارزد شهلا..."
آخر دو برابر ازش پول گرفته بودم.
چیزی نگذشت که ثبت نام کرد برود #جبهه
+ کجا ب سلامتی؟
_ میروم منطقه...
+ بااین حال و روزت؟ آخه تو چه به درد جبهه میخوری؟ با این دست های بسته.
_ سر برانکارد رو که میتونم بگیرم.
از همان روز اول میدانستم به کسی دل میبندم که به چیز با ارزشی تری دل بسته است.
و اگر راهی پیدا کند تا به آن برسد نباید مانعش بشوم.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بهار، مفتخر به داشتنِ توست. بیست و ششمین روزِ خرداد را به نامت آذین بسته اند تا در قلب بهار درخشان و جاودانه بمانی♡
🍃تربیت شده در خانواده ای #متدین. پدر و مادری حسینی که تربیتشان ذره ذره #عشق را با تو عجین میکرد!
🍃زیرِسایه مادرِ عالم، در مدرسه #فاطمی مشغول طلبگی شدی! با عشق درس میخواندی! طوری که راهِ ده ساله را، هشت ساله به پایان بردی و شدی شاگردِ مکتبِ بزرگان🌺
🍃خوشرویی، #آراستگی، دوری از #ریا، جاذبه قوی بود برای جذب #جوانان. طبق فرمایش رهبری، زندگیات آمیخته ای بود از #تحصیل #تهذیب، #ورزش.
🍃پدر دو دختر بودی، بشری و فاطمه، و همین مهرِ پدری نگذاشت لحظهای بیتفاوت از ظلمی که به بچه ها و مظلومان میشود بگذری! دل نازک بودی! طاقت شنیدن ناله های جانسوز کودکان #سوریه و #عراق را نداشتی پس دخترانت را به مادرشان و هر سه را به حضرت ارباب سپردی و راهی شدی.
🍃در گوش مادر زمزمه کردی: "نمیتوانم در کنار #همسر و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشم #کودکان سوریه و عراق، والدینشان سر بریده میشوند"😔
🍃کار خوب، تدریس، حقوق و زندگی آرام، هیچکدام پایِ رفتنت را سست نکرد! گویی آن سوی مرزها، چیزی انتظارت را میکشید که تو به #شوقِ وصلش بال و پر میزدی.
🍃به قولِ خودت رفتی تابه "حاصل آموخته هایت" برسی. در "سی و یکمین" روز فروردین رها شدی. در روزِ میلادِ مولایت، امامِ باقر (ع)؛ اولین روز ماه رجب.
🍃گفتی زحمت #تشیع پیکرم را به کسی نمیدهم و چند سالی است که پیکرِ پاکت، مهمانِ سرزمینِ شام است. در "دَرعا" مانده ای. گویا توانِ دل کندن از #سوریه و بانویش را نداری!
🍃هرجا خوشی همانجا باش اما. اینجا دو دختر چشمِ به راهِ آمدنت نشسته اند. بشری بعد از شنیدن خبر پروازت #تب کرد! تبی که هیچ دکتری علت و درمانی برایش نداشت! دکتری گفت: تبِ بیپدری است. ببریدش، خودش خوب میشود.
تبِ جسمش قطع شده اما تبِ دلش...؟ گمان نکنم😔
🍃#دختران_بابایی_اند، برگرد و تنها یک بغل، بابایشان باش
#شهادتت_مبارک؛ پدر دختران🌺
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مهدی_مالامیری
📅تاریخ تولد: ۲۶ خرداد۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت: ۳۱ فروردین ۱۳۹۴
🥀مزار یادبود: قم
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بسم رب الشهدا🍃
🍃کنار مزارش نشسته و #خاک سردش را لمس میکند. چه #غریبانه مزار عزیزش را مینگرد. گویی نمیخواهد باور کند اینجا #مزار اوست. به قاب عکسی که در آن #چهره عزیزش ثبت شده بود خیره میشود. #اشک به چشمش نیش میزند، #دلتنگ است.
🍃دلش میخواهد بنشیند و سالهای باهم بودنشان را با هم مرور کند. سالهایی که کنار #محمدجواد نفس میکشید. از روزی که هم نفسش در #زمین پا گذاشت تا زمانی که با هم آشنا شدند همه را از ذهنش میگذراند. اینکه محمد جواد هدیه #امام_رضا و نظر کرده عقیله بنیهاشم بود. اینکه از همین نشانه میشد تا ته راه را خواند.
🍃ته راه میدانی کجا بود؟ همه گمان میکردند ته راه جایی بود که محمدجواد به ندای زینب (س) تا #سوریه رفت. اما نه! محمدجواد تا آخر خط رفت ولی برگشت! به قاعده بیست ثانیه روح از تنش جدا شد و فهمید شهید شده اما بند تعلق کامل از هم گسسته نشده بود که برگشت.
🍃فهمید یک جای کار میلنگد آن هم #تعلقات این دنیاست، مثل تعلق خاطر به #همسر و فرزندانش، یا شاید دعای همسرش که میخواست یک بار دیگر فقط او را #سالم ببیند. هرچه بود این برگشت زمینه #خودسازی اش را فراهم آورد و دیگر محمد جواد آن آدم سابق نبود، #شهید بود!
🍃چهرهاش، رفتارش، گفتارش همه و همه تو را یاد #شهدا میانداخت و #عاقبت این شهید بودن شد آنچه که باید! ته راه اینجا بود، پایان خط #زندگی با توفیقی که نصیب هرکس نمیشود. و امروز ششمین سالیست که از #پروازش میگذرد.
♡سالگرد پروازت مبارک♡
پ.ن: گفته خود شهید به همسرش.
✍️نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_جواد_قربانی
📅تاریخ تولد : ١ فروردین ١٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ٢۵ آبان ١٣٩۴
🕊محل شهادت : سوریه، حلب
🥀مزار شهید : شاهین شهر، گلزار شهدای محله حاجی آباد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_تولد #شهید_مرتضی_لبافی_نژاد 🌻 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃شهید #مرتضی_لبافی_نژاد ،کسی که در آزمون #بورسیه نفر اول شد اما #عشق به #وطن و مردمش او را مجاب کرد که بماند. در #سربازی هم کارش درمان محرومان بود و مرهم بود بر روی زخمهای مردمانش.در دوره دانشجوییاش #انجمن_اسلامی دانشکده را تأسیس کرد و در فعالیتهای #فرهنگی و #اجتماعی حضور فعال و کارآمد داشت.
🍃او تنها یک #پزشک نبود. این را از وصیتنامهای که نوشته میتوان فهمید از دغدغهای که برای تربیت فرزندش بعد خود داشت تا زمانیکه دستگیر شد و #سازمان بهخاطر اینکه او فردی #فعال در صحنه #سیاسی و پرتلاش بود نتوانست بیشتر از شش ماه او را در زندان نگه دارد و بعد از مدتی او را به جوخه #اعدام سپردند و او به #شهادت رسید. #همسر او هم که همراه با او به زندان افتاده بود به مدت یکسال در زندان ماند...
🍃پس از شهادتش هیچ نام و نشانی از مزارش وجود نداشت تا #پیروزی_انقلاب که ساختمانهای #ساواک به دست مردم افتاد،
در آنجا اسنادی پیدا کردند که مشخص میکرد مرتضی بعد از شلیک چند تیر به دریاچه نمک در قم انداخته شده بود و هیچ خبری از پیکر نبود و امروز به پاس خدمات و #فداکاریها و ازخودگذشتگیهای او برای #میهن و ملتش نام و یادش همیشه در دلهامان زنده و در یادهایمان #جاودان باقی خواهد ماند.
✍️نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
#شهید_مرتضی_لبافی_نژاد
📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۳
📅تاریخ شهادت : ۴ بهمن ۱۳۵۴
🥀مزار شهید : نامشخص
🕊محل شهادت :تهران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠کرامت شهدا
🔰 از زبان مادر شهید
❣✨بعد از شهادت غلامرضا خیلی بی تابی میکردم😭 دلم میخواست هر طــور شده به دیدار #حضرت_آقا بروم و یادبودی از ایشان داشته باشم.
❣✨غلامرضا زیاد به خوابم می آمد و از دلم خبر داشت. خلاصه اینجور که یک قاری لبنانی نقل میکند: "یک عصر کنار مزار شهید لنگری زاده🌷 بودم، آخه به این شهید خیلی خیلی #ارادت داشتم. بعد از ذکر توسل و درد دل با او از کنارش پا شدم و گلزار را به قصد رفتن ترک کردم🚶♂
❣✨همون شب به #خوابـم آمد. باغ بزرگ و سرسبزی بود، یک سر باغ او بود یک سر باغ من. با همون خنـ😍ــده ی همیشگی ش بهم گفت:
-امروز شما #مهمان ما هستید، اعظم سادات در تدارک نهار هستن(در صورتی که خدا میداند اصلا من نام #همسر ایشون رو نمی دانستم)
+آقا غلام رضا از حضور شما شرمنده ام، متاسفانه نمیتونم بمونم😔 باید برگردم، عذر بنده را بپذیرید.
-حالا که میروی صبـر کن دلم میخواد اون شال سبزی که به گردنته به #مادرم بدهی. بهش بگو از طرف ماست اینم #هدیه_حضرت_آقا💝
+تا که این جمله رو گفت از خواب پریدم خواب عجیبی بود، آخه غلام رضا درست میگفت: این شال همان شالی بود که #حضرت_آقا در دیداری که با ایشون در مسابقات قرآنی داشتم به بنده هدیه🎁 داده بودند و حالا این شهید از من میخواست آن را به مادرش بدهم.
❣✨بله عزیزان "پسرم حاجت من را از طریق یک #خواب و آن هم به واسطـه ی یک #قاری_لبنانی برآورده کرد. و طولی نکشید که شال سبز این فرد لبنانی از طریق واسطه ها به دست من رسید و اکنون دست من است.
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
شهید به تازگی نامزد کرده بودند ✨🌟
زمانی که #شهید شدند #چهار ماه و دو روز از نامزدیشون گذشته بود
دوست نداشت ازدواجش مانع دفاع از حریم اهل بیت شود بنابراین با همسرش شرط کرد همچنان رزمنده مدافع حرم باشد
زهرا سادات رضوی #همسر شهید متولد سال ۱۳۷۶ هستند
همسرشون میگویند :
آن لحظه که خبر شهادت حسین را به من دادند با آنکه همه بیتابی می کردند اولین کاری که کردم دو رکعت #نماز شکر خواندم . حال و هوای دلم مصداق این بیت شعر بود
"دلم یجوریه ولی پر از صبوریه🌙"
در دلم غوغا بود ولی خود حضرت زینب (س) یک صبری داده که قابل توصیف نیست .
#حسین متولد ماه آبان بود و در آبان به شهادت رسید💔🥀 .
#شهید_حسین_هریری••🦋••
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
● در وصيتنامهاش به همه تأكيد كرده است كه پشتيبان ولايت باشيد و از خط ولايت فاصله نگيريد.
● ايشان آرام و قرار نداشت و آنقدر از شهادتش مطمئن بود كه ميگفت در نماز شبت هر چي از خدا بخواهي، ميدهد. به خدا اطمینان داشت از ته دل شهادت می خواست با این که نه جنگی بود و نه به ظاهر شرایطی. برای باورش برنامهریزی میکرد.
● میگفت #شهادت را فقط برای خودش نمیخواهد، میخواهد شفیع ما باشد. ابراز محبت برایش مهم بود. هرشب بچهها را میبوسید و میگفت: دوستتان دارم. پسرها هم باید میگفتند دوستت داریم تا دست از سرشان بردارد.
نقل از #همسر محترمه شهید
#شهید_مدافع_حرم_قاسم_غریب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh